از جمله طرقى كه از جانب پروردگار اعظم ـ جل و علا ـ به وسيله خاتم الانبياء صلى الله عليه و آله افاضه فيض رحمانى بر على عليه السلام شد، جفر جامعه بوده است و آن صحيفه و كتابى بوده است مشتمل بر علم ما كان و مايكون الى يوم القيامه، به طريق حروف رمز كه بزرگان علماى خودتان هم معترفند كه آن كتاب و علم آن از مخصوصات على و ائمه طاهرين عليهم السلام بوده است. چنانچه حجت الاسلام ابوحامد غزالى نوشته است كه امام المتقين على بن ابى طالب عليه السلام را كتابى است مسمى به جفر جامع الدنيا والاخرة و آن كتاب مشتمل است بر تمام علوم و حقايق و دقايق و اسرار و مغيبات و خواص اشيا و اثرات ما فى العالم و خواص اسماء و حروف كه به غير از آن حضرت و يازده فرزند بزرگوارش كه مقام امامت و ولايت را منصوصاً از رسول خدا صلى الله عليه و آله دارا بوده اند، احدى مطلع بر آن نيست، چون به وراثت به ايشان رسيده و همچنين سليمان بلخى در ينابيع المودة (1) شرح مبسوطى از درّالمنظم محمد بن طلحه حلبى شافعى در اين باب نقل نموده كه جفر جامع مشتمل بر 1700 صفحه از مفاتيح علوم مخصوص امام على بن ابى طالب عليه السلام مى باشد. لذا شاعر شهير در مدح آن بزرگوار گفته:
من مثله كان ذا جفر وجامعة
و نيز در تاريخ نگارستان از شرح مواقف نقل مى كند: ان الجفر والجامعة كتابان لعلى قد ذكر فيهما على طريقة علم الحروف الحوادث الى انقراض العالم واولاده يحكمون بهما.(3)
نواب : قبله صاحب! كتاب جفرى كه مى فرماييد مورد تصديق علماى ما هم هست چيست و چگونه بوده است؟ متمنى است چنانچه مقتضى مى دانيد شرح آن را بيان فرماييد.
داعى : وقت تنگ است؛ از شرح و بسط در اطراف اين علم و كتاب آن معذورم.
نواب : به هر مقدار ممكن است خلاصه از مشروحات مفصله را بيان فرماييد.
داعى : سال دهم هجرت بعد از مراجعت از حجه الوداع، جبرئيل آمد و به رسول اكرم صلى الله عليه و آله خبر مرگ داد كه عمرت به آخر رسيده. آن حضرت دست هاى مبارك به درگاه حضرت واهب العطايا برداشت و عرض كرد: اللهم وعدتك التى وعدتنى انك لا تخلف الميعاد؛(4) خدايا به من وعده دادى و هرگز خلف وعده نمى كنى.
خطاب الهى رسيد:
على را بردار برو بالاى كوه احد، پشت قبله بنشين [و] حيوانات صحرا را صدا كن، تو را اجابت مى نمايند. در ميان آنها بز سرخ رنگ بزرگى است كه اندكى شاخ او بالا آمده است. به على عليه السلام امر كن او را ذبح نمايد و پوست او را از طرف گردن بكند و وارونه كند. او را دباغى كرده، خواهى ديد. آنگاه جبرئيل مى آيد و دوات و قلم و مركب مى آورد كه از جنس مركب زمين نمى باشد. هرچه جبرئيل مى گويد، تو به على عليه السلام بگو بنويسد. آن نوشته و پوست باقى مى ماند و هرگز مندرس نمى شود و محفوظ خواهد ماند. هرگاه او را بگشايند تازه خواهد بود.
رسول اكرم صلى الله عليه و آله به همان دستور بالاى كوه احد عمل نمود. جبرئيل آمد قلم و دوات خدمت آن حضرت گذارد. حضرت امر فرمود به على آماده كار شد. آنگاه جبرئيل از جانب رب جليل وقايع مهمه عالم را كلاً و جزئا به پيغمبر صلى الله عليه و آله مى گفت، پيغمبر هم به على عليه السلام مى فرمود بر آن پوست مى نوشت تا آن كه پوست هاى باريك پاچه و دست ها و پاهاى او را هم نوشت و ثبت شد در آن كتاب كلما كان وما هو كائن الى يوم القيمة.(5)
تمام را نوشتند، حتى اسامى اولادها و ذرارى و دوستان و دشمنان آنها و آنچه بر هر يك وارد خواهد شد تا روز قيامت در آن كتاب ثبت گرديد.
آنگاه رسول اكرم صلى الله عليه و آله آن جلده و جفره را به على عليه السلام دادند و جزء اسباب وراثت و ولايت و امامت قرار گرفت كه هر امامى از دنيا برود به امام معلوم بعد از خود به وراثت مى سپارد. على عليه السلام و يازده فرزندان آن حضرت و در آن همه چيز هست من علم المنايا والبلايا والقضايا وفصل الخطاب.(6)
نواب : چگونه ممكن است اين همه وقايع و علوم تا روز قيامت در يك پوست بزغاله نوشته شده باشد.
داعى : اولاً از طرز اين خبر معلوم است كه بزغاله معمولى نبوده، بلكه بسيار بزرگ و مخلوق اين كار بوده.
ثانيا به طريق كتاب كتب و رسائل نوشته نشده، بلكه به طريق حروف رمز نوشته گرديده؛ چنانچه عرض كردم صاحب تاريخ نگارستان نقلاً از شرح مواقف آورده كه قد ذكر فيهما على طريقة علم الحروف.
آنگاه مفتاح و كليد آن رمز را رسول اكرم صلى الله عليه و آله به على عليه السلام دادند، آن بزرگوار هم حسب الامر پيغمبر صلى الله عليه و آله به ائمه بعد از خود دادند. آن مفتاح در دست هركس باشد از آن كتاب مى تواند استخراج اسرار و حوادث نمايند و اگر مفتاح در دست نداشته باشد، عاجز مى ماند.
چنانچه هر پادشاهى با وزير خود يا ولات و حكام و امراى لشكر و فرماندهان سپاه كه به ايالات و ولايات مى فرستد، كتاب رمزى قرار مى دهد حرفا يا عددا و مفتاح آن كتاب فقط در نزد پادشاه و آن وزير و يا والى و حاكم و فرمانده سپاه است كه كتاب بدون مفتاح به دست هركس بيفتد چيزى درك نمى كند، همين قسم است كتاب جفر جامعه كه غير از اميرالمؤمنين على و يازده امام و فرزندان بعد از او عليهم السلام احدى از آن كتاب نمى تواند استخراج نمايد؛ چنانچه روزى حضرت امير عليه السلام در موقعى كه فرزندانش همگى جمع بودند، آن جلده را به فرزندش محمد حنفيه داد (با آن كه بسيار عالم و دانا بود) نتوانست از آن جلده چيزى درك نمايد.(7)
غالب قضايا و وقايع مهمه كه ائمه دين خبر مى دادند از آن كتاب بود. از كليات و جزييات امور باخبر بودند. نوائب و مصائب وارده بر خود و اهل بيت خود و شيعيان را از همان كتاب استخراج مى نمودند؛ چنانچه در كتب اخبار كاملاً و مبسوطا ثبت است.
*************************
1-ينابيع المودة، باب 14، ج 1، ص 205 ـ 211.
2-كيست مانند او كه باشد صاحب جفر و جامعه كه در آن كتاب اسرار غيبيه تدوين شده است.
3-به درستى كه جفر و جامعه دو كتاب است مخصوص على عليه السلام كه در آن دو كتاب جميع حوادث تا انقراض عالم به طريق علم حروف يعنى به طريق رمز ذكر شده و اولاد آن حضرت حكم مى كنند به آن كتاب (يعنى مفتاح آن كتاب رمز فقط در دست على عليه السلام و اولاد او مى باشد كه از حوادث عالم خبر مى دهند).
4-بصائرالدرجات، ص 40.
5-هرچه بود و هرچه بعد خواهد شد تا روز قيامت.
6-از علم منايا [حقايق و تقديرات] و بلايا و احكام و تمام لغت ها [يا تمام سرنوشت ها و عواقب امور].
7-چون مولانا اميرالمؤمنين عليه السلام با علم خدا داده مى دانست كه بعد از آن حضرت عده اى بازیگر به رهبرى كيسان مولا و آزاد كرده آن حضرت قائل به امامت محمد بن حنفيه فرزند آن حضرت مى شوند، كانه در اين امتحان خواست قبلاً ثابت نمايد كه محمد شايسته به مقام امامت نمى باشد، يعنى اگر مقام امامت داشت، بايستى مفتاح رمز كتاب جفر جامعه را داشته باشد.