فصل نهم: در بیان مختصری از احوال خويشان پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم

(زمان خواندن: 8 - 16 دقیقه)

شـيخ طبرسى و ديگران روايت كرده اند كه آن حضرت را نُه عمو بود كه ايشان فرزندان عـبـدالمـطـّلب بـودنـد، حـارث و زبـيـر و ابـوطـالب و حـمـزه و غَيداق (1) و ضِرار (2) و مُقَوّم (3) و ابولهب و عبّاس، و حارث بزرگترين فرزندان عبدالمطّلب بود و عبدالمطّلب را به آن سبب (ابوالحارث) مى گفتند و با او در حـفـر جـاه زمـزم شـريـك بـود و فـرزنـدان حـارث، ابـوسـفـيـان و مـُغـَيـْرَه و نـَوْفـل (بـر وزن جـوهر) و ربيعه و عبد شمس بودند (4) و ابوسفيان برادر رضـاعـى پـيـغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم بود به سبب شيرى كه از حليمه سعديّه خـورده بـود، و به حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلّم شبيه بود، در سنه بيست وفـات كـرد و در بـقـيـع بـه خـاك رفـت و بـه قـولى در خـانـه عـقيل بن ابى طالب مدفون شد. و از نَوْفَل چند فرزند بماند از جمله فرزندان او، مغيرة بـن نـوفل است و او همان است كه ابن ملجم مرادى ملعون را گرفت بعد از آنكه ضربت بر آن حضرت زده بود و فرار مى كرد. در تاريخ است كه او قاضى بود در زمان عثمان و در صـفـّيـن بـا حـضـرت امـيـرالمـؤ مـنين عليه السّلام حاضر بود و بعد از اميرالمؤ منين عليه السّلام اُمامه بنت ابى العاص بن ربيع را تزويج كرد؛ امامه از براى او يحيى را بزاد و ربيعة بن حارث همان است كه پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم در فتح مكّه فرمود:
(اَلا اِنَّ كـُلَّ مُاثَرَةٍ كانَتْ فِي الْجاهِلِيَّةِ مَوْضُوعَةٌ تَحْتَ قَدَمَىّ وَدِمآء الْجاهِلِيَّةِ مَوْضُوعَةٌ وَاِنَّ اَوَّلَ دَمٍ اَضَعُ دَمَ اِبْنِ رَبيعَةِ بْنِ الحارثِ).
چـه آنـكـه يـك پـسرش در جاهليت به قتل رسيده بود. و عبّاس بن ربيعه شجاعتش در صفين مشهور است و عبدشمس بن حارث را حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلّم عبداللّه نام كـرد و گـفـتـه شـده كـه فـرزنـدان او در شام هستند، و ابوطالب با عبداللّه پدر حضرت رسـول صـلى اللّه عـليه و آله و سلّم و زبير از يك مادر بودند و مادر ايشان فاطمه دختر عَمرو بْنِ عائذِ بْن عِمْران بْن مَخْزوُم بود، و نام ابوطالب عبدمناف بود و او را چهار پسر بـود، طـالب و عـقـيـل و جـعـفـر و عـلى عـليـه السـّلام و نـقـل شـده كـه مـابـيـن هـر يـك از ايـن چـهـار بـرادر ده سـال فـاصـله بـوده و ابـوطـالب دو دخـتـر داشـت، امـّهـانـى كه نامش فاخته بود و جُمانه (5) و مـادَرِ هـمه فاطمه بنت اسد بن هاشم بن عبدمناف بود. و از همه فرزند مـانـد بـغـيـر از طـالب، و جـُمـانه زوجه سفيان بن الحارث بن عبدالمطّلب بوده و امّهانى زوجـه ابـو وهـب هـُبـَيْرَة بن عمرو مخزومى بوده و از او اولاد آورد كه يكى از آنها جُعدة بن هـُبـَيـْرَه اسـت كـه فـارِس مـيـدان حـرب و شجاع بوده و از جانب حضرت اميرالمؤ منين عليه السـّلام امـارت خـراسـان داشـت. و ابـوطـالب پـيـش از هـجـرت حـضـرت رسـول صـلى اللّه عـليـه و آله و سـلّم بـه سـه سـال بـه رحـمـت الهـى واصـِل شـد و بـه قـولى بعد از سه روز از وفات او، وفات خديجه واقع شد و حضرت رسـول صـلى اللّه عـليـه و آله و سـلّم آن سـال را (عامُ الْحُزْن) نام نهاد و ما ذكر كرديم وفات اين دو بزرگوار را در فصل شش.
و امـّا عباس؛ كُنْيَت او ابوالفضل بود و سقايت زمزم با او بود و در جنگ بدر اسلام آورد و در مدينه در آخر ايّام عثمان وفات يافت و در آخر عمر نابينا شده بود و مادر او و ضرار، نـُتـَيـْله بـود و او را نـُه پـسـر و سـه دخـتـر بـود، عـبـداللّه و عـبـيـداللّه و فـضـل و قـُثـَمـْ (6) و مـَعْبد (7) و عبدالرّحمن و تَمّام و كُثَيِّر و حـارث و امـّحـبـيـب و آمـنـه و صـفـيـّه. و مـادر امـّحـبـيـب و شش برادر كه اسمشان مقدّم ذكر شد امـّالفـضـل لُبـابـَه دخـتـر حارث هلالى خواهر ميمونه دختر حارث زوجه پيغمبر صلى اللّه عـليـه و آله و سـلّم بوده و با آنكه امّالفضل ايشان را در يك خانه بزاد مدفن ايشان از هم دور افـتـاده، قـبـر فـضـل در (اجـنـاديـن) از اراضـى روم اسـت، و مـَعـْبد و عبدالرّحمن در (افريقيّه) است، و عبداللّه در طائف، و عبيداللّه در يَمَن، و قُثَم در سمرقند است.
و بَغَوى گفته كه امّالفضل زنـى اسـت كـه بـعـد از خـديجه ـ رضى الله عنهاـ اسلام آورده. و بعضى اولاد عبّاس را ده پـسـر گـفـتـه انـد بـه زيـادتى عون؛ و مؤ يّد اين كلام تصريح عبّاس است به عدد آنها؛ چـنـانـچـه شـيـخ شـهيد ثانى در (شرح دِرايه)(8) خود فرموده كه (تَمام)(9) از همه پسران عبّاس كوچكتر بوده و عبّاس او را در برمى گرفت و مى گفت:
شعر:
تَمُّوا بِتَمامٍ فَصاروُا عَشَرة

يا رَبِّ فَاجْعَلْهُمْ كِراما بَررَة

وَاجْعَلْ لَهُمْ ذِكْرا وَاَنْمِ الشَّجَرَة (10)
و امـّا ابـولَهـَب پـس فـرزنـدان او عـُتـْبـَه و عـُتـَيْبَه و مُعْتَبّ و دُرَّة بودند و مادر ايشان امـّجـمـيـل ـ خـواهـر ابـوسـفـيـان ـ است كه حق تعالى او را (حَمَّالة الْحَطَب) فرموده است. و حـضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلّم را شش عمه بود از چند مادر اُمَيْمَه و امّحكيم يا اُمّ حـكـيـمـه و بـَرَّة و عـاتـكـه و صـفيه و اَرْوى.(11) امّا اميمه كه بعضى او را فاطمه گفته اند پس او زوجه جحش بن ريان بوده، و از او عبداللّه و عُبيداللّه و ابواحمد و زينب و حَمْنَه (12) و امّحبيبه آورده. و زينب همان است كه زوجه زيد بن حارثه بـود، زيـد او را طـلاق داد و حـق تـعـالى او را بـه پـيـغـمـبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم تزويج فرموده.
و امـّا ام حـكـيم بن عبدالمطّلب؛ پس او زوجه كُزَيْر (13) بن ربيعة بن حبيب بن عـَبـْد شـمـس بـن عـبـدمناف بوده، و از او عامر را آورد و او پدر عبداللّه عامر است كه والى عراق و خراسان بود از جانب عثمان. و امّا بَرَّة بنت عبدالمطّلب؛ پس زوجه اَبُورُهْم بوده و بـعـد از او زوجـه عـبـدالاسـد بـن هـلال مـخـزومـى شـده و از بـراى او زائيـده ابوسلمه را و ابـوسـلمـه اسـمـش عـبـداللّه اسـت و او اوّل كس است كه مهاجرت كرد به حبشه با زوجه اش اُمّسَلَمه پس از آن هجرت كرد به مدينه و در بَدْر و اُحُد حاضر بود و در اُحُد جراحتى يافت و به آن زخم وفات كرد و بعد از او، حضرت پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم زوجه اش اُم سَلَمه را تزويج فرمود.
و امـّا عـاتـكه بنت عبدالمطّلب؛ پس او زوجه عُمَيْر بْن وَهَب بوده پس از آن زوجه كلدة بن عـبـدمناف بن عبدالدّار شد و امّا صفيّه بنت عبدالمطّلب؛ پس او زوجه حارث بن حرب بن اميّه بود و بعد از او عوّام بن خُوَيْلد ـ برادر حضرت خديجه ـ او را خواست و از وى زُبَيْر به هـم رسـيـد. و روايـت شده كه در وقت وفات حضرت عبدالمطّلب اين شش دختر همگى حاضر بـودند، عبدالمطّلب با ايشان فرمود كه بر من بگرئيد و مرثيه بگوئيد و بخوانيد كه قبل از مرگ بشنوم. پس هر يك قصيده اى در مرثيه پدر بگفتند و بخواندند، عبدالمطّلب آن مرثيه را بشنيد آنگاه از جهان بگذشت.
فضائل و مقامات ابوطالب رضى اللّه عنه
و در مـيـان عموهاى حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلّم، حضرت ابوطالب و حمزه از هـمـه افـضـل بـودنـد. و ابوطالب اسمش عبدمناف است و كنيتش ابوطالب چنانكه پدرش عبدالمطلّب فرموده:
شعر:
وَصَيْتُ مَنْ كَنَّيْتُهُ بِطالِبٍ

عَبْدَ مَنافٍ وَ هُوَ ذوتجارُبٍ(14)

و آن بزرگوار سيّد بطحاء و شيخ قريش و رئيس مكّه و قبله قبيله بود.
وَ كانَ رَحِمَهُ اللّهُ شَيْخا جسيما وَسيما، عَلَيْهِ بَهاءُ الْمُلُوكِ وَوقارُ الْحُكَمآءِ.
گـويـند: به اكثم بن صيفى حكيم عرب گفتند از كه آموختى حكمت و رياست و حلم و سيادت خـود را؟ گـفـت: از حـليـف حـلم و ادب، سـيـّد عـجم و عرب حضرت ابوطالب بن عبدالمطّلب (15) و در روايـات بـسـيـار اسـت كـه مـَثـَلش مَثَل اصحاب كهف است، ايمان خود را پنهان كرد تا بتواند پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سـلّم را نـصـرت كـنـد و شـرّ كـفـّار قريش را از آن حضرت بگرداند و ابوطالب مستودع وصـايـا و آثـار انـبـيـاء بـود و آنـهـا را بـه پـيـغـمـبـر صـلى اللّه عـليـه و آله و سلّم ردّ كرد.(16)
و در خبر است كه نور آن جناب خاموش كند نورهاى خلايق را مگر پنج نور (كه نور محمّد و عـلى و حـسن و حسين و ائمه عليهماالسّلام مى باشد) و اگر گذاشته شود ايمان ابوطالب در كـفّه ترازوئى و ايمان اين خلق در كفّه ديگر، هر آينه رجحان و زيادتى پيدا كند ايمان ابـوطـالب بـر ايـمـان ايـشان! و اميرالمؤ منين عليه السّلام دوست مى داشت كه روايت شود اشـعـار ابـوطـالب و تدوين شود و مى فرمود: بياموزيد آن را و تعليم كنيد اولاد خود را؛ زيرا كه آن جناب بر دين خدا بود و در اشعارش علم بسيار است.(17)
بـالجمله؛ خدمات ابوطالب در دين و نصرتش از حضرت سيّد المرسلين صلى اللّه عليه و آله و سلم از آن گذشته است كه بيان شود و بس است در اين مقام فرمايش ‍ پيغمبر صلى اللّه عـليـه و آله و سـلّم كـه فـرمـوده: پيوسته قريش از من جبان و ترسان بودند يعنى جرئت بر اذيّت مرا نداشتند تا وفات كرد ابوطالب؛ يعنى آن وقت جرئت بر من يافتند و بر اذيّت من اقدام كردند.
ابن ابى الحديد گفته: (18)
شعر:
وَلَوْلا اَبُوطالِبُ وَابْنُهُ

لَما مَثَّلَ الدّينَ شَخْصٌ فَقاما

فذاكَ بِمَكّةَ آوى وَحامى

وَذاكَ بِيَثْرِبَ جَسّ الْحَماما (19)

و امـّا حـمزة بن عبدالمطّلب پس جلالتش بسيار است و در غزوه اُحُد شهيد شد و ما شهادت او را نگاشتيم.
و جـعـفـر بـن ابـى طـالب عـليـهـمـاالسـّلام در مـُوْتَه شهيد شد و ما در ذكر معجزات حضرت رسـول صـلى اللّه عـليـه و آله و سـلّم و وقـايـع سال هشتم هجرى شهادت او را ذكر كرديم.
فضائل حضرت حمزه و جعفر طيّار عليهماالسّلام
اينك به مختصرى از فضائل حمزه و جعفر اشاره مى كنيم:
ابـن بـابـويـه از حـضـرت امـام رضـا عـليـه السـّلام روايـت كـرده اسـت كـه حـضـرت رسـول صـلى اللّه عـليـه و آله و سـلّم فـرمود كه بهترين برادران من على است و بهترين عـموهاى من حمزه است و عبّاس با پدرم از يك اصل برآمده است و فرمود كه حضرت در نماز بر حمزه هفتاد تكبير گفت و در (قُرْب الا سناد) از حضرت صادق عليه السّلام مروى است كـه حـضـرت امـيـرالمـؤ مـنـيـن عـليـه السـّلام فـرمـودنـد كـه از مـا اسـت رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلّم كه سيّد پيشينيان و پسينيان است و خاتم پيغمبران اسـت و وصـىّ او كـه بـهـتـريـن اوصـيـاى پـيـغـمـبران است و دو فرزند زاده او حسن و حسين عليهماالسّلام كه بهترين فرزندزاده هاى پيغمبرانند و بهترين شهيدان حمزه كه عمّ او است و جـعـفـر كـه بـا مـلائكـه پـرواز مـى كـنـد و قـائم آل مـحـمـّد صـلوات اللّه عـليـهـم اجـمعين.(20) و روايات به اين مضمون بسيار وارد شده است.
و عـلىّ بـن ابراهيم روايت كرده كه حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود كه پـروردگـار مـن بـرگـزيـد مرا با سه نفر از اهل بيت من كه من بهترين و پرهيزكارترين ايـشـانم و فخر نمى كنم، برگزيد مرا و على و جعفر دو پسر ابوطالب را و حمزه پسر عبدالمطّلب را الخ.(21)
و ايضا روايت كرده است از حضرت امام محمّد باقر عليه السّلام در تفسير آيه:
(مـِنَ الْمـُؤ مـِنـيـنَ رِجـالٌ صـَدَقـُوا م ا عـاهـَدُوا اللّهَ عـَلَيـْهِمْ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْديلاً).(22)
كـه مـراد از (مـَنْ قـَضـى نـَحـْبـَهُ) حـمـزه و جعفر (مَنْ يَنْتَظِرُ) علىّ بن ابى طالب است.(23)
و نيز از آن حضرت در (بصائر)(24) روايت شده كه بر ساق عرش نوشته است كه حمزه شير خدا و شير رسول خدا و سيّدالشّهداء است.
و شـيـخ طوسى از جابر انصارى روايت كرده است كه عبّاس مرد بلند قامت و خوشرو بود، روزى به خدمت حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلّم آمد چون حضرت را نظر بر او افـتـاد تـبـسـّم نـمـود و فـرمـود كـه اى عـمّ! تـو صـاحـب جـمـالى. عـبـّاس  گـفـت: يـا رسـول اللّه! جـمـال مـرد بـه چه چيز است؟ فرمود: به راستى گفتار در حقّ؛ پرسيد كه كـمـال مـرد بـه چـه چـيـز اسـت؟ فـرمـود كـه پـرهـيـزكـارى از مـحـرّمـات و نـيـكـى خـُلق.(25) و از حـضـرت امـام رضـا عـليـه السـّلام روايـت شـده كـه حـضـرت رسـول صـلى اللّه عـليـه و آله و سلّم فرمودند كه حرمت مرا در حق عبّاس رعايت كنيد كه او بقيه پدران من است.(26)
و ابـن بـابـويـه روايـت كـرده اسـت كـه روزى جـبـرئيـل بـر رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلّم نازل شد و قباى سياهى پوشيده بود و كمربندى بـر روى آن بـسـتـه بـود و خـنـجـرى بـر آن كـمـربـنـد زده بـود، حـضـرت فـرمـود: اى جبرئيل! اين چه زىّ است؟ جبرئيل گفت: زىّ فرزندان عمّ تو عبّاس است؛ يا محمّد واى بر فـرزنـدان تـو از فـرزنـدان عـمّ تـو عـبـّاس. پـس حـضـرت رسـول صـلى اللّه عليه و آله و سلم از خانه بيرون آمد و با عبّاس ‍ گفت: اى عمّ من! واى بـر فـرزنـدان مـن از فـرزنـدان تـو، عـبـّاس گـفـت:يـا رسـول اللّه! اگـر رخصت مى دهى آلت مردى خود را قطع مى كنم. حضرت فرمود كه قلم (27) جارى شده است به آنچه در اين امر واقع خواهد شد.(28)
و از ابـن عـبـّاس روايـت كـرده اسـت كـه روزى عـلى بـن ابى طالب عليه السّلام از حضرت رسـول صـلى اللّه عـليـه و آله و سـلّم پـرسـيـد كـه يـا رسـول اللّه! آيا تو عقيل را دوست مى دارى؟ فرمود: بلى، واللّه او را دوست مى دارم به دو دوستى: يكى دوستى او، ديگرى آنكه ابوطالب او را دوست مى داشت و همانا فرزند او كـشـتـه خـواهـد شـد در مـحـبّت فرزند تو و ديده هاى مؤ منين بر او خواهد گريست و ملائكه مـقـرّبـان بـر او صـلوات خـواهـنـد فـرسـتـاد؛ پـس حـضـرت رسـول صـلى اللّه عـليه و آله و سلّم آن قدر گريست كه آب ديده اش بر سينه اش جارى شـد و فـرمـود: بـه خـدا شـكـايـت مـى كـنـم آنـچـه بـه اهـل بـيت من خواهد رسيد بعد از من.(29) و در ذكر اصحاب حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام بيايد ذكر عقيل و عبداللّه بن جعفر و عبداللّه بن عبّاس ان شاء اللّه تعالى.
---------------------------------
1ـ بـه فـتـح غـيـن مـعـجـمـه و دال مهمله.
2ـ به كسر ضاد معجمه.
3ـ به ضمّ ميم و فتح قاف و تشديد واو. (قمى رحمه اللّه)
4ـ (إ علام الورى) طبرسى 1/281.
5ـ به ضمّ جيم.
6ـ به ضم قاف و فتح مثلّثه.
7ـ به فتح ميم موحّده.
8ـ (شرح درايه) شهيد ثانى ص 137، چاپ مكتبة المفيد، قم.
9ـ (تـمـام) مـانـند سَحاب (قمى رحمه اللّه) (سفينة البحار 1/318 چاپ آستان قدس).
10ـ (الاستيعاب) ابن عبدالبرّ 1/196، تحقيق: على محمد البجاوى.
11ـ (إ علام الورى طبرسى) 1/283.
12ـ به فتح حاء و سكون ميم و فتح نون.
13ـ مانند زُبير.
14ـ (مناقب آل ابى طالب) ابن شهر آشوب 1/62، تحقيق دكتر بقاعى.
15ـ (بحار الانوار) 35/134.
16ـ (دفـاع از تـشـيـع) (تـرجـمـه الفصول المختارة شيخ مفيد) ص 522.
17ـ (بحارالانوار) 35/115.
18ـ (شرح نهج البلاغه) ابن ابى الحديد 14/84.
19ـ بيايد اين شعر و معنى آن در ذكر سيّد فخّار در اولاد حضرت امام موسى كاظم عليه السّلام (شيخ عباس قمى رحمه اللّه).
20ـ (قُرْب الا سناد حميرى) ص 25، حديث 84.
21ـ (تفسير قمى) على بن ابراهيم قمى 2/347.
22ـ سوره احزاب (33)، آيه 23.
23ـ (تفسير قمى) 2/188.
24ـ (بـصـائر الدرجـات صـفـّار) ص 121، حـديـث اول
25ـ (امالى شيخ طوسى) ص 497، حديث 1092.
26ـ (امالى شيخ طوسى) ص 362، حديث 754.
27ـ بـعـضـى گـفـتـه اند مراد آن است كه آلت مردى بريدن تو فايده نمى كـند؛ زيرا كه عبداللّه از تو به هم رسيده است و آن فرزندان از او به هم خواهند رسيد و محتمل است كه مراد معنى ديگر باشد. (قمى رحمه اللّه).
28ـ (مَنْ لايحضره الفقيه) ابن بابويه 1/252.
29ـ (امالى شيخ صدوق) ص 191، مجلس 27، حديث سوم.
-----------------------------
مرحوم شيخ عباس قمي

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page