49 «قالَ فَمَنْ رَبُّكُما يا مُوسى»
50 «قالَ رَبُّنَا الَّذِى أَعْطى كُلَّ شَىْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى»
ترجمه:
49. گفت فرعون: پس كيست پروردگار شما دو نفر اى موسى؟
50. موسى فرمود: پروردگار ما آن خداوندى است كه اعطا فرمود به هر چيزى خلق او را، پس از آن هدايت فرموده.
تفسير:
«قالَ فَمَنْ رَبُّكُما يا مُوسى»، اولاً، حضرت موسى كه در آيه قبل دعوت فرمود فرعون را، در دو موضع تعبير به «ربّك» فرمود، يكى «إِنّا رَسُولا رَبِّكَ»[1] ديگر «قَدْ جِئْناكَ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكَ»[2] مناسب بود فرعون بگويد: «فمن ربي؛ كيست پروردگار من؟» لكن زير بار اين نرفت كه فرض ربّى بر خود كند، گفت: «فَمَنْ رَبّكما».
و ثانياً، كلمه «فَمَنْ رَبّكما» خطاب به موسى و هارون است و كلمه «يا موسى» خطاب به موسى فقط است. سرّ اين تعبير چيست؟ و آن اين است كه طرفِ خطاب حضرت موسى بوده كه مىگويد: اى موسى، پروردگار شما دو نفر كيست؟ مثل اينكه جمعى مطلبى داشته باشند نزد كسى بروند بزرگ آنها از جانب همه آنها تكلم كند كه ما آمدهايم و فلان تقاضا را داريم طرف به آن بزرگ آنها مىگويد تقاضاى شما چيست؟
و ثالثاً، فرعون توهّم كرد كه پروردگار آنها از جنس بشر است يا جن يا مَلَك يا جنس ديگرى است. حضرت موسى نظر به اينكه خداوند را بذاته نمىتوان شناخت، زيرا صرف وجود است، ماهيّت ندارد و غير متناهى است. سبزوارى مىگويد:
وُجودُهُ مِنْ أعْرَفَ الأشياء
حضرت رسالت عرض مىكند:
«مَا عَرَفْناكَ حَقَّ مَعْرِفَتِكَ وَ مَا عَبَدْناكَ حَقَّ عِبادَتِكَ»[4].
لذا خدا را به افعال او بايد شناخت. از اين جهت موسى فرمود: «قالَ رَبُّنَا الَّذِى أَعْطى كُلَّ شَىْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى»، چون فرعون گفته بود: «فَمَنْ رَبُّكُما» حضرت موسى به افتخار به عبوديت خود و ربوبيّت حضرت حق فرمود: «رَبُّنَا»، چنانچه اميرالمؤنين عليهالسلام در مناجاتش عرض مىكند:
«كَفاني فَخراً أنْ أكُونَ لَكَ عَبدَاً وَ كَفاني عِزّاً أنْ تَكُونَ لي رَبّاً»[5].
«الَّذِى أَعْطى كُلَّ شَىْءٍ خَلْقَهُ» تمام موجودات عالم امكان كه اطلاق شيئى بر او مىشود، از عالم مجردات و ماديات از جمادات و نباتات بَرّى و بحرى از طيور و هوام و اَنعام و جنّ و انس، هر كه به مقدار لياقت و احتياجات خود موافق حكمت و صلاح پس از خلقت آنها به آنها اعطا فرموده [است.]
مهندسى كه به گُل نِكهت و به گِل جان داد
اى كريمى كه از خزانؤ غيب كبرا، ترسا [ = مسيحى ] وظيفهخوردارى دوستان را كجا كنى محروم، تو كه با دشمنان نظر دارى «ثُمَّ هَدى» پس از آن راهنمايى كرد آنها را به طريق تحصيل روزى و امر معاش و تحصيل مسكن و مَنكَح [6] و توليد و تناسل و جلب منافع و دفع مَضارّ و آنچه در امر زندگانى محلّ احتياج آنهاست.
------------------------------------
[1]. همين سوره: آيه 47.
[2]. همان.
[3]. وجود خدا معروفتر از هر چيزى است و ذات او در نهايت پنهانى. شرح المنظومة « سبزوار »: ج2، ص59. در اين منبع آمده: « مفهومه من اعرف الأشياء ».
[4]. تو را آنچنان كه هستى،نشناختيم و آنچنان كه بايد پرستش شوى، نپرستيديم. مشارق الأنوار: ص172؛عوالى اللآلى:ج4،ص132 در اين دو منبع، جمله «ما عبدناك حق عبادتك» را ندارد. و بحار الأنوار: ج68، ب61، ص23.
[5]. همين افتخار براى من بس كه بنده توام و همين سربلندى براى من بس كه تو پروردگار منى. خصال: ج2،ص420؛ معدن الجواهر: ص67؛ روضة الواعظين: ج1، ص109 و بحار الأنوار: ج91، ب32، ص94. در تمام منابع، به جز معدن الجواهر، تركيب «كفى بى» بدل از «كفانى» آمده است.
[6]. ازدواج كردن.