آنچه در باب اربعین گفته اند

(زمان خواندن: 8 - 16 دقیقه)

اربـعین در لغت، به معنای چهل، چهار دهه (لغت نامه دهخدا، 5/164) و در اصطلاح، سپری شدن چهل روز از مرگ کسی و بر پای داشتن مراسمی برای بزرگداشت اوست. این واژه در اصطلاح شیعه، به طـور خـاص بـر روز بـیـسـتـم مـاه صـفـر یـعـنـی چـهـل روز پـس از واقـعـه عـاشـورا و شهادت امام حسین (علیه السلام) و یارانش اطلاق می گردد (همان) و به اربعین حسینی نامبردار است.
غـالب دانـشـمـنـدان روز بـیـسـتـم صفر را اربعین حسینی دانسته اند. قـول شیخ بهایی درین باره یکتا و استثنایی است. او نوزده صفر را روز اربـعـیـن حسینی دانسته و تمام ویژگی های اربعین از لحاظ دینی، مانند زیارت وارد برای آن روز، و از لحاظ تاریخی، مانند حـضور جابر بن عبداللّه انصاری در کربلا را در روز نوزده صفر دانـسـتـه اسـت. ایـن اخـتـلاف از آن جاست که ظاهراً شیخ بهایی روزعـاشـورا را نـیـز در ایـن مـحـاسبه وارد کرده است. امّا باید گفت این مـحـاسبه در صورتی قابل توجیه است و می توان روز عاشورا رادر زمره چهل روز قرار داد که امام حسین (علیه السلام) پیش از ظهر آن روز به شـهـادت رسیده باشد. البتّه شیخ طوسی (تهذیب، 6/42) و علامه حلّی (تحریرالاحکام / 131) این معنی را تأیید کرده و آورده اند که واقـعـه عاشورا پیش از ظهر خاتمه یافته و امام به شهادت رسیده بـود. امـّا شـیـخ مـفـیـد (ارشـاد / 252) و طبرسی (اعلام الوری / ص241) هر دو برآنند که نبرد تا زوال ظهر ادامه داشت و امام حسین (علیه السلام) و بـاقـیـمـانـده اصحاب پس از ظهر نماز خوف خواندند و زید بنقیس و سعید بن عبدالله حنفی در این وقت برابر امام ایستادند تا در بـرابـر تـیـرهـای دشـمـن از حـضرت محافظت کنند. سیّد بن طاووس (لهوف / 164) نیز همین نظر را ابراز داشته است. امّا ابن نما حلّی مـعـتـقـد اسـت کـه امـام حـسـیـن (علیه السلام) هـنـگـام زوال ظـهـر هـنـوز مـشـغول جنگ بود و نمی توانست نماز بخواند و بنابراین به طور فـرادی و با اشاره نماز خوف به جای آورد (مثیرالاحزان، 34). باایـن بـیـان، مـعـلوم مـی گـردد کـه بـه اغـلب احـتـمـال، شـهـادت امـام حـسـین (علیه السلام) بعد از ظهر روز عاشورا اتّفاق افتاده است.
بـه هـر حـال، چـهـل روز مـیـان عاشورا و بیستم صفر در روایات ما،دهـشتناک ترین و غمناک ترین ایام عالم شمرده شده است. زراره، ازبـزرگـانِ فـقـهـا و مـحـدّثـان امـامـیـّه، از امـام صـادق (علیه السلام) نـقـل کـرده: "در پـی شـهـادت حـسـیـن (علیه السلام)، آسـمـان چـهـل روز خـون بـاریـد و زمین چهل روز سیاهپوش گردید و خورشید چـهـل روز روی در پـوشـیـد و خـونـرنـگ شـد و فـرشـتـگـان چهل روز بر حسین گریستند. هیچ زنی از ما حنا نبست و سرمه نکشید تـا آن گـاه کـه سـر عـبـیـداللّه بـن زیـاد را بـیـاوردنـد"(مـستدرک الوسـایـل، 2/215؛ کـامـل الزّیـارات، / 81).
در ایـن چـهـل روز، حـوادث بسیار بر اهل بیت امام حسین (علیه السلام) گذشت. گذشته از آنچه پس از شهادت امام حسین (علیه السلام) در کربلا بر آنان روا داشتند، چـون ایشان را در جامه اسیران به کوفه بردند، ابن زیاد درشتی ها و گستاخی ها و زشتکاری ها در حقّ خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نشان داد و چون امام سجّاد(علیه السلام) و زینب و امّ کلثوم آن گستاخی ها را پاسخ دادند،بر آنان سخت گرفت و سرانجام همه را به سوی شام روانه کرد.راه طـولانـی کـوفه به دمشق و حوادثی که در این مسیر و سرانجام در شـام بـر اهل بیت گذشت، از فصول تاریک تاریخ اسلام است.از بررسی تاریخ این دوره چهل روزه آشکارا می توان دریافت که حـتـّی در شـام، مـرکز حکومت و تبلیغ امویان، مردم این شناعت در حقّ خـانـدان پـیـامـبـر(صلی الله علیه و آله و سلم) را نـپـسـنـدیـدند و امویان را لعن می کردند.
قـول شیخ بهایی درین باره یکتا و استثنایی است. او نوزده صفر را روز اربـعـیـن حسینی دانسته و تمام ویژگی های اربعین از لحاظ دینی، مانند زیارت وارد برای آن روز، و از لحاظ تاریخی، مانند حـضور جابر بن عبداللّه انصاری در کربلا را در روز نوزده صفر دانـسـتـه اسـت. ایـن اخـتـلاف از آن جاست که ظاهراً شیخ بهایی روزعـاشـورا را نـیـز در ایـن مـحـاسبه وارد کرده است.
کـاروان اسـیران از شهرهای متعدّد عبور کردند تا به دمشق رسیدند. در مـوصـل، بـزرگان و مردم شهر می خواستند با لشکریانی که اسـیـران را هـمراهی می کردند نبرد کنند و سر امام حسین علیه السلام را از ایشان بـازسـتـانند؛ امّا والی اموی آن دیار، لشکریان شهر را آگاهانید و آنان وارد شهر نشدند (معالی السبطین 2 / 129؛ اسرار الشهادة 3 /414). در نـصـیـبـیـن،والی مـنـطـقـه آمـاده اسـتـقـبـال از یـزیـدیـان شـد و شـهر را آذین بست. وقتی اسیران و سرهای شهدا را در شهر می گرداندند، حضرت زینب (سلام الله علیها) اشعاری خواند و قوم را سخت نکوهش کرد که فرزندان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) خویش را در بیابانهـا سـرگـردان کرده و بر خدا و رسولش ‍ کفر ورزیده اند (قطیفی65). در عـیـن الورد، دروازه ای را کـه اسـیـران از آن جـا وارد شـهـرشدند، ((باب اربعین)) خواندند، زیرا ایشان را در شهر گرداندند و مردم به فغان آمدند و امام سجّاد (علیه السلام) بر یزیدیان تاخت که حقوق او و خـانـدان رسالت را ضایع گردانیده اند (اسرارالشهاده 3 / 415)در قـنسرین، مردم دروازه ها را بستند و سپاه یزید را با سنگ و لعن اسـتـقـبـال کـردنـد و ایـشـان را بـرانـدنـد. ام کـلثـوم(سلام الله علیها) در ایـن جـا اهـل بـیـت را به زنان اسیر رومی تشبیه کرد و گفت که این قوم بدکـردار، رنـج هـای نـیـای ایـشـان را در هدایت قوم فراموش کرده اند.گفته اند در همین محل، راهبی مسیحی پس از مشاهده سر امام حسین (علیه السلام)و رفتار یزیدیان با اسیران به اسلام گروید (قطیفی، 67). درسـیـبـور، مـردم سـپـاه یـزید را راه ندادند و با آنان به جنگی سخت بـرخـاسـتند، تا آنجا که تعدادی از طرفین کشته شدند.
در حماة هم مـردم دروازه هـا را بـستند و یزیدیان را تهدید کردند که تا آخرین نـفـر بـا ایـشـان خواهند جنگید (معالی السبطین 2 / 132) مسجدی درحـمـاه(شهری در سوریه کنونی) وجـود دارد کـه گـفته اند قطعه سنگی در آنجاست که سر امام حـسـیـن (علیه السلام) را بـر آن نهاده بودند و بدان سبب خون آلوده شده بود(قـطـیـفـی، 86). ایـن مـحـل ظـاهـراً بـیـرون شـهر بوده و بعداً مسجد گـردیـده و داخـل شـهـر شـده اسـت. در حـمـص هـم مـردم بـه مـقـابـله بـرخـاسـتـنـد و تنی چند از یزیدیان را کشتند و از آن جا براندند.چـون به حلب رسیدند، یکی از زنان امام حسین (علیه السلام) از شدت رنج ها و سـخـتـی ها که بدو رسیده بود، فرزند خویش، موسوم به محسن یـا مُحَسِّن، را سقط کرد و بدان سبب در آن جا موضعی هست که آنرا مـشهد السّقط یا مشهد المحسِّن می خوانند. شیخ عبّاس قمّی و قطیفی هـر دو آن مـشـهـد را زیـارت کـرده انـد (قـطـیفی 89، 122، 123). و سـرانـجـام در دمـشـق، آن حـوادث کـه بـراهـل بیت رفت و سخنان زینب (علیه السلام) و امام سجّاد(علیه السلام) و شوریدگی خلق از آن کـار شـنـاعـت آمـیـز یـزیـد در خـلال آن چـهـل روز، هـمـه در منابع تاریخی و روایی ضبط است.
خاندان امام حسین(علیه السلام) هفت روز در دمشق ماندند و چنان شوری درافکندند که یزید به صلاحدید مروان بن حکم، ایشان را روانه مدینه گردانید تا خلق رابـر ضدّ او نشورانند و کار خلافتش دشوار نگردد (قطیفی، 217 ـ219؛ معالی السبطین 2 / 184) تا این جا میان دانشمندان و مورخان،اخـتـلافـی مـگـر درباره بعضی از جزئیّات وجود ندارد. اختلاف برسـر راه بـازگـشـت اسـت که آیا اهل بیت امام مستقیماً از شام به مدینه رفتند یا به کربلا آمدند و از آن جا رهسپار حجاز گشتند.
بـه هـر حـال، اربـعین برای شیعیان از ایّام و ادوار مهم تاریخ به شـمـار مـی رود و نـتـایـج دیـنی و سیاسی آن همواره از نقاط اتّکای شـیـعـیـان در طول تاریخ ایشان بوده است. از امام حسن عسکری (علیه السلام)نـقـل کـرده انـد کـه نـشـانـه هـای مـؤمن پنج چیز است و یکی از آنها خواندن ((زیارت اربعین)) است (تهذیب، 6 / 52). مقصود از زیارت اربـعـیـن، زیـارت نامه ای است که با سند معتبر به وسیله صفوان بـن مـهـران از امـام صـادق (علیه السلام) مـخـصوص روز اربعین وارد شده است(مصباح المتهجد، 777)
شـیـخ مـفـیـد (ارشـاد / 252) و طبرسی (اعلام الوری / ص241) هر دو برآنند که نبرد تا زوال ظهر ادامه داشت و امام حسین (علیه السلام) و بـاقـیـمـانـده اصحاب پس از ظهر نماز خوف خواندند و زید بنقیس و سعید بن عبدالله حنفی در این وقت برابر امام ایستادند تا در بـرابـر تـیـرهـای دشـمـن از حـضرت محافظت کنند
دربـاره حـضـور اهـل بـیـت در اربـعـیـن حـسینی در کربلا، باید گفت بـعـضـی از دانـشـمندان برآنند که چون کاروان اسیران از دمشق به قـصـد مـدیـنـه بـه راه افـتـاد و بـه عـراق رسـیـد،اهـل بـیـت امـام حـسین (علیه السلام) از راهنمای کاروان خواستند تا ایشان را به کـربـلا بـَرَد. (المـلهـوف / 225) و ایـشـان بـنـا بـرنـقـل بـرخـی از مـورخـان (حـبـیـب السـیـر، 2 / 60) در بـیـستم صفرسـال 61 هجری بدان جا رسیدند و سرهای شهدا را که همراه ایشان کرده بودند، بازگردانده، در کنار تَن ها دفن کردند. در این میان،جـابـر بـن عـبدالله انصاری، از صحابه بزرگ پیامبر که در آن ایـّام سخت پیر و نابینا شده بود، همراه عطیّة بن سعد عوفی، به عـنـوان نـخـستین زائران مزار امام حسین (علیه السلام) در حالی که پای برهنه کـرده و بـر تـن خـود عـطـر زده بـودنـد و در راه ذکر خدا می گفتند،بـدان جا رسیدند. میان ایشان و اهل بیت امام حسین (علیه السلام) ملاقات دست داد و هـمـه سـه روز در آن جا به عزاداری پرداختند و سپس راه مدینه را در پـیـش گـرفتند (الملهوف / 225، 226؛ اعیان الشیعه، 4 / 47؛قطیفی 227؛ مثیرالاحزان / 59). ظاهراً این روایت را با این جزئیّات،نـخـسـتین بار سیّد بن طاووس ذکر کرده و از او به دیگر منابع راه یـافـتـه اسـت. بـا ایـن هـمـه از روایـتـی کـه ابـن اثـیـر(الکـامل، 4/88) در ذیل حوادث کربلا آورده، نیز برمی آید که درعصر او نیز خبر بازگشت اهل بیت به کربلا کم و بیش وجود داشته اسـت.
او متذکّر شده که مطابق یک روایت، رباب دختر امرؤالقیس و همسر امام حسین (علیه السلام)، تا یک سال بر سر قبر امام ماند و با دیگران بـه مـدیـنـه نـرفـت. امـّا بـسیاری از مورخّان برآنند که وقوع چنین اتّفاقی بر حسب اوضاع تاریخی و جغرافیایی، ممکن نبوده و باتـوجـّه بـه اقـامـت خـاندان امام و شهدا در کوفه و دمشق، نمی توان گفت که آنان مسیر طولانی کوفه به دمشق را رفته و بازگشته و در بـیـسـتـم صفر به کربلا رسیده باشند (لولؤ و مرجان، 154؛مـنـتـخـب التـواریـخ، 367 ـ 363؛ مـنـتـهـی الامـال / 443 ـ 442؛ وقـایـع الشهور / 53).
در آثار مورخّان بزرگ چـون بـلاذری، طـبـری، یـعقوبی، ابوعلی مسکویه، ابن اثیر، وابـن اعـثم (تاریخ الامم، 4/352؛ الکامل، 4/87؛ انساب الاشراف،3/217؛ الفـتـوح، 5/250) که از واقعه کربلا یاد کرده اند، هیچ اشـاره ای بـه تـغییر مسیر کاروان به سوی کربلا وجود ندارد.
ازنـویـسـنـدگـان متقدم، تنها ابوریحان بیرونی (الاثار الباقیه،331) اشـاره ای کـلی بـه ایـن واقـعه کرده و متذکر گردیده که دربیستم صفر سال 61 هجری، خاندان امام حسین که از شام می آمدند،سـر او را بـه تـن وی در کـربـلا مـلحق کردند. او هیچ اشاره ای به جـزئیـّات ایـن امـر نـکـرده است.
سیّد بن طاووس که نخستین بار این حـادثـه را بـا جـزئیـّات یاد شده، در کتاب لهوف، از نخستین آثارخـویـش در دوره جـوانـی آورده، بـعـدهـا در کـتـاب"اقـبـال"، از آخرین آثار خود، (اقبال / 599) با آن که الحاق سرامـام حـسـین (علیه السلام) را به بدن وی مسلّم دانسته، لحن گفتارش حاکی از تردید در امکان بازگشت اهل بیت امام به کربلا در روز اربعین است(هـمـان، 3 / 100). مـحـدّث نـوری از دانشمندانی است که در کتابی بـه تفصیل، محال بودن وقوع این سفر را مورد بحث قرار داده است(لؤلؤ و مـرجـان، 154).
بـه عـقـیده او، دوری مسافت میان کربلا وشـام، بـا تـوجـه بـه تـوقـّف هـای اجباری کاروان در مسیر رفت وبرگشت، امکان حضور اهل بیت در بیستم صفر در کربلا را منتفی می سازد (اقبال، 3 / 100؛ وقایع الشهور، 53؛ زاد المعاد، 371). چه طـیّ ایـن مـسـیـر بـرای چـنـان کـاروانـی لااقـل یـک مـاه بـه درازا مـی کـشـیـده اسـت. بـه عـلاوه،اهـل بـیـت امام حسین (علیه السلام) چند روزی را در کوفه محبوس بودند.
مطابق یک روایت، رباب دختر امرؤالقیس و همسر امام حسین (علیه السلام)، تا یک سال بر سر قبر امام ماند و با دیگران بـه مـدیـنـه نـرفـت
خطبه حضرت زینب (سلام الله علیها) در آن شهر و آنچه میان مردم و ابن زیاد و حضرت زینب و امام سجّاد (علیه السلام) گذشت، همه حاکی از این اقامت است (الفتوح،5 / 222؛ مـقـتـل الحسین، 2 / 48 ـ 45؛ طبری، 4 / 350 ـ 349). ازهـمـین جا، عبیداللّه بن زیاد از یزید استفسار کرد که با اسیران چه کند و چون پاسخ رسید که ایشان را روانه شام کند، اسیران را بالشکریان شامی روانه گردانید (طبری، 4 / 351؛ لهوف / 208).
مخالفانِ امکان حضور اهل بیت در روز اربعین بر مزار امام حسین (علیه السلام)،هـمـچنین برآنند که رفت و برگشت پیک ابن زیاد به دمشق و کوفه نیز مانع از پذیرفتن فرض مذکور است (لؤلؤ و مرجان، همانجا).
بـی گـمان، دو بار طیّ این مسیر توسّط فرستادگان ابن زیاد ویـزیـد، و رفـت و بـرگـشـت کـاروان اسـیـران، بـیـش ازچـهـل روز بـه طول می انجامیده است.
برخی از مدافعینِ امکان حضور اهـل بـیـت در روز اربـعـیـن در کـربـلا، ایـن اشکال را با فرضِ استفاده ابن زیاد و یزید از کبوتران نامه بر،بـرای ارسـال پـیـام پـاسـخ داده انـد (تـحـقـیـق دربـاره اوّل اربـعـیـن حـضـرت سـیـدالشـهـداء (علیه السلام) / 99 ـ 119) ولی شـواهدمـقـتـضـی بـرای وقـوع یـا رواج این شیوه ارائه نکرده اند، گر چه بـرای طـیّ مـسـافـت مـیان کوفه و دمشق در عرض یک هفته تا ده روزشـواهـد تـاریـخـی مـتـعـدّدی آورده انـد، هـمـچـون وصول خبر مرگ معاویه از شام به کوفه در عرض یک هفته (تنقیح المـقـال، 3 / 262؛ مـیـثم تمار، / 28) یا رسیدن مالک اشتر از شامبـه عـراق طـیّ ده یـا دوازده روز (تـحـقـیـق دربـارهاوّل اربـعین / 50). امّا فراموش کرده اند که این شواهد در مورد پیکهای تند پای پیام رسان یا گردان های نظامی است که مجبور بوده انـد بـه سـرعـت خود را به هدف برسانند، نه کاروانی از زنان وکـودکـان مـجـروح و خـسـته و بی پناه.
البته در این میان، چند خبرتـاریخی می تواند احتمال حضور کاروان اسیران را در کربلا به هـنـگـام بـازگـشـت از شام تقویت کند.
نخست آنکه ابوریحان (همان،331) و قـزویـنـی (عـجـایـب المخلوقات، 67) تاریخ ورود کاروان اسیران را به شام، اول صفر سال 61 هجری دانسته اند. قزوینی تـأکـیـد کـرده کـه امـویـان بـه هـمـیـن مـنـاسـبـت روز اول صـفـر را عـیـد مـی دانـستند.
دوم آن که مدت اقامت اسیران در دمشق ظـاهـراً از هـفـت یـا ده روز تـجـاوز نـکـرده است (معالی السبطین، 2 /187). چـنـان کـه گـفـتـه انـد، بـیـمـنـاکی یزید و امویان از بروز شورش در دمشق در پی سخنرانی های امام سجّاد(علیه السلام) و حضرت زینب(س)، بـاعـث شـد تا به اهل بیت اجازه عزاداری دهند و سپس ایشان راروانـه حـجـاز کـنند (الفتوح 5 / 249؛ اعلام الوری، 249).
سوم،سخن از راه کوتاه و مستقیمی است که شام را به عراق پیوند می زد و مـسـافران می توانستند این مسافت را هفت روزه طی کنند. گفته اندایـن راه اکـنـون نـیـز مـورد اسـتـفـاده بـعـضـی قبایل عرب است و بعضی از آن قبایل فاصله حوران تا نجف را هشت روزه طـی می کنند (اعیان الشیعه، 1 (4) / 271).
بـه عـقـیده او، دوری مسافت میان کربلا وشـام، بـا تـوجـه بـه تـوقـّف هـای اجباری کاروان در مسیر رفت وبرگشت، امکان حضور اهل بیت در بیستم صفر در کربلا را منتفی می سازد. چه طـیّ ایـن مـسـیـر بـرای چـنـان کـاروانـی لااقـل یـک مـاه بـه درازا مـی کشیده است. بـه عـلاوه،اهـل بـیـت امام حسین (علیه السلام) چند روزی را در کوفه محبوس بودند. خطبه حضرت زینب (سلام الله علیها) در آن شهر و آنچه میان مردم و ابن زیاد و حضرت زینب(سلام الله علیها) و امام سجّاد (علیه السلام) گذشت، همه حاکی از این اقامت است. ازهـمـین جا، عبیداللّه بن زیاد از یزید استفسار کرد که با اسیران چه کند و چون پاسخ رسید که ایشان را روانه شام کند، اسیران را بالشکریان شامی روانه گردانید
اگر این اشارات و اخـبـار بـا یـکـدیـگـر جـمـع گردد، می توان نتیجه گرفت که دراول مـاه صـفر کاروان اسیران به دمشق رسیده و حدّاکثر ده روز در آنجـا مـانـده انـد و سـپـس مـیـان هـشـت تـا ده روزطـول کـشیده تا به کربلا باز گردند و بدین ترتیب حضورش اندر بیستم صفر چندان بعید نمی نماید. از سوی دیگر، محدّث نوری، فقدان روایت و گزارشی درین باره را در آثار متقدّمانی چون شیخ مفید، از جمله دلایل نادرستی چنین روایاتی دانسته است.
به نظر وی، اهل بیت امام حسین (علیه السلام) روز اربعین به قصد مدینه از دمشق خارج شده اند؛ و قرینه آن استعمال واژه "رجوع"در عبارت شیخ است و اگرمـقـصـود او آمـدن بـه مـدیـنـه در روز اربـعـین بود، از واژه ((ورود)) استفاده می کرد؛ چنان که برای حضور جابر بن عبداللّه در کربلا کـه مـورد تردید نیست، از واژه "ورود"استفاده کرده است (لؤلؤ و مـرجـان، / 171). قـاضـی طباطبایی متذّکر شده که آنچه کفعمی درمـصـبـاح مـبـنـی بـر بـرابـری بـیـسـتـم صـفـر بـا بـازگـشـت اهـل بـیـت از کـربـلا بـه مـدیـنـه آورده، دارای دو احـتـمـال اسـت: یـکـی آن کـه مـقـصـود وی بـازگـشـت اهـل بـیـت از کـربـلا به مدینه یعنی از شام به کربلا و از کربلا به مدینه است؛ و دوم آن که به معنای بازگشت از شام به مدینه،بـدون حـضـور در کربلاست که در این صورت، مشابه سخن شیخمـفـیـد و شـیـخ طـوسـی اسـت. امـّا انـکـار مـحدّث نوری مبتنی است برروایـتـی از عـطـیـة بـن سـعـد کـه از راویـان امـامـیـّه و مـورد اعـتـمـاد اهـل سـنـت اسـت و ابـوالقـاسم طبری در بشارة المصطفی / 74 آن رانـقـل کـرده اسـت.
آنـچـه مـهـم اسـت تـفـاوت نـقـل هـا از ایـن روایـت اسـت. آنـچـه مـحـدث نـوری از کـتـاب طـبـری نقل کرده شامل جزئیات سفر عطیّه با جابر بن عبداللّه به کربلا وزیارت ایشان است؛ ولی در نقل او هیچ اشاره ای به برخورد جابر با کاروان اسیران و بر پای داشتن عزاداری برای شهدا نشده است.
وی تـصـریـح کـرده که اگر چنین اتّفاق مهمّی واقعاً رخ داده بود،سـزاوار بـود کـه در روایـت مـنـدرج در بـشـارة المـصـطـفـی درج می گردید (لؤلؤ و مرجان / 171 به بعد). بعضی از محقّقان معاصرنـیـز آورده انـد که در هیچ یک از روایات مربوط به حضور جابر و عـطـیـّه در کـربـلا، اثـری از مـلاقـات ایـن دو بـا امـام سـجـّاد(علیه السلام) واهـل بـیـت وجـود نـدارد و حتّی "دو راهی عراق و حجاز"نیز در منابع جـغـرافـیایی شناخته نشده است (آیتی، ص 150).
امّا محسن امین نیز هـمان روایت عطیّه را از کتاب ابوالقاسم طبری برای اثباتِ حضور اهـل بـیـت امـام حـسـیـن (علیه السلام) در کربلا در اربعین ذکر کرده است؛ زیراآنچه او نقل کرده مشتمل بر تکمله و اضافه ای است حاکی از ملاقات جـابـر بـن عـبـداللّه بـا امـام سـجـّاد(علیه السلام) واهـل بـیـت (لواعـج الاشـجـان، 238 ـ 237). نـکـتـه قـابـل تأمّل، منبع واحد هر دو نقل است. البتّه باید گفت نسخه ای از "بـشـارة المـصـطـفـی"که مورد اعتماد محدّث نوری بوده، چاپ سـال 1369 هجری قمری در مطبعه حیدری نجف است؛ امّا نسخه مورد استفاده محسن امین ظاهراً نسخه کامل تری بوده است که نسبت به نسخه چاپ نجف اضافاتی دارد.

نویسنده: سیّد صادق سّجادی

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page