5- از خلافت تا شهادت

(زمان خواندن: 6 - 11 دقیقه)

چگونگى بيعت با اميرمومنان (ع)
عثمان به دنبال فساد مالى و ادارى، تصرفهاى غيرمجاز و صد در صد غير مشروع در بيت المال و  همچنين گماشتن افراد نالايق از بنى اميه و خويشان خود در راس مناصب دولتى و بالاخره بر اثر كنار زدن افراد شايسته اعم از مهاجران و انصار، و سپردن مقدرات امت اسلامى به دست بنى اميه، خشم مردم را برانگيخت و چون به اعتراضها و درخواستهاى مكرر و مشروع مسلمانان در مورد تغيير استانداران و فرمانداران فاسد، ترتيب اثر نداد، سرانجام شورش و انقلاب بر ضد حكومت وى به وجود آمد و منجر به قتل او گرديد و سپس مردم با على (ع) به عنوان خلافت بيعت كردند. از اين لحاظ حكومت على (ع) كه پس از قتل عثمان روى كار آمد، يك حكومت انقلابى و حاصل شورش مردم بر ضد مفاسد و مظالم حكومت پيشين بود.
يكى از نمونه هاى فساد حكومت عثمان اين بود كه وى <حكم بن ابى العاص> را با پسرش <مروان> كه پيامبر اسلام ص وى را به طائف تبعيد كرده بود و حتى ابوبكر و عمر در زمان حكومتشان جرات برگرداندن وى را پيدا نكرده بودند، به مدينه برگرداند و دختر خود را به مروان تزويج كرد و حتى مسئوليت دفتر دارى خلافت را به مروان سپرد، و اين موضوع خشم مردم را برانگيخت.
خانه عثمان به مدت چهل و نه روز از طرف انقلابيون در محاصره بود.(1) هر موقع عثمان مى خواست نرمش نشان بدهد، مروان بيشتر خشم مردم را بر مى انگيخت. سرانجام مسلمانان خشمگين به خانه عثمان ريختند و او را به قتل رساندند.
موقعيت درخشان على (ع)
انقلابيون تنها در فكر كنار زدن عثمان بودند و هر چند در مدت محاصره خانه عثمان اسم على (ع) بر سر زبانها بود، اما برنامه روشنى براى آينده نداشتند، لذا وقتى كه عثمان را كشتند تازه با مشكل انتخاب خليفه روبرو شدند.
از طرف ديگر، از ميان اعضاى شوراى شش نفرى كه عبارت بودند از: على، عبدالرحمن بن عوف، عثمان، طلحه، زبير و سعد بن ابى وقاص، دو نفر از آنان يعنى عبدالرحمن بن عوف و عثمان از دنيا رفته بودند و در بين چهار نفر]؛ّّ موجود،على (ع) از همه محبوبتر بود و از حيث فضيلت و سابقه درخشان در اسلام هيچ كدام از آنان به پايه او نمى رسيدند، و همين معنا مردم را بيشتر به سوى على (ع) مى كشانيد.
على (ع) با ارزيابى اوضاع و ملاحظه دگرگونيهايى كه در زمان عثمان رخ داده بود، و نيز دورى و بيخبرى فاحش مسلمين از اسلام اصيل نخستين، خوب مى دانست كه حكومت كردن بعد از فساد و آلودگى دوران حكومت عثمان بسيار مشكل است و مردم، بويژه سران قوم، زيربار اصلاحات مورد نظر او نمى روند و عدالت او را تحمل نمى كنند. از اينرو وقتى كه انقلابيون به حضرت پيشنهاد بيعت كردند، نپذيرفت.
به اتفاق مورخان عثمان در ذيحجه سال 35هجرى كشته شد، اما در مورد روز واقعه اختلاف دارند.(2) در عين حال اين نكته مسلم است كه بين قتل او و بيعت مردم با على ع دست كم چهار پنج روز فاصله بوده است.(3) در اين چند روز مردم در تحير و بلاتكليفى به سر مى بردند.
در اين مدت، رهبران انقلاب به حضرت مراجعه مى كردند، ولى او چندان خود را نشان نمى داد، و چون درخواست قبول بيعت مى كردند، از آنجا كه اوضاع را براى قبول خلافت نامساعد مى ديد و با اين پيشنهاد حجت را بر خود تمام نمى دانست، مى فرمود:
<مرا واگذاريد و به سراغ شخص ديگرى برويد، زيرا ما به استقبال وضعى مى رويم كه چهره هاى مختلف و جهات گوناگونى دارد (اوضاع مبهم و پيچيده است)، دلها بر اين امر استوار و عقلها ثابت نمى مانند، ابرهاى فساد، فضاى جهان اسلام را تيره و راه مستقيم ناشناخته مانده است.
آگاه باشيد كه اگر دعوت شما را اجابت كنم، بر طبق علم خويش با شما رفتار خواهم كرد و به سخن اين و آن و سرزنش ملامتگران گوش فرا نخواهم داد، اما اگر مرا رها كنيد، من هم مانند يكى از شما خواهم بود، شايد من شنواتر و مطيع تر از شما نسبت به خليفه شما باشم، و من وزير و مشاورتان باشم بهتر از آن است كه امير و رهبرتان گردم.>(4)
اما چون رفت و آمدها زياد شد و درخواستهاى مصرانه مسلمانان افزايش يافت و سيل مردم خسته از مظالم پيشين و مشتاق عدالت، به د رخانه حضرت سرازير گرديد،امام احساس وظيفه كرد و ناگزير بيعت مردم را پذيرفت.
امام در چند جاى نهج البلاغه از استقبال پرشور و پافشارى مردم هنگام درخواست بيعت ياد نموده است. از آن جمله مى فرمايد:
<مردم همانند شتران تشنه كامى كه به آب برسند و ساربان رهايشان ساخته و افسار از سر آنها برگيرد، بر من هجوم آوردند، به يكديگر تنه مى زدند و فشار مى آوردند آنچنانكه گمان كردم مرا خواهند كشت، يا برخى، برخى ديگر را به قتل خواهند رسانيد، سپس اين موضوع (قبول خلافت) را زير و رو كردم، همه جهاتش را سنجيدم به طورى كه خواب را از چشمم ربود.>(5)
در جاى ديگر صحنه پرشور ازدحام مردم بر گرد وجود خويش را مجسم ساخته تابلوى گويايى از خوشحالى و شور و هيجان مردم پس از دريافت خبر قبول بيعت توسط آن حضرت، ترسيم مى كند و مى فرمايد:
<شما دستم را (براى بيعت) گشوديد و من بستم، شما آن را به سوى خود كشيديد و من آن را عقب كشيدم، پس از آن همچون شتران تشنه كه در روز آب خوردن به آبشخور حمله مى كنند و به يكديگر تنه مى زنند، در اطراف من گرد آمديد، آنچنان كه بند كفشم پاره شد، عبا از دوشم افتاد، و ضعيفان زير دست و پا رفتند.
آن روز سرور و خوشحالى مردم به خاطر بيعت با من چنان شدت داشت كه خردسالان به وجد آمده بودند، پيران]؛ّّ خانه نشين با پاى لرزان براى ديدن منظره بيعت به راه افتاده بودند، و بيماران براى مشاهده اين صحنه از بستر بيمارى بيرون خزيدند...>(6)
امام در خطبه <شقشقيه> نيز در زمينه استقبال پرشور مردم و نيز درباره رمز قبول خلافت سخن گفته است: <چيزى كه مرا به هراس افكند، اين بود كه مردم همچون يالهاى كفتار، با ازدحام و تراكم، از هر طرف به سوى من هجوم آورده و مرا احاطه كردند به طورى كه حسن و حسين زير دست و پا ماندند،(7) ر طرف جامه ام پاره شد، و مانند گله گوسفند دور من جمع شدند. سوگند به خدايى كه دانه را شكافت و انسان را آفريد، اگر نه اين بود كه آن جمعيت براى بيعت گرداگردم جمع شده و به يارى برخاستند و از اين جهت حجت تمام شد و اگر نبود پيمانى كه خداوند از علماى امت گرفته كه در برابر پرخوارى ستمگران و گرسنگى ستمديدگان سكوت نكنند، من افسار شتر خلافت را رها مى ساختم و از آن صرفنظر مى نمودم و پايان آن را با جام آغازش سيراب مى كردم (همچنان كه در دوران سه خليفه گذشته كنار رفتم، اين بار نيز كنار مى رفتم) آن وقت (خوب) مى فهميديد كه دنياى شما در نظر من از آب بينى بز بى ارزشتر است.>(8)
نبرد در سه جبهه
خلافت و زمامدارى على (ع) كه سراسر عدل و دادگرى و احياى سنتهاى اصيل اسلامى بود، بر گروهى سخت و گران آمد و صفوف مخالفتى در برابر حكومت او تشكيل گرديد. اين مخالفتها سرانجام به نبردهاى سه گانه با <ناكثين>، <قاسطين> و <مارقين> منجر گرديد كه ذيلا در مورد هر يك جداگانه توضيح مختصرى مى دهيم:
نبرد با ناكثين
نبرد با ناكثين (پيمان شكنان) از اين جهت رخ داد كه طلحه و زبير كه با على بيعت كرده بودند، تقاضاى فرمانروايى بصره و كوفه را داشتند، ولى امام با درخواست آنان موافقت نكرد. آنان سرانجام مخفيانه مدينه را به عزم مكه ترك كردند و در آنجا با استفاده از بيت المال غارت شده توسط امويان، ارتشى تشكيل داده رهسپار بصره شدند و آنجا را تصرف نمودند. على (ع) مدينه را به عزم سركوبى آنان ترك گفت و در نزديكى بصره نبرد شديدى رخ داد كه پيروزى على و شكست ناكثين پايان يافت و اين همان جنگ جمل است كه در تاريخ براى خود سرگذشت گسترده اى دارد. اين نبرد در سال 36هجرى رخ داد.
نبرد با قاسطين
معاويه از مدتها قبل از خلافت على (ع) مقدمات خلافت را براى خود در شام تهيه ديده بود.
وقتى امام به خلافت رسيد، فرمان عزل او را صادر كرد، و يك لحظه نيز با ابقاى او بر حكومت شام موافقت نكرد. نتيجه اين اختلاف آن شد كه سپاه عراق و شام در سرزمينى به نام <صفين> به نبرد پرداختند و مى رفت كه سپاه على (ع) پيروز شود، اما معاويه با نيرنگ خاصى در ميان سربازان على (ع) اختلاف و شورش پديد آورد. سرانجام پس از اصرار زياد از جانب ياران على (ع)، امام ناچار تن به حكميت ابوموسى اشعرى و عمرو عاص داد كه آنان درباره مصالح اسلام و مسلمين مطالعه كنند و نظر خود را اعلام دارند.
فشار روى اميرمومنان جهت پذيرفتن مسئله حكميت به پايه اى رسيد كه اگر نمى پذيرفت، شايد رشته حيات او گسسته مى شد و مسلمانان بحران شديدى روبرو مى شدند. پس از فرارسيدن موعدى كه قرار بود حكمين نظر خود را ابراز دارند، عمروعاص، ابوموسى را فريب داد و اين امر نقشه موذيانه معاويه را بر همگان آشكار ساخت. پس از ماجراى حكميت تعدادى از مسلمانانى كه قبلا با حضرت على همراه بودند بر ضد ايشان خروج كردند، و]؛ّّ امام را به خاطر قبول حكميتى كه خود بر وى تحميل كرده بودند، مورد انتقاد قرار دادند. نبرد با قاسطين در سال 32هجرى رخ داد.
نبرد با مارقين
مارقين همان گروهى بودند كه على (ع) را وادار به پذيرش حكميت كردند، ولى پس از چند روز از كار خود پشيمان شده خواستار نقض عهد از طرف امام شدند، اما على (ع) كسى نبود كه پيمان خود را بشكند و نقض عهد نمايد، لذا اينان كه همان خوارج مى باشند در برابر على (ع) دست به صف آرايى زدند و در نهروان با على (ع) به جنگ پرداختند. حضرت على در اين نبرد پيروز گشت ولى كينه ها در دلها نهفته ماند. اين نبرد در سال 38و يا به گفته برخى از مورخان در سال 39هجرى رخ داد.(9)
على ع سرانجام پس از چهار سال و چند ماه حكومت در شب نوزدهم رمضان چهلم هجرى به دست عبدالرحمان بن ملجم كه يكى از افراد مارقين بود، ضربت خود و به شهادت رسيد.
----------------------------------
1-مسعودى، مروج الذهب، بيروت، دارالاندلس، ج 2 ص 346
2-يعقوبى، قتل عثمان را در روز 18ذيحجه سال 35مى داند (تاريخ يعقوبى، نجف، المكتبه الحيدريه، 1384 ه.ق، ج 2ص 165 ولى مسعودى مى گويد: عثمان سه روز مانده از ذيحجه كشته شد (مروج الذهب، الطبعه الاولى، بيروت، دارالاندلس، 165م، ج 2 ص 346
3-يعقوبى مى نويسد: <على (ع)ع روز سه شنبه هفت شب مانده از ذيحجه سال 35به خلافت برگزيده شد>، بنابراين پنج روز فاصله بوده است، ولى مسعودى مى گويد
<روزى كه عثمان كشته شد، مردم با على بن ابى طالب (ع) بيعت كردند> آنگاه در صفحه ديگر مى گويد: گويند: چهار روز پس از قتل عثمان بيعت عمومى با وى انجام گرفت> (مروج الذهب، ج 2 ص 349و 350
ابن اثير قتل عثمان را در تاريخ 18ذيحجه و بيعت با على (ع) را در 25همان ماه مى داند (الكامل فى التاريخ،]؛ّّ بيروت، دارصادر، 1399ه.ق، ج 3 ص 179 194 و در صفحه 192تصريح مى كند كه پس از قتل عثمان، مردم مدينه به مدت پنج روز در بلاتكليفى به سر مى بردند و در اين مدت، امور شهر را شخصى بنام <غافقى بن حرب> اداره مى كرد
4-نهج البلاغه، صبحى صالح، الطبعه الاولى، بيروت، خطبه 92
5-همان مدرك خطبه 54
6-صبحى صالح، همان كتاب، خطبه 229
7-متن سخنان امام <وطى الحسنان> است كه احتمالا به معناى حسن و حسين است ولى برخى، حسن را انگشت ابهام پا معنا كرده اند. ر.ك به: شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد ج 1 ص 200
8-صبحى صالح، همان كتاب، خطبه 3
9-در تنظيم و نگارش اين بخش، علاوه بر منابعى كه در پاورقيها ياد شده است، از كتاب <پژوهشى عميق پيرامون زندگى على (ع)> به قلم استاد معظم جعفر سبحانى (چاپ دوم، قم، جهان آرا) استفاده شده است.
---------------------------
مهدى پيشوايى

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page