زنان‌ برگزيده

(زمان خواندن: 11 - 22 دقیقه)

از طرف‌ پيغمبر اسلام‌ چهار زن‌ به‌ عنوان‌ زنان‌ برتر و سَرْوَرِزنان‌ عالم‌ معرفي‌ شده‌اند.
آنان‌:
1ـ حضرت‌ آسيه‌، زن‌ فرعون‌
2ـ حضرت‌ مريم‌، مادرعيسي‌
3ـ حضرت‌ خديجه‌، همسر پيغمبر اسلام‌
4ـ حضرت‌ فاطمه‌ مادر ائمة‌ معصومين‌ مي‌باشند.
پيامبر اكرم‌ فرمود:
«خداي‌ تعالي‌ مريم‌ دختر عمران‌ و همسر فرعون‌ (آسيه‌) وخواهر موسي‌ (كلثوم‌) را در بهشت‌ به‌ ازدواج‌ من‌ در مي‌آورد.»
در بارة‌ آسيه‌ و مريم‌8 توضيح‌ اجمالي‌ داده‌ شد.
امّا دربارة‌ حضرت‌ خديجه‌ (س) و حضرت‌ فاطمه‌ (س) مطالبي‌تقديم‌ مي‌شود.
حضرت‌ خديجه‌ كبري‌
«خديجه‌ دختر مردي‌ بنام‌ خويلد و زني‌ بنام‌ فاطمه‌ بود. او 55 سال‌قبل‌ از بعثت‌، در مكه‌ متولد شد. كنيه‌اش‌، ام‌ّهند و شمائل‌ و چهره‌اش‌:قامتي‌ بلند، چهارشانه‌، زيبا و شكوهمند بوده‌ است‌. امام‌ مجتبي‌ (ع)فرمود: من‌ شبيه‌ترين‌ مردم‌ به‌ خديجه‌ كبري‌ (س) هستم‌.
او از جانب‌ پدر در جدّ چهارم‌ به‌ پيامبر اكرم‌ (ص) متصل‌ بوده‌ واز جانب‌ مادر در جدّ هشتم‌ به‌ پيامبر وصل‌ بوده‌ و هر دو در جدّ 28 ازفرزندان‌ حضرت‌ اسماعيل‌ (ع) مي‌باشند.
او داراي‌ هوش‌ و عقل‌ و تدبير بوده‌ و در ادبيات‌ هم‌ دستي‌ داشته‌ واشعاري‌ مي‌گفته‌ است‌. از جمله‌ اين‌ ابيات‌ است‌ كه‌ 25 سال‌ قبل‌ ازبعثت‌، دربارة‌ شخصيت‌ پيغمبر اسلام‌ (ص) گفته‌ است‌:
فَلَو اَنَّني‌ اَمْسَيْت‌ في‌ كُل‌ّ نِعْمَة‌ٍوَ د'امَت‌ْ لِي‌َ الدُّنْي'ا وَ مُلك‌ الاَك'اسِرَة‌
يعني‌: اگر من‌ هميشه‌ در رفاه‌ باشم‌ و دنيا بكامم‌ باشد و پادشاهي‌پادشاهان‌ ايران‌ را هم‌ داشته‌ باشم‌، در نزدم‌ باندازه‌ بال‌ مگسي‌ ارزش‌ندارد، اگر چشمم‌ به‌ چشم‌ تو نگاه‌ نكند!
دني ‌'فرفي‌' من‌ قوس‌ حاجبه‌ سهماًفصادفني‌ حتي‌ قتلت‌ُ به‌ ظلما
واسفر عن‌ وجه‌ واسبل‌ شعره‌فبات‌ يباهي‌ البدر في‌ ليلة‌ ظلما
نزديك‌ شد وابرويش‌ آنچنان‌ زيبا بود كه‌ از آن‌ تيري‌ به‌ من‌ رسيدومن‌ كشتة‌ او شدم‌! و نور از صورتش‌ مي‌تابيد و موهايش‌ باز شده‌ بودو شب‌ شد در حالي‌ كه‌ ماه‌ در شب‌ ظلماني‌ به‌ آن‌ نور صورت‌ مباهات‌مي‌نمود.
حضرت‌ خديجه‌ (س) با ارثي‌ كه‌ از دو شوهرش‌ برجاي‌ ماند و باتدبيرات‌ اقتصادي‌ و مالي‌، ثروت‌ هنگفتي‌ را فراهم‌ كرده‌ بود. بطوري‌كه‌ دهها هزار شتر، كالاها و مال‌ التجارة‌ او را به‌ بازارهاي‌ مراكزاقتصادي‌ جهان‌ حمل‌ و نقل‌ مي‌كردند. او چهارصد غلام‌ و كنيز داشت‌و ثروت‌ ثروتمندان‌، در مقابل‌ دارائي‌ او ناچيز بود. شخصيتهاي‌ آن‌زمان‌ مانند ابوجهل‌ و ابوسفيان‌ و عقبة‌ بن‌ ابي‌ محيط‌ و صلت‌ بن‌ ابي‌يهاب‌ از او خواستگاري‌ نمودند ولي‌ او با صراحت‌ دست‌ رد بر سينه‌آنان‌ زد.
او از اين‌ ثروت‌ براي‌ مستمندان‌ و نيازمندان‌ استفاده‌ مي‌نمود لذا ازكنيه‌ هاي‌ او «ام‌ الصعاليك‌» مادر بينوايان‌ و «ام‌ّ اليتامي‌'» مادر يتيمان‌بوده‌ است‌.
با ازدواج‌ پيغمبر (ص) با او، خديجه‌ به‌ عمويش‌ ورقة‌ بن‌ نوفل‌اموال‌ و پولهاي‌ كلاني‌ داد و گفت‌: اينها را به‌ حضور محمّد (ص) ببرو به‌ او بگو همة‌ اينها هديه‌اي‌ به‌ پيشگاه‌ شماست‌. و هرگونه‌ كه‌مي‌خواهي‌ در آن‌ تصرف‌ كن‌. و هرچه‌ را كه‌ از غلامان‌ و كنيزان‌ و املاك‌و ثروت‌ دارم‌، همه‌ را به‌ احترام‌ و تجليل‌ از محمّد (ص) به‌ او بخشيدم‌.
ورقة‌ بن‌ نوفل‌ كنار كعبه‌ آمد و بين‌ زمزم‌ و صفا و مقام‌ ابراهيم‌ (ع) ايستاد و با صداي‌ بلند گفت‌: اي‌ عرب‌! بدانيد كه‌ خديجه‌ شما راشاهد مي‌گيرد كه‌ خود و همة‌ ثروتش‌ را از غلامان‌ و كنيزان‌ و املاك‌ ومهريه‌ و هدايا را همگي‌ به‌ محمّد (ص) بخشيد. و همة‌ آنها هديه‌اي‌است‌ كه‌ محمّد (ص) آنرا پذيرفت‌.
زنان‌ مكّه‌ بخاطر اين‌ كارِ خديجه‌ (س)، او را سرزنش‌ مي‌نمودند كه‌چرا با آن‌ همه‌ شوكت‌ و حشمت‌ و ثروت‌ با يتيم‌ ابوطالب‌! ازدواج‌كرده‌ است‌؟ كم‌كم‌ رفت‌ و آمد با او را ممنوع‌ كردند و به‌ او سلام‌نمي‌نمودند تا آنجا كه‌ بعد از بيست‌ سال‌ از ازدواج‌ خديجه‌ (س) درهنگام‌ تولد فاطمة‌ زهراء (س) حاضر به‌ كمك‌ و همراهي‌ او نشدند! وهنگامي‌ كه‌ خديجه‌ (س) در هنگام‌ وضع‌ حمل‌، براي‌ زنان‌ قريش‌ وبني‌هاشم‌ پيام‌ فرستاد و آنها را به‌ كمك‌ طلبيد، آنان‌ با كمال‌ گستاخي‌گفتند: تو با ما مخالفت‌ نمودي‌ و به‌ سخن‌ ما اعتنا ننمودي‌ و با يتيم‌ابوطالب‌ كه‌ شخصي‌ فقير بود ازدواج‌ نمودي‌ و ما هرگز نزد تونمي‌آئيم‌ و تو را در هيچ‌ كاري‌ ياري‌ نمي‌ كنيم‌!
خديجه‌ (س) از اين‌ برخورد آنان‌ دلگير شد امّا در هنگام‌ وضع‌حمل‌، معجزه‌اي‌ رخ‌ داد و ناگاه‌ چهار بانوي‌ بلند بالا به‌ اطاق‌ او واردشدند. وقتي‌ خديجه‌ چشمش‌ به‌ آنان‌ افتاد، يكّه‌ خورد، آنان‌ گفتند:نترس‌ و نگران‌ مباش‌! ما خواهران‌ تو بوده‌ كه‌ از طرف‌ خدا آمده‌ايم‌.يكي‌ از آنان‌ گفت‌: من‌ ساره‌ هستم‌. واين‌ آسيه‌ (س) همدم‌ تو دربهشت‌ است‌. و اين‌ يكي‌ مريم‌ (س) است‌ و اين‌ ديگري‌ كلثوم‌ خواهرموسي‌ (ع) مي‌باشد. خداوند ما را براي‌ پرستاري‌ از تو فرستاده‌ است‌.
و اين‌ چنين‌ بود كه‌ با كمك‌ آنان‌ حضرت‌ فاطمه‌ (س) متولد شد.
* * *
حضرت‌ خديجه‌ (س) نخستين‌ زني‌ بود كه‌ اسلام‌ آورد. چنانچه‌امام‌ حسين‌ (ع) در روز عاشورا در خطبه‌اي‌ كه‌ خود را به‌ دشمن‌معرفي‌ كرد، فرمود:من‌ شما را قسم‌ مي‌دهم‌! آيا شما خبرداريد كه‌ جدة‌ من‌ خديجه‌بنت‌ خويلد اولين‌ زن‌ اين‌ امت‌ بود كه‌ مسلمان‌ شذ؟ گفتند: آري‌!
همچنين‌ زيد بن‌ حارثه‌ كه‌ غلام‌ خديجه‌ بود و آنرا به‌ پيغمبر (ص)بخشيده‌ بود، سومين‌ نفري‌ بود كه‌ اسلام‌ آورد.
در سه‌ سال‌ اول‌ بعثت‌: فقط‌ سه‌ نفر نماز مي‌خواندند: رسول‌خدا (ص)، علي‌ (ع) و خديجه‌ (س).
خديجه‌ ياور پيغمبر
حضرت‌ خديجه‌ با زبان‌ و دست‌ و مال‌ و همة‌ وجودش‌ از اسلام‌ ورسول‌ خدا (ص) حمايت‌ مي‌كرد. به‌ چند نمونه‌ از ايثارگري‌ او توجه‌ كنيد:
آيه‌ نازل‌ شد كه‌: «فَاصْدَع‌ْ بِم'اتُؤْمَر وَاَعْرِض‌ْ عَن‌ِ الْمُشْرِكين‌».آنچه‌ را كه‌ مأمور شدي‌ آشكار نما و از مشركين‌ دوري‌ كن‌.
رسول‌ خدا (ص) در موسم‌ حج‌ بربالاي‌ كوه‌ صفا آمد و با نداي‌بلند، سه‌ بار فرمود:«ي'ا اَيُّهَا النّ'اس‌ُ اءنّي‌ رَسُول‌ُ رَب‌ِّ الْع'الَمين‌». اي‌ مردم‌!من‌ فرستادة‌ پرودگار جهانيان‌ هستم‌. در اين‌ موقع‌ مردم‌ متوجه‌حضرت‌ شدند. سپس‌ حضرت‌ بربالاي‌ كوه‌ مروه‌ آمد و دستش‌ رابرگوش‌ نهاد و سه‌ بار با صداي‌ بلند فرمود:«ي'ا اَيُّهَا النّ'اس‌ُ! اءنّي‌ رَسُول‌ُاللّ'ه‌».اي‌ مردم‌! من‌ رسول‌ خدا هستم‌.
بت‌پرستان‌ از اين‌ حركت‌ خشمگين‌ شدند و با سنگ‌ به‌ حضرت‌حمله‌ نمودند. ابوجهل‌ سنگي‌ بر پيشاني‌ حضرت‌ زد! حضرت‌ براي‌در امان‌ ماندن‌ از سنگها بر بالاي‌ كوه‌ رفت‌ و در آنجا به‌ سنگي‌ تكيه‌ كردو در آنجا ماند.
شب‌ شد و علي‌ (ع) و خديجه‌ (س) از اين‌ حادثه‌ با خبر شدند وآب‌ و غذايي‌ تهيه‌ نموده‌ و به‌ جستجوي‌ پيغمبر (ص) رفتند.
خديجه‌ خيلي‌ نگران‌ بود و با آهي‌ جانكاه‌ مي‌گفت‌: چه‌ كسي‌ ازمصطفي‌' برايم‌ خبري‌ مي‌آورد؟ چه‌ كسي‌ از بهار دل‌ من‌ به‌ من‌ خبرمي‌دهد؟ چه‌ كسي‌ از رانده‌ شدة‌ در راه‌ خدا مرا آگاه‌ مي‌كند؟ چه‌ كسي‌از ابوالقاسم‌ برايم‌ خبري‌ مي‌آورد؟
در اين‌ حال‌ جبرئيل‌ بر پيغمبر (ص) نازل‌ شد. حضرت‌ درحاليكه‌ اشك‌ از چشمانش‌ سرازير بود فرمود: مي‌بيني‌ قوم‌ من‌ با من‌چه‌ كردند؟ مرا تكذيب‌ نمودند! از شهر بيرون‌ راندند! و به‌ من‌ حمله‌ نمودند!
جبرئيل‌ و گروهي‌ از فرشتگان‌ براي‌ هلاكت‌ بت‌پرستان‌ اعلام‌آمادگي‌ نمودند. امّا حضرت‌ قبول‌ نكرد و فرمود: من‌ براي‌ اهل‌ عالم‌رحمت‌ هستم‌. قوم‌ مرا بخودم‌ واگذاريد. آنها نمي‌دانند.
در اين‌ موقع‌ جبرئيل‌، خديجه‌ را ديد كه‌ گريان‌ بدنبال‌ رسول‌خدا (ص) مي‌گردد. جبرئيل‌ به‌ حضرت‌ فرمود: آيا به‌ خديجه‌نمي‌نگري‌ كه‌ از گرية‌ او، فرشتگان‌ آسمان‌ به‌ گريه‌ افتادند؟ او را بخواه‌و سلام‌ مرا به‌ او برسان‌ و به‌ او بگو: خداوند بتو سلام‌ رسانده‌ و مژده‌داده‌ كه‌ در بهشت‌ قصري‌ از طلا مال‌ خديجه‌ است‌ كه‌ در آن‌ هيچ‌سختي‌ و مشقتي‌ نخواهد ديد.
خديجه‌، رسول‌ خدا را ديد وبا هم‌ در تاريكي‌ شب‌ به‌ منزل‌مراجعت‌ كردند. همان‌ شب‌، مشركين‌ با اطلاع‌ از حضور رسول‌خدا (ص) در خانه‌، منزل‌ را محاصره‌ كرده‌ و منزل‌ را سنگباران‌نمودند.
خديجه‌ با ديدن‌ اين‌ منظره‌ صدا زد: اي‌ گروه‌ قريش‌! آيا زن‌ آزاد رادر خانة‌ خودش‌ سنگباران‌ مي‌كنيد؟
مشركين‌ با اين‌ سخن‌ شرمنده‌ شده‌ و برگشتند.
«وقتي‌ حليمه‌، مادر رضاعي‌ رسول‌ خدا (ص) نزد حضرت‌ آمد واز خشكسالي‌ در محلشان‌ شكوه‌ كرد، خديجه‌ (س) چهل‌ گوسفند وشتر به‌ او بخشيد».
«در محاصره‌ شِعب‌ ابوطالب‌، همة‌ ثروت‌ خديجه‌ (س) صرف‌مسلمين‌ شد بطوري‌ كه‌ پس‌ از رفع‌ محاصره‌، خديجه‌ (س) گفت‌: ازاموال‌ چيزي‌ جز دو پوستين‌ كه‌ يكي‌ را زير انداز و ديگري‌ را رواندازقرار دهم‌، نمانده‌ است‌.
او بخاطر سختي‌هاي‌ اين‌ دوران‌، دو ماه‌ بعد از خروج‌ از شعب‌ابوطالب‌، رحلت‌ نمود.»
مقام‌ خديجه‌
1ـ روزي‌ عايشه‌ نسبت‌ به‌ خديجه‌ (س) اظهار برتري‌ نمود!حضرت‌ فرمود:
«اَوَ م'ا عَلِمْت‌ِ اَن‌َّ اللّ'ه‌َ اصْطَفي‌' آدَم‌َ وَ نُوحاً وَ آل‌َ اِبْر'اهيم‌َ وَ آل‌َ عِمْر'ان‌َوَ عَلِيّاً وَ الْحَسَن‌َ وَ الْحُسَيْن‌َ وَ حَمْزَة‌َ وَ جَعْفَراً وَ فاطِمَة‌َ وَ خَديجَة‌َ عَلَي‌الْعالَمين‌؟»
«آيا نمي‌ داني‌ كه‌ خدا، آدم‌ و نوح‌ و آل‌ ابراهيم‌ و آل‌ عمران‌ و علي‌ّو حسن‌ و حسين‌ و حمزة‌ و جعفر و فاطمه‌ و خديجه‌: را از ميان‌انسانها برگزيد؟»
2ـ امام‌ سجاد (ع) بر منبر شام‌ فرياد زد:
«اَنَا بْن‌ُ خَديجَة‌َ الْكُبْري‌'»
«من‌ پسر خديجة‌ كبري‌' هستم‌.»
3ـ در دعاي‌ ندبه‌، خطاب‌ به‌ امام‌ عصر (عج‌) مي‌خوانيم‌:
«اَيْن‌َ ابْن‌ُ النَّبِي‌ُّ الْمُصْطَفي‌' وَ ابْن‌ُ عَلِي‌ٍّ الْمُرْتَضي‌' وَ ابْن‌ُ خَدِيجَة‌َالْغَرّ'اء!؟»
«كجايي‌ اي‌ پسر رسول‌ مصطفي‌' و پسر علي‌ّ مرتضي‌' و پسرخديجة‌ ارجمند والامقام‌!؟»
4ـ وقتي‌ پيغمبر (ص) از معراج‌ برگشت‌، جبرئيل‌ فرمود: سلام‌خدا و سلام‌ مرا به‌ خديجه‌ برسان‌!
پيغمبر (ص) هم‌ اين‌ كار را كرد. خديجه‌ در جواب‌ گفت‌:
جَبْرَئيل‌َ السَّلا'م‌.»
5 ـ در هنگام‌ خواستگاري‌ علي‌ (ع) از فاطمه‌ (س)، ام‌ّ ايمن‌ باتعدادي‌ از زنان‌ خدمت‌ رسول‌ خدا (ص) مشرف‌ شدند تااين‌ مطلب‌را با حضرت‌ در ميان‌ بگذارند. وقتي‌ همه‌ نشستند، ام‌ّ ايمن‌ گفت‌:پدران‌ و مادران‌ ما فداي‌ تو باد اي‌ رسولخدا!ما براي‌ امري‌ اينجا جمع‌شده‌ايم‌ كه‌ اگر خديجه‌ زنده‌ بود، روشني‌ چشم‌ او مي‌شد.
ناگاه‌ اشك‌ از چشمان‌ حضرت‌ سرازير شد و فرمود:
«خديجة‌! چه‌ كسي‌ مثل‌ و مانند خديجة‌ است‌؟ او زماني‌ كه‌ مردم‌مرا تكذيب‌ نمودند، مرا تصديق‌ نمود و مرا بر دين‌ خدا ياري‌ كرد وبا مالش‌ مرا كمك‌ و ياري‌ نمود.»
6ـ در يكي‌ از روزها پيغمبر (ص) به‌ خديجه‌ (س) فرمود:
«آيا مي‌داني‌ كه‌ خداوند تو را در بهشت‌، همسر من‌ قرار
داده‌ است‌؟»
7ـ وقتي‌ در هنگام‌ رحلت‌ خديجه‌ (س) پيغمبر (ص) بر بالين‌ اوآمد، به‌ خديجه‌ فرمود:
«اي‌ خديجه‌ از اينكه‌ رحلت‌ مي‌نمائي‌ ناراحتم‌ ولي‌ چه‌ بسا دراين‌ خير كثير باشد. پس‌ اگر همدمهاي‌ خود را در بهشت‌ ديدي‌، سلام‌ مرا به‌ آنها برسان‌!
خديجه‌ پرسيد: آنان‌ كيانند؟ فرمود: مريم‌، آسيه‌ و كلثوم‌.»
8ـ در روايت‌ است‌ كه‌ خديجه‌ (س) در ايام‌ رجعت‌ زنده‌ شده‌ و به‌دنيا برمي‌گردد.
9ـ در روز قيامت‌ منادي‌ ندا مي‌كند: كجاست‌ فاطمة‌ دخترمحمّد؟! كجاست‌ خديجه‌ دختر خويلد! كجاست‌ مريم‌ دختر عمران‌! كجاست‌آسيه‌ دختر مزاحم‌! كجاست‌ ام‌ّ كلثوم‌ مادر يحيي‌ ...!
سپس‌ حضرت‌ خديجه‌ و حوا و آسيه‌ با گروهي‌ از فرشتگان‌، فاطمة‌ زهراء (س) را همراهي‌ مي‌كنند تا در عرصة‌ محشر بايستد.
10ـ حضرت‌ خديجه‌ (س) قبل‌ از رحلتش‌، چون‌ خود خجالت‌مي‌كشيد، به‌ فاطمه‌ (س) فرمود: نزد پدرت‌ برو و از او بخواه‌ كه‌ بدنم‌ رابا يكي‌ از لباسهاي‌ خود كفن‌ كند».

از طرف‌ پيغمبر اسلام‌ چهار زن‌ به‌ عنوان‌ زنان‌ برتر و سَرْوَرِزنان‌ عالم‌ معرفي‌ شده‌اند.
آنان‌:
1ـ حضرت‌ آسيه‌، زن‌ فرعون‌
2ـ حضرت‌ مريم‌، مادرعيسي‌
3ـ حضرت‌ خديجه‌، همسر پيغمبر اسلام‌
4ـ حضرت‌ فاطمه‌ مادر ائمة‌ معصومين‌ مي‌باشند.
پيامبر اكرم‌ فرمود:
«خداي‌ تعالي‌ مريم‌ دختر عمران‌ و همسر فرعون‌ (آسيه‌) وخواهر موسي‌ (كلثوم‌) را در بهشت‌ به‌ ازدواج‌ من‌ در مي‌آورد.»
در بارة‌ آسيه‌ و مريم‌8 توضيح‌ اجمالي‌ داده‌ شد.
امّا دربارة‌ حضرت‌ خديجه‌ (س) و حضرت‌ فاطمه‌ (س) مطالبي‌تقديم‌ مي‌شود.
حضرت‌ خديجه‌ كبري‌
«خديجه‌ دختر مردي‌ بنام‌ خويلد و زني‌ بنام‌ فاطمه‌ بود. او 55 سال‌قبل‌ از بعثت‌، در مكه‌ متولد شد. كنيه‌اش‌، ام‌ّهند و شمائل‌ و چهره‌اش‌:قامتي‌ بلند، چهارشانه‌، زيبا و شكوهمند بوده‌ است‌. امام‌ مجتبي‌ (ع)فرمود: من‌ شبيه‌ترين‌ مردم‌ به‌ خديجه‌ كبري‌ (س) هستم‌.
او از جانب‌ پدر در جدّ چهارم‌ به‌ پيامبر اكرم‌ (ص) متصل‌ بوده‌ واز جانب‌ مادر در جدّ هشتم‌ به‌ پيامبر وصل‌ بوده‌ و هر دو در جدّ 28 ازفرزندان‌ حضرت‌ اسماعيل‌ (ع) مي‌باشند.
او داراي‌ هوش‌ و عقل‌ و تدبير بوده‌ و در ادبيات‌ هم‌ دستي‌ داشته‌ واشعاري‌ مي‌گفته‌ است‌. از جمله‌ اين‌ ابيات‌ است‌ كه‌ 25 سال‌ قبل‌ ازبعثت‌، دربارة‌ شخصيت‌ پيغمبر اسلام‌ (ص) گفته‌ است‌:
فَلَو اَنَّني‌ اَمْسَيْت‌ في‌ كُل‌ّ نِعْمَة‌ٍوَ د'امَت‌ْ لِي‌َ الدُّنْي'ا وَ مُلك‌ الاَك'اسِرَة‌
يعني‌: اگر من‌ هميشه‌ در رفاه‌ باشم‌ و دنيا بكامم‌ باشد و پادشاهي‌پادشاهان‌ ايران‌ را هم‌ داشته‌ باشم‌، در نزدم‌ باندازه‌ بال‌ مگسي‌ ارزش‌ندارد، اگر چشمم‌ به‌ چشم‌ تو نگاه‌ نكند!
دني ‌'فرفي‌' من‌ قوس‌ حاجبه‌ سهماًفصادفني‌ حتي‌ قتلت‌ُ به‌ ظلما
واسفر عن‌ وجه‌ واسبل‌ شعره‌فبات‌ يباهي‌ البدر في‌ ليلة‌ ظلما
نزديك‌ شد وابرويش‌ آنچنان‌ زيبا بود كه‌ از آن‌ تيري‌ به‌ من‌ رسيدومن‌ كشتة‌ او شدم‌! و نور از صورتش‌ مي‌تابيد و موهايش‌ باز شده‌ بودو شب‌ شد در حالي‌ كه‌ ماه‌ در شب‌ ظلماني‌ به‌ آن‌ نور صورت‌ مباهات‌مي‌نمود.
حضرت‌ خديجه‌ (س) با ارثي‌ كه‌ از دو شوهرش‌ برجاي‌ ماند و باتدبيرات‌ اقتصادي‌ و مالي‌، ثروت‌ هنگفتي‌ را فراهم‌ كرده‌ بود. بطوري‌كه‌ دهها هزار شتر، كالاها و مال‌ التجارة‌ او را به‌ بازارهاي‌ مراكزاقتصادي‌ جهان‌ حمل‌ و نقل‌ مي‌كردند. او چهارصد غلام‌ و كنيز داشت‌و ثروت‌ ثروتمندان‌، در مقابل‌ دارائي‌ او ناچيز بود. شخصيتهاي‌ آن‌زمان‌ مانند ابوجهل‌ و ابوسفيان‌ و عقبة‌ بن‌ ابي‌ محيط‌ و صلت‌ بن‌ ابي‌يهاب‌ از او خواستگاري‌ نمودند ولي‌ او با صراحت‌ دست‌ رد بر سينه‌آنان‌ زد.
او از اين‌ ثروت‌ براي‌ مستمندان‌ و نيازمندان‌ استفاده‌ مي‌نمود لذا ازكنيه‌ هاي‌ او «ام‌ الصعاليك‌» مادر بينوايان‌ و «ام‌ّ اليتامي‌'» مادر يتيمان‌بوده‌ است‌.
با ازدواج‌ پيغمبر (ص) با او، خديجه‌ به‌ عمويش‌ ورقة‌ بن‌ نوفل‌اموال‌ و پولهاي‌ كلاني‌ داد و گفت‌: اينها را به‌ حضور محمّد (ص) ببرو به‌ او بگو همة‌ اينها هديه‌اي‌ به‌ پيشگاه‌ شماست‌. و هرگونه‌ كه‌مي‌خواهي‌ در آن‌ تصرف‌ كن‌. و هرچه‌ را كه‌ از غلامان‌ و كنيزان‌ و املاك‌و ثروت‌ دارم‌، همه‌ را به‌ احترام‌ و تجليل‌ از محمّد (ص) به‌ او بخشيدم‌.
ورقة‌ بن‌ نوفل‌ كنار كعبه‌ آمد و بين‌ زمزم‌ و صفا و مقام‌ ابراهيم‌ (ع) ايستاد و با صداي‌ بلند گفت‌: اي‌ عرب‌! بدانيد كه‌ خديجه‌ شما راشاهد مي‌گيرد كه‌ خود و همة‌ ثروتش‌ را از غلامان‌ و كنيزان‌ و املاك‌ ومهريه‌ و هدايا را همگي‌ به‌ محمّد (ص) بخشيد. و همة‌ آنها هديه‌اي‌است‌ كه‌ محمّد (ص) آنرا پذيرفت‌.
زنان‌ مكّه‌ بخاطر اين‌ كارِ خديجه‌ (س)، او را سرزنش‌ مي‌نمودند كه‌چرا با آن‌ همه‌ شوكت‌ و حشمت‌ و ثروت‌ با يتيم‌ ابوطالب‌! ازدواج‌كرده‌ است‌؟ كم‌كم‌ رفت‌ و آمد با او را ممنوع‌ كردند و به‌ او سلام‌نمي‌نمودند تا آنجا كه‌ بعد از بيست‌ سال‌ از ازدواج‌ خديجه‌ (س) درهنگام‌ تولد فاطمة‌ زهراء (س) حاضر به‌ كمك‌ و همراهي‌ او نشدند! وهنگامي‌ كه‌ خديجه‌ (س) در هنگام‌ وضع‌ حمل‌، براي‌ زنان‌ قريش‌ وبني‌هاشم‌ پيام‌ فرستاد و آنها را به‌ كمك‌ طلبيد، آنان‌ با كمال‌ گستاخي‌گفتند: تو با ما مخالفت‌ نمودي‌ و به‌ سخن‌ ما اعتنا ننمودي‌ و با يتيم‌ابوطالب‌ كه‌ شخصي‌ فقير بود ازدواج‌ نمودي‌ و ما هرگز نزد تونمي‌آئيم‌ و تو را در هيچ‌ كاري‌ ياري‌ نمي‌ كنيم‌!
خديجه‌ (س) از اين‌ برخورد آنان‌ دلگير شد امّا در هنگام‌ وضع‌حمل‌، معجزه‌اي‌ رخ‌ داد و ناگاه‌ چهار بانوي‌ بلند بالا به‌ اطاق‌ او واردشدند. وقتي‌ خديجه‌ چشمش‌ به‌ آنان‌ افتاد، يكّه‌ خورد، آنان‌ گفتند:نترس‌ و نگران‌ مباش‌! ما خواهران‌ تو بوده‌ كه‌ از طرف‌ خدا آمده‌ايم‌.يكي‌ از آنان‌ گفت‌: من‌ ساره‌ هستم‌. واين‌ آسيه‌ (س) همدم‌ تو دربهشت‌ است‌. و اين‌ يكي‌ مريم‌ (س) است‌ و اين‌ ديگري‌ كلثوم‌ خواهرموسي‌ (ع) مي‌باشد. خداوند ما را براي‌ پرستاري‌ از تو فرستاده‌ است‌.
و اين‌ چنين‌ بود كه‌ با كمك‌ آنان‌ حضرت‌ فاطمه‌ (س) متولد شد.
* * *
حضرت‌ خديجه‌ (س) نخستين‌ زني‌ بود كه‌ اسلام‌ آورد. چنانچه‌امام‌ حسين‌ (ع) در روز عاشورا در خطبه‌اي‌ كه‌ خود را به‌ دشمن‌معرفي‌ كرد، فرمود:من‌ شما را قسم‌ مي‌دهم‌! آيا شما خبرداريد كه‌ جدة‌ من‌ خديجه‌بنت‌ خويلد اولين‌ زن‌ اين‌ امت‌ بود كه‌ مسلمان‌ شذ؟ گفتند: آري‌!
همچنين‌ زيد بن‌ حارثه‌ كه‌ غلام‌ خديجه‌ بود و آنرا به‌ پيغمبر (ص)بخشيده‌ بود، سومين‌ نفري‌ بود كه‌ اسلام‌ آورد.
در سه‌ سال‌ اول‌ بعثت‌: فقط‌ سه‌ نفر نماز مي‌خواندند: رسول‌خدا (ص)، علي‌ (ع) و خديجه‌ (س).
خديجه‌ ياور پيغمبر
حضرت‌ خديجه‌ با زبان‌ و دست‌ و مال‌ و همة‌ وجودش‌ از اسلام‌ ورسول‌ خدا (ص) حمايت‌ مي‌كرد. به‌ چند نمونه‌ از ايثارگري‌ او توجه‌ كنيد:
آيه‌ نازل‌ شد كه‌: «فَاصْدَع‌ْ بِم'اتُؤْمَر وَاَعْرِض‌ْ عَن‌ِ الْمُشْرِكين‌».آنچه‌ را كه‌ مأمور شدي‌ آشكار نما و از مشركين‌ دوري‌ كن‌.
رسول‌ خدا (ص) در موسم‌ حج‌ بربالاي‌ كوه‌ صفا آمد و با نداي‌بلند، سه‌ بار فرمود:«ي'ا اَيُّهَا النّ'اس‌ُ اءنّي‌ رَسُول‌ُ رَب‌ِّ الْع'الَمين‌». اي‌ مردم‌!من‌ فرستادة‌ پرودگار جهانيان‌ هستم‌. در اين‌ موقع‌ مردم‌ متوجه‌حضرت‌ شدند. سپس‌ حضرت‌ بربالاي‌ كوه‌ مروه‌ آمد و دستش‌ رابرگوش‌ نهاد و سه‌ بار با صداي‌ بلند فرمود:«ي'ا اَيُّهَا النّ'اس‌ُ! اءنّي‌ رَسُول‌ُاللّ'ه‌».اي‌ مردم‌! من‌ رسول‌ خدا هستم‌.
بت‌پرستان‌ از اين‌ حركت‌ خشمگين‌ شدند و با سنگ‌ به‌ حضرت‌حمله‌ نمودند. ابوجهل‌ سنگي‌ بر پيشاني‌ حضرت‌ زد! حضرت‌ براي‌در امان‌ ماندن‌ از سنگها بر بالاي‌ كوه‌ رفت‌ و در آنجا به‌ سنگي‌ تكيه‌ كردو در آنجا ماند.
شب‌ شد و علي‌ (ع) و خديجه‌ (س) از اين‌ حادثه‌ با خبر شدند وآب‌ و غذايي‌ تهيه‌ نموده‌ و به‌ جستجوي‌ پيغمبر (ص) رفتند.
خديجه‌ خيلي‌ نگران‌ بود و با آهي‌ جانكاه‌ مي‌گفت‌: چه‌ كسي‌ ازمصطفي‌' برايم‌ خبري‌ مي‌آورد؟ چه‌ كسي‌ از بهار دل‌ من‌ به‌ من‌ خبرمي‌دهد؟ چه‌ كسي‌ از رانده‌ شدة‌ در راه‌ خدا مرا آگاه‌ مي‌كند؟ چه‌ كسي‌از ابوالقاسم‌ برايم‌ خبري‌ مي‌آورد؟
در اين‌ حال‌ جبرئيل‌ بر پيغمبر (ص) نازل‌ شد. حضرت‌ درحاليكه‌ اشك‌ از چشمانش‌ سرازير بود فرمود: مي‌بيني‌ قوم‌ من‌ با من‌چه‌ كردند؟ مرا تكذيب‌ نمودند! از شهر بيرون‌ راندند! و به‌ من‌ حمله‌ نمودند!
جبرئيل‌ و گروهي‌ از فرشتگان‌ براي‌ هلاكت‌ بت‌پرستان‌ اعلام‌آمادگي‌ نمودند. امّا حضرت‌ قبول‌ نكرد و فرمود: من‌ براي‌ اهل‌ عالم‌رحمت‌ هستم‌. قوم‌ مرا بخودم‌ واگذاريد. آنها نمي‌دانند.
در اين‌ موقع‌ جبرئيل‌، خديجه‌ را ديد كه‌ گريان‌ بدنبال‌ رسول‌خدا (ص) مي‌گردد. جبرئيل‌ به‌ حضرت‌ فرمود: آيا به‌ خديجه‌نمي‌نگري‌ كه‌ از گرية‌ او، فرشتگان‌ آسمان‌ به‌ گريه‌ افتادند؟ او را بخواه‌و سلام‌ مرا به‌ او برسان‌ و به‌ او بگو: خداوند بتو سلام‌ رسانده‌ و مژده‌داده‌ كه‌ در بهشت‌ قصري‌ از طلا مال‌ خديجه‌ است‌ كه‌ در آن‌ هيچ‌سختي‌ و مشقتي‌ نخواهد ديد.
خديجه‌، رسول‌ خدا را ديد وبا هم‌ در تاريكي‌ شب‌ به‌ منزل‌مراجعت‌ كردند. همان‌ شب‌، مشركين‌ با اطلاع‌ از حضور رسول‌خدا (ص) در خانه‌، منزل‌ را محاصره‌ كرده‌ و منزل‌ را سنگباران‌نمودند.
خديجه‌ با ديدن‌ اين‌ منظره‌ صدا زد: اي‌ گروه‌ قريش‌! آيا زن‌ آزاد رادر خانة‌ خودش‌ سنگباران‌ مي‌كنيد؟
مشركين‌ با اين‌ سخن‌ شرمنده‌ شده‌ و برگشتند.
«وقتي‌ حليمه‌، مادر رضاعي‌ رسول‌ خدا (ص) نزد حضرت‌ آمد واز خشكسالي‌ در محلشان‌ شكوه‌ كرد، خديجه‌ (س) چهل‌ گوسفند وشتر به‌ او بخشيد».
«در محاصره‌ شِعب‌ ابوطالب‌، همة‌ ثروت‌ خديجه‌ (س) صرف‌مسلمين‌ شد بطوري‌ كه‌ پس‌ از رفع‌ محاصره‌، خديجه‌ (س) گفت‌: ازاموال‌ چيزي‌ جز دو پوستين‌ كه‌ يكي‌ را زير انداز و ديگري‌ را رواندازقرار دهم‌، نمانده‌ است‌.
او بخاطر سختي‌هاي‌ اين‌ دوران‌، دو ماه‌ بعد از خروج‌ از شعب‌ابوطالب‌، رحلت‌ نمود.»
مقام‌ خديجه‌
1ـ روزي‌ عايشه‌ نسبت‌ به‌ خديجه‌ (س) اظهار برتري‌ نمود!حضرت‌ فرمود:
«اَوَ م'ا عَلِمْت‌ِ اَن‌َّ اللّ'ه‌َ اصْطَفي‌' آدَم‌َ وَ نُوحاً وَ آل‌َ اِبْر'اهيم‌َ وَ آل‌َ عِمْر'ان‌َوَ عَلِيّاً وَ الْحَسَن‌َ وَ الْحُسَيْن‌َ وَ حَمْزَة‌َ وَ جَعْفَراً وَ فاطِمَة‌َ وَ خَديجَة‌َ عَلَي‌الْعالَمين‌؟»
«آيا نمي‌ داني‌ كه‌ خدا، آدم‌ و نوح‌ و آل‌ ابراهيم‌ و آل‌ عمران‌ و علي‌ّو حسن‌ و حسين‌ و حمزة‌ و جعفر و فاطمه‌ و خديجه‌: را از ميان‌انسانها برگزيد؟»
2ـ امام‌ سجاد (ع) بر منبر شام‌ فرياد زد:
«اَنَا بْن‌ُ خَديجَة‌َ الْكُبْري‌'»
«من‌ پسر خديجة‌ كبري‌' هستم‌.»
3ـ در دعاي‌ ندبه‌، خطاب‌ به‌ امام‌ عصر (عج‌) مي‌خوانيم‌:
«اَيْن‌َ ابْن‌ُ النَّبِي‌ُّ الْمُصْطَفي‌' وَ ابْن‌ُ عَلِي‌ٍّ الْمُرْتَضي‌' وَ ابْن‌ُ خَدِيجَة‌َالْغَرّ'اء!؟»
«كجايي‌ اي‌ پسر رسول‌ مصطفي‌' و پسر علي‌ّ مرتضي‌' و پسرخديجة‌ ارجمند والامقام‌!؟»
4ـ وقتي‌ پيغمبر (ص) از معراج‌ برگشت‌، جبرئيل‌ فرمود: سلام‌خدا و سلام‌ مرا به‌ خديجه‌ برسان‌!
پيغمبر (ص) هم‌ اين‌ كار را كرد. خديجه‌ در جواب‌ گفت‌:
جَبْرَئيل‌َ السَّلا'م‌.»
5 ـ در هنگام‌ خواستگاري‌ علي‌ (ع) از فاطمه‌ (س)، ام‌ّ ايمن‌ باتعدادي‌ از زنان‌ خدمت‌ رسول‌ خدا (ص) مشرف‌ شدند تااين‌ مطلب‌را با حضرت‌ در ميان‌ بگذارند. وقتي‌ همه‌ نشستند، ام‌ّ ايمن‌ گفت‌:پدران‌ و مادران‌ ما فداي‌ تو باد اي‌ رسولخدا!ما براي‌ امري‌ اينجا جمع‌شده‌ايم‌ كه‌ اگر خديجه‌ زنده‌ بود، روشني‌ چشم‌ او مي‌شد.
ناگاه‌ اشك‌ از چشمان‌ حضرت‌ سرازير شد و فرمود:
«خديجة‌! چه‌ كسي‌ مثل‌ و مانند خديجة‌ است‌؟ او زماني‌ كه‌ مردم‌مرا تكذيب‌ نمودند، مرا تصديق‌ نمود و مرا بر دين‌ خدا ياري‌ كرد وبا مالش‌ مرا كمك‌ و ياري‌ نمود.»
6ـ در يكي‌ از روزها پيغمبر (ص) به‌ خديجه‌ (س) فرمود:
«آيا مي‌داني‌ كه‌ خداوند تو را در بهشت‌، همسر من‌ قرار
داده‌ است‌؟»
7ـ وقتي‌ در هنگام‌ رحلت‌ خديجه‌ (س) پيغمبر (ص) بر بالين‌ اوآمد، به‌ خديجه‌ فرمود:
«اي‌ خديجه‌ از اينكه‌ رحلت‌ مي‌نمائي‌ ناراحتم‌ ولي‌ چه‌ بسا دراين‌ خير كثير باشد. پس‌ اگر همدمهاي‌ خود را در بهشت‌ ديدي‌، سلام‌ مرا به‌ آنها برسان‌!
خديجه‌ پرسيد: آنان‌ كيانند؟ فرمود: مريم‌، آسيه‌ و كلثوم‌.»
8ـ در روايت‌ است‌ كه‌ خديجه‌ (س) در ايام‌ رجعت‌ زنده‌ شده‌ و به‌دنيا برمي‌گردد.
9ـ در روز قيامت‌ منادي‌ ندا مي‌كند: كجاست‌ فاطمة‌ دخترمحمّد؟! كجاست‌ خديجه‌ دختر خويلد! كجاست‌ مريم‌ دختر عمران‌! كجاست‌آسيه‌ دختر مزاحم‌! كجاست‌ ام‌ّ كلثوم‌ مادر يحيي‌ ...!
سپس‌ حضرت‌ خديجه‌ و حوا و آسيه‌ با گروهي‌ از فرشتگان‌، فاطمة‌ زهراء (س) را همراهي‌ مي‌كنند تا در عرصة‌ محشر بايستد.
10ـ حضرت‌ خديجه‌ (س) قبل‌ از رحلتش‌، چون‌ خود خجالت‌مي‌كشيد، به‌ فاطمه‌ (س) فرمود: نزد پدرت‌ برو و از او بخواه‌ كه‌ بدنم‌ رابا يكي‌ از لباسهاي‌ خود كفن‌ كند».

حضرت‌ فاطمه‌ زهراء

حضرت‌ فاطمه‌ زهراء
ولادت‌:
فاطمة‌ زهراء (س) در سال‌ پنجم‌ بعثت‌، در بيستم‌ جمادي‌ الثاني‌ درمكه‌ متولد شد. در آن‌ زمان‌ چون‌ پسران‌ رسولخدا (ص) در كودكي‌ ازدنيا رفتند، مشركين‌ خوشحال‌ بودند كه‌ نسل‌ حضرت‌ با رحلت‌ او، ازبين‌ مي‌رود. عاص‌ بن‌ وائل‌ كه‌ دوازده‌ پسر داشت‌ به‌ حضرت‌ ابتريعني‌ كسيكه‌ با مردنش‌، نسلش‌ قطع‌ مي‌شود، مي‌گفت‌.
خداوند متعال‌ به‌ رسولش‌، فاطمه‌ (س) را هديه‌ داد كه‌ نسل‌ پيغمبررا تا روز قيامت‌ حفظ‌ مي‌كند و در عوض‌ دوازده‌ پسر عاص‌ قبل‌ ازپدرشان‌ مردند و عاص‌ خود ابتر شد!
«بنام‌ خداوند بخشندة‌ مهربان‌. ما بتو كوثر را عطا كرديم‌. پس‌براي‌ خدايت‌ نماز بگذار و نحر نما، و بدان‌ كه‌ حقيقتاً دشمن‌ تو ابترو بي‌ نسل‌ است‌».
گفته‌اند كه‌ در حال‌ حاضر در ايران‌ 4 ميليون‌ سيد و در عراق‌ 5/1ميليون‌ سيد و در اندونزي‌ 20 ميليون‌ سيّد و در ساير كشورها نيز 20ميليون‌ سيد كه‌ جمعاً 5/45 ميليون‌ سيد در دنيا وجود دارد.
فاطمه‌ (س) پنجساله‌ بود كه‌ مادرش‌ خديجه‌ (س) رحلت‌ نمود اودر 9 سالگي‌ با علي‌ (ع) ازدواج‌ نمود. و درسن‌ 18 سالگي‌ در مدينه‌رحلت‌ يافت‌.
عبادت‌ و مكارم‌ اخلاق‌
فاطمة‌ (س) بسيار عبادت‌ مي‌كرد. در اين‌ باره‌ به‌ چند روايت‌
اشاره‌ مي‌شود:
1ـ رسول‌ خدا (ص) فرمود: اي‌ سلمان‌! خداي‌ تعالي‌ چنان‌ دل‌ وجان‌ و همة‌ اعضاي‌ دخترم‌ فاطمه‌ را از ايمان‌ پر كرده‌ كه‌ براي‌ عبادت‌خدا، خود را از همه‌ چيز فارغ‌ كرده‌ است‌.
2ـ رسول خدا (ص) فرمود: دخترم‌ فاطمه‌، سرور زنان‌ عالم‌ از اول‌تا آخر مي‌باشد. او پاره‌ تن‌ من‌ و نور چشمم‌ و ميوه‌ دل‌ من‌ است‌.
او روح‌ در تن‌ من‌ است‌ و او حوريه‌ انسيه‌ است‌. هرگاه‌ كه‌ او درمحراب‌ در مقابل‌ خداي‌ ذوالجلال‌ قرار مي‌گيرد، نورش‌ براي‌ ملائكه‌مشخص‌ است‌، همانطور كه‌ نور ستاره‌ براي‌ اهل‌ زمين‌ مشخص‌ است‌و خدا به‌ ملائكه‌ مي‌فرمايد: اي‌ فرشتگان‌ من‌! به‌ فاطمة‌ نگاه‌ كنيد كه‌ اوسرور كنيزان‌ من‌ است‌ و در پيشگاه‌ من‌ مشغول‌ عبادت‌ است‌ در حالي‌كه‌ استخوانهايش‌ از خوف‌ من‌ مي‌لرزد و با دلش‌ مرا عبادت‌ مي‌كند.من‌ شما را شاهد مي‌گيرم‌ كه‌ شيعيان‌ او را از آتش‌ ايمن‌ گردانيدم‌.
3ـ امام‌ حسن‌ مجتبي‌' (ع) فرمود: مادرم‌ را ديدم‌ كه‌ شب‌ جمعه‌ درمحراب‌ عبادت‌ ايستاده‌ و پيوسته‌ تا هنگامي‌ كه‌ خورشيد، پهنة‌ افق‌ رافرا گرفت‌، مشغول‌ ركوع‌ و سجود بود. و شنيدم‌ كه‌ براي‌ مردان‌ و زنان‌مؤمن‌ دعا مي‌كرد و اسامي‌ يك‌ يك‌ آنان‌ را مي‌برد ولي‌ براي‌ خودچيزي‌ از خدا نخواست‌.
عرض‌ كردم‌: مادر! چرا همانگونه‌ كه‌ براي‌ ديگران‌ دعا مي‌كني‌براي‌ خود دعا نمي‌كني‌؟ فرمود: فرزندم‌! اول‌ همسايه‌، بعد خانه‌.
4ـ حسن‌ بصري‌ مي‌گويد: در ميان‌ اين‌ امّت‌ عابدتر از فاطمه‌نيست‌! او آنقدر به‌ نماز ايستاد كه‌ پاهايش‌ ورم‌ كرد.
5ـ علي‌ (ع) در شب‌ زفاف‌، همسرش‌ را نگران‌ ديد. علّت‌ راپرسيد، فاطمه‌ (س) فرمود: دربارة‌ حال‌ و وضع‌ خود فكر كردم‌ و پايان‌عمر و قبر را بياد آوردم‌ و انتقال‌ از خانه‌ پدر به‌ منزل‌ خودم‌، مرا بيادورود به‌ قبر (و خانه‌ آخرت‌) انداخت‌. تو را بخدا قسم‌! بيا در آغاززندگي‌ مشتركمان‌ برخيزيم‌ و امشب‌ را به‌ عبادت‌ خدا بپردازيم‌.
6ـ علي‌ (ع) فرمود: او با اينكه‌ محبوب‌ترين‌ افراد نزد پيغمبر خدابود، امّا آنقدر با مشك‌ آب‌ كشيد كه‌ اثر آن‌ مشك‌ در بدن‌ مباركش‌ پيداشد و آنقدر خانه‌ را جاروب‌ كرد كه‌ لباسهايش‌ غبار آلود بود و آنقدرزير ديگ‌ آتش‌ افروخت‌ كه‌ لباسهايش‌ عوض‌ شد (كهنه‌ شد).
7ـ روزي‌ پيامبراكرم‌ (ص) پيش‌ فاطمه‌ (س) رفت‌ و ديد كه‌ بچه‌ راشير مي‌دهد و با دستش‌ آسياب‌ را مي‌چرخاند و مشاهده‌ كرد كه‌پيراهن‌ تنش‌ از جل‌ شتر است‌. پيغمبر فرمود: دخترم‌! امروز تلخيهاي‌دنيا را براي‌ شيرينيهاي‌ آخرت‌ بچش‌! فاطمة‌ فرمود: من‌ خدا را بخاطرنعمتهايش‌ حمد مي‌كنم‌ وبركرامتهايش‌ شكر مي‌گذارم‌. در اين‌ هنگام‌آية‌ «وَ لَسَوْف‌َ يُعْطيك‌َ رَبُّك‌َ فَتَرْضي‌'» «بزودي‌ خدا آنقدر بتو بدهدتا راضي‌ شوي‌» نازل‌ شد.
8ـ روزي‌ فرشته‌اي‌ نزد پيغمبر (ص) آمد كه‌ داراي‌ 24 صورت‌بود. رسولخدا (ص) فرمود: اي‌ دوست‌ من‌ جبرئيل‌! تاكنون‌ تو را به‌اين‌ صورت‌ نديده‌ بودم‌؟ فرشته‌ گفت‌: من‌ جبرئيل‌ نيستم‌. بلكه‌ من‌محمود هستم‌ كه‌ خداوند مرا فرستاده‌ است‌ تا نور را به‌ ازدواج‌ نور دربياورم‌. پيغمبر (ص) فرمود: چه‌ كسي‌ را به‌ چه‌ كسي‌؟ محمود گفت‌:فاطمه‌ را به‌ ازدواج‌ علي‌! در اين‌ هنگام‌ چشم‌ پيغمبر به‌ كتف‌ محمودافتاد كه‌ بر آن‌ نوشته‌ بود:مُحَمَّدٌ رَسُول‌ُ اللّ'ه‌، عَلِي‌ٌ وَصِيُّه‌ُ. حضرت‌پرسيد: از چه‌ زماني‌ اين‌ عبارت‌ بر كتف‌ تو نوشته‌ شده‌ است‌؟ گفت‌:بيست‌ و چهار هزار سال‌ قبل‌ از خلقت‌ آدم‌ (ع).
9ـ رسولخدا (ص) شب‌ زفاف‌ فاطمه‌ (س)، شترش‌ بنام‌ شهباء راآورد و فاطمه‌ را بر آن‌ سوار كرد وبه‌ سلمان‌ فرمود كه‌ دهنة‌ شتر را بگيرو خود، شتر را حركت‌ دادند. در راه‌ صداي‌ همهمه‌اي‌ را شنيدند ومشاهده‌ كردند كه‌ جبرئيل‌ با هفتاد هزار فرشته‌ و ميكائيل‌ با هفتاد هزارفرشته‌ نازل‌ شدند. پيغمبراكرم‌ (ص) پرسيد: چه‌ شده‌ كه‌ به‌ زمين‌نازل‌ شده‌ايد؟ گفتند: ما آمده‌ايم‌ در عروسي‌ فاطمه‌ (س) و علي‌ (ع)شركت‌ كنيم‌. در اين‌ موقع‌ جبرئيل‌ تكبير گفت‌ و ملائكه‌ هم‌ تكبيرگفتند و رسولخدا (ص) هم‌ تكبير گفت‌. و از اين‌ تاريخ‌ بود كه‌ تكبيرگفتن‌ در عروسي‌ مسلمانان‌ مرسوم‌ شد.
10ـ گفته‌اند كه‌ پيغمبر (ص) براي‌ عروسي‌ دخترش‌ فاطمه‌  (س) لباسي‌ به‌ اوداد. امّا روز بعد وقتي‌ او را ديد، مشاهده‌ كرد كه‌ لباس‌ كهنه‌به‌ تن‌ دارد. سبب‌ را پرسيد. فاطمه‌ (س) گفت‌: ديشب‌ درِ خانه‌ رازدند، وقتي‌ در را باز كردم‌، زني‌ را ديدم‌ كه‌ از من‌ لباس‌ مي‌خواست‌، خواستم‌ لباس‌ كهنه‌ را به‌ او بدهم‌، امّا بياد اين‌ آيه‌ افتادم‌:
«بدرجة‌ نيكوكاري‌ نمي‌رسيد مگر زماني‌ كه‌ آنچه‌ را خود دوست‌داريد، انفاق‌ كنيد».
لذا پيراهن‌ عروسي‌ را به‌ آن‌ فقير دادم‌.
11ـ فرداي‌ شب‌ زفاف‌ِ فاطمه‌ (س)، صبح‌ هنگام‌ رسولخدا (ص)با ظرفي‌ شير به‌ حجله‌ رفت‌ و ظرف‌ شير را به‌ فاطمه‌ (س) داد وفرمود: بخور! پدرت‌ به‌ فدايت‌. سپس‌ ظرف‌ شير را به‌ دست‌ علي‌ (ع)داد و فرمود: بخور! پسرعمويت‌ بفدايت‌.
12ـ سلمان‌ مي‌گويد: روزي‌ فاطمه‌ را با چادري‌ وصله‌دار و ساده‌ديدم‌، تعجب‌ كرده‌ و گفتم‌ عجبا! دختران‌ پادشاه‌ ايران‌ و روم‌ برصندلي‌هاي‌ طلا نشسته‌ و پارچه‌هاي‌ زربفت‌ برتن‌ مي‌كنند. امّا اين‌دختر رسولخداست‌ كه‌ نه‌ چادرهاي‌ گران‌ قيمت‌ به‌ تن‌ دارد و نه‌لباسهاي‌ زيبا!
فاطمه‌ (س) فرمود: اي‌ سلمان‌! خداي‌ بزرگ‌، لباسهاي‌ زينتي‌ وتختهاي‌ طلا را براي‌ ما در روز قيامت‌ ذخيره‌ كرده‌ است‌.
علم‌:
«عمار ياسر مي‌گويد: علي‌ (ع) نزد فاطمه‌ (س) رفت‌. تا چشم‌فاطمه‌ (س) به‌ علي‌ (ع) افتاد، گفت‌: اي‌ علي‌! نزديك‌ بيا تا تو را ازآنچه‌ بوده‌ و آنچه‌ تا قيامت‌ خواهد شد مطلع‌ سازم‌. علي‌ (ع)نزدپيغمبر  (ص) برگشت‌. حضرت‌ تا علي‌ (ع) را ديد، فرمود:مي‌خواهي‌ من‌ به‌ تو خبر دهم‌ يا تو بمن‌ خبر مي‌دهي‌؟ علي‌ (ع) فرمود: سخن‌ گفتن‌ شما بهتر است‌.
پيغمبر (ص) آنچه‌ ميان‌ او و فاطمه‌ (س) رخ‌ داده‌ بود را تعريف‌كرد. علي‌ (ع) پرسيد: آيا نور فاطمه‌ (س) از ماست‌؟ پيامبر (ص) فرمود: اي‌ علي‌! مگر نمي‌داني‌ كه‌ نور فاطمه‌ (س) از نور ما است‌. دراين‌ هنگام‌ علي‌ (ع) به‌ سجده‌ افتاد و سپس‌ نزد فاطمه‌ (س) برگشت‌.»
«از ابن‌ عباس‌ در تفسير آيه‌ (فَاسْئَلُوا اَهْل‌َ الذِّكْر) يعني‌ از آگاهان‌بپرسيد سؤال‌ شد. جواب‌ داد آنها محمّد و علي‌ و فاطمه‌ و حسن‌ وحسين‌ هستند كه‌ اهل‌ ذكر، علم‌، عقل‌ بيان‌ و اهل‌ بيت‌ پيامبر هستند.»
«امام‌ صادق‌ (ع) فرمود: مصحف‌ فاطمه‌ نزد من‌ موجود است‌. درآن‌ تمام‌ دانش‌هايي‌ كه‌ مردم‌ در رابطه‌ با آنها بما نياز دارند، جمع‌ شده‌است‌ ولي‌ ما به‌ برخي‌ نيازي‌ نداريم‌.»
فاطمه‌ از زبان‌ معصومين‌
1ـ پيغمبر (ص) فرمود:
«خدا براي‌ غضب‌ فاطمه‌، غضب‌ مي‌كند و براي‌ رضايت‌ اوراضي‌ مي‌شود.»
2ـ و فرمود:
«مريم‌ دختر عمران‌ سرور زنان‌ اين‌ جهان‌ است‌ و دخترم‌ فاطمه‌، سرور زنان‌ عالم‌ از اولين‌ و آخرين‌ است‌. وقتي‌ او در محراب‌ عبادت‌مي‌ايستد، هفتاد هزار فرشتة‌ مقرب‌ به‌ او سلام‌ كرده‌ و خطاب‌مي‌كنند: ان‌ّ اللّه‌ اصطفاك‌ِ و طهّرك‌ِ و اصطفاك‌ِ علي‌' نساء العالمين‌».
3ـ و فرمود:
«خداوند ملائكه‌اي‌ را موكل‌ كرده‌ كه‌ فاطمه‌ را از مقابل‌ و پشت‌سر و راست‌ و چپ‌ حفظ‌ مي‌كنند. آنان‌ در زندگاني‌ و مرگ‌ با فاطمه‌هستند و بر او پدر و همسر و فرزندانش‌ درود مي‌فرستند. هر كس‌فاطمه‌ را زيارت‌ كند، گويا مرا زيارت‌ كرده‌ است‌ و هركه‌ علي‌ رازيارت‌ كند، گويا فاطمه‌ را زيارت‌ كرده‌ است‌ و هر كه‌ حسن‌ و حسين‌را زيارت‌ كند گويا علي‌ را زيارت‌ كرده‌ و هر كه‌ فرزندان‌ حسن‌ وحسين‌ را زيارت‌ كند گويا آندو را زيارت‌ كرده‌ است‌.
4ـ و فرمود:
«اي‌ سلمان‌! هركس‌ فاطمه‌ را دوست‌ داشته‌ باشد، با من‌ دربهشت‌ است‌ و هركه‌ با او دشمني‌ ورزد، در جهنم‌ است‌.
اي‌ سلمان‌! دوستي‌ فاطمه‌ در مواقع‌ بسياري‌ بكار مي‌آيد كه‌راحت‌ترين‌ آنها در هنگام‌ مرگ‌ و در قبر و در محشر و در صراط‌ ودر حساب‌ است‌.
پس‌ هر كه‌ دخترم‌ فاطمه‌ از او راضي‌ باشد، من‌ از او راضي‌ هستم‌و هر كه‌ من‌ از او راضي‌ هستم‌، خدا از او راضي‌ است‌ و هركه‌ فاطمه‌بر او خشم‌ بگيرد، من‌ بر او خشم‌ مي‌گيرم‌ و هر كه‌ من‌ بر او خشم‌بگيرم‌، خدا بر او غضب‌ مي‌كند.
اي‌ سلمان‌! واي‌ بر كسي‌ كه‌ به‌ فاطمه‌ و ذرية‌ او ظلم‌ كند.
5ـ و فرمود: خدا اين‌ عطاها را در دنيا به‌ فاطمه‌ نموده‌ است‌ كه‌پدري‌ مثل‌ من‌ دارد و كسي‌ چون‌ من‌ نمي‌باشد و علي‌ همسر اوست‌ واگر علي‌ نبود، همسري‌ براي‌ فاطمه‌ پيدا نمي‌شد. و حسن‌ و حسين‌را دارد كه‌ مانندي‌ ندارند و آن‌ دو سرور جوانان‌ بهشتند.
و جبرئيل‌ نزد من‌ آمد و گفت‌: هرگاه‌ فاطمه‌ رحلت‌ كند و دفن‌شود، نكير و منكر از او مي‌پرسند: خدايت‌ كيست‌؟ مي‌گويد: اللّه‌ربّي‌. سؤال‌ مي‌كنند: پيغمبرت‌ كيست‌؟ مي‌گويد: پدرم‌. مي‌پرسند:امامت‌ كيست‌؟ مي‌گويد: كسيكه‌ بالاي‌ قبرم‌ ايستاده‌ (علي‌ّ بن‌ابي‌طالب‌ (ع) است‌).
6ـ امام‌ صادق‌ (ع) فرمود: او (فاطمه‌) ليلة‌ القدر است‌. هر كس‌فاطمة‌ را آن‌ گونه‌ كه‌ سزاوار است‌، بشناسد، ليلة‌ القدر را درك‌
كرده‌ است‌.
7ـ امام‌ هفتم‌ (ع) فرمود: در خانه‌اي‌ كه‌ اسم‌ فاطمة‌ باشد، فقر وتنگدستي‌ وارد نمي‌شود».
از زبان‌ امام‌ امت‌:
تمام‌ ابعادي‌ كه‌ براي‌ زن‌ متصور است‌ و براي‌ يك‌ انسان‌ متصوراست‌، در فاطمه‌ سلام‌ اللّه‌ عليها جلوه‌ كرده‌ و بوده‌ است‌، يك‌ زن‌معمولي‌ نبوده‌ است‌، يك‌ زن‌ روحاني‌، يك‌ زن‌ ملكوتي‌، يك‌ انسان‌ به‌تمام‌ معنا انسان‌، تمام‌ نسخة‌ انسانيت‌، تمام‌ حقيقت‌ زن‌».
او موجودي‌ ملكوتي‌ است‌ كه‌ درعالم‌ بصورت‌ انسان‌ ظاهر شده‌است‌، بلكه‌ موجود الهي‌ جبروتي‌ در صورت‌ يك‌ زن‌ ظاهر شده‌است‌...زني‌ كه‌ تمام‌ خاصه‌هاي‌ انبياء در اوست‌، زني‌ كه‌ اگر مرد بود، نبي‌ بود، زني‌ كه‌ اگر مرد بود، بجاي‌ رسول‌ اللّه‌ بود».
فضائل‌ ومناقب‌ فاطمه‌
1ـ پيغمبراكرم‌ (ص) در شب‌ معراج‌ از درخت‌ طوبي‌ سيبي‌ گرفت‌و دو نيم‌ كرد. ناگاه‌ از وسط‌ آن‌ نوري‌ درخشيد. حضرت‌ از جبرئيل‌پرسيد اين‌ نور چيست‌؟ عرض‌ كرد: نور منصوره‌ خدا در آسمان‌ و نورفاطمه‌ در زمين‌ است‌. فرمود: چرا در آسمان‌ به‌ فاطمه‌ (س) منصوره‌گويند؟ گفت‌: زيرا خداوند در قيامت‌ با قبول‌ شفاعت‌ او، وي‌ را ياري‌مي‌كند. حضرت‌ آن‌ سيب‌ را خوردند.
2ـ زمانيكه‌ خديجه‌ كبري‌ به‌ فاطمه‌ حامله‌ بود، كودك‌ در شكم‌ با اوسخن‌ مي‌گفت‌. روزي‌ پيامبر (ص) وارد شد و ديد كه‌ خديجه‌ باشخصي‌ حرف‌ مي‌زند. سؤال‌ كرد: خديجه‌! با كه‌ سخن‌ مي‌گوئي‌؟گفت‌: باكودكي‌ كه‌ درشكم‌ دارم‌. حضرت‌ فرمود: جبرئيل‌ بمن‌ خبردادكه‌ اين‌ كودك‌ دختر است‌ و از او نسل‌ طاهر و مباركي‌ باقي‌ مي‌ماند وخداوند نسل‌ مرا از او قرار داده‌ است‌ و از او اماماني‌ متولد مي‌شوندكه‌ جانشين‌ خدا در روي‌ زمين‌ هستند.
3ـ چون‌ خداوند، آدم‌ و حوا را خلق‌ نمود، آن‌ دو مباهات‌مي‌كردند كه‌ خدا بهتر از ما نيافريده‌ است‌!
خدا به‌ جبرئيل‌ امر كرد تا آن‌ دو را به‌ فردوس‌ اعلي‌' ببرد. جبرئيل‌آنها را به‌ آنجا برد. وقتي‌ وارد فردوس‌ شدند، نگاهشان‌ به‌ دختري‌ افتادكه‌ بر روي‌ تختي‌ بهشتي‌ نشسته‌ بود و تاجي‌ از نور بر سر و دو گوشواره‌از نور در گوشهايش‌ بود كه‌ از نور آن‌ بهشت‌ روشن‌ شده‌ بود.
آدم‌ سؤال‌ كرد: اي‌ حبيب‌ من‌ جبرئيل‌!اين‌ دختر كه‌ از نور او، بهشت‌ روشن‌ شده‌ كيست‌؟ گفت‌: اين‌ فاطمه‌ دختر پيغمبر آخرالزمان‌است‌ و تاجي‌ كه‌ بر سر دارد، شوهرش‌ علي‌ّ (ع) و دو گوشواره‌اش‌، حسن‌ و حسين‌8 هستند كه‌ خدا چهار هزار سال‌ قبل‌ از خلقت‌شما، آنها را آفريده‌ است‌.
4ـ و پيامبر (ص) فرمود: در معراج‌، جبرئيل‌ بمن‌ گفت‌: خدا بمن‌وحي‌ كرد كه‌: من‌ كنيزم‌ فاطمه‌ را به‌ بنده‌ام‌ (علي‌  (ع)) تزويج‌مي‌نمايم‌ و فرشتگان‌ را بر اين‌ عقد شاهد مي‌گيرم‌. سپس‌ خدا به‌درخت‌ طوبي‌' امر كرد تا زينتها و زيورهاي‌ خود را نثار كند و ملائكه‌ وحور العين‌ از اين‌ زيورها برداشتند و حورالعين‌ به‌ اين‌ نثارها تا روزقيامت‌ افتخار مي‌كنند.
القاب‌ و كنيه‌هاي‌ فاطمه‌ زهراء
القاب‌ آنحضرت‌ عبارتند از 1ـ صديقه‌ 2ـ مباركه‌ 3ـ طاهره‌ 4ـ زكيه ‌5ـ راضيه‌ 6ـ مرضيه‌ 7ـ زهراء 8ـ بتول‌ 9ـ منصوره‌ 10ـ ممتحنه‌ 11ـ ام‌السبطين‌ 12ـ ام‌ الشهداء 13ـام‌ ابيها 14ـ اَمَة‌ُ اللّه‌ 15ـ محدّثة‌
16ـ معصومة‌ 17ـ سيدة‌ نساء العالمين‌ 18ـ فاضلة‌ 19ـ شهيدة‌ 20ـ تقية‌ 21ـ نقية‌ 22ـ عليمه‌ 23ـ مضطهده‌ 24ـ مقهوره‌ 25ـ رشيدة ‌26ـ تفّاحة‌ الفردوس‌ 27ـ زوجة‌ ولي‌ّ اللّه‌ 28ـ عذراء 29ـ مظلومة‌
30ـ صابرة‌.
هرگز كسي‌ نظير تو پيدا نمي‌شود / همتا كسي‌ به‌ عصمت‌ كبري‌ نمي‌شود
اي‌ كوثري‌ كه‌ خير كثير از وجود توست‌ / اسلام‌ جز به‌ فيض‌ تو احياء نمي‌شود
هر چند دختران‌ دگر داشت‌ مصطفي / ‌هر دختري‌ كه‌ ام‌ّ ابيها نمي‌شود
منّت‌ ز خلقت‌ تو خدا بر نبي‌ نهاد /اي‌ گوهري‌ كه‌ مثل‌ تو پيدا نمي‌شود
----------------------
محمد تقي صرفي

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page