شهادت عباس بن على عليه‏السلام

(زمان خواندن: 4 - 8 دقیقه)

اما عباس بن على كه علمدار لشكر امام حسين عليه‏السلام بود چون احوال برادران بر آن منوال مشاهده نمود سيل اندوه از ديده محنت ديده بگشود.

آيا برادران و عزيزان كجا شدند
‏   در دشت كربلا همه از هم جدا شدند 
پس علم برداشته پيش امام حسين عليه‏السلام آورد و بر بالاى سر مباركش بر پاى كرد و گفت: اى برادر علمدارى ما به قيامت افتاد عنايتى نما و اجازتى فرماى امام حسين عليه‏السلام بگريست و گفت: اى برادر نشانه لشكر من تو بودى همين كه تو بروى همه جمعيت‏ها به تفرقه مبدل گردد عباس عليه‏السلام گفت: اى پسر رسول خداى جان من فداى تو باد دلم از دنيا به تنگ آمده و آئينه سينه از غبار آزار اغيار زنگ گرفته مى‏خواهم كه داد خويشان از ستمكاران بستانم و به تيغ انتقام بعضى از مدبران كوفه و منكران شام را بى جان گردانم امام عليه‏السلام فرمود كه چون مراد تو اينست بايد كه به ميدان روى و اول بر اين قوم حجت گيرى و آن چه با تو گويم باز گويى و اگر نشنوند پس از آن آغاز حرب كنى پس كلمه‏اى چند با او گفت و اجازت داد عباس عليه‏السلام مبارزى نامدار و شجاعى به غايت عالى‏مقدار بود جرأت و قوت از حيدر كرار ميراث داشت و پيوسته در معارك مقاتله رايت نصرت بر مى‏افراشت در اين محل بر مركب تيزپاى آهن خاى رعد صداى برق نماى سوار شده با تيغ مصرى و سپر مكى و خود رومى روى به ميدان نهاد.
برقى گرفته در كف و ابرى به پيش روى
‏   ماهى نهاده بر سر و چرخى به زير ران‏
روى هوا را از تراكم غبار چون شب تار گردانيد و صحن زمين را از طريد و جولان چون عرصه گلستان منور و مزين ساخت و چون به ميان جنگ جاى رسيد عنان مركب باز كشيد و گفت: اى قوم اين سيد و سرور و اين فرزند ستوده پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلم الى يوم المحشر مى‏گويد كه برادران و خويشان و ياران و هواداران مرا كشتيد و خون پاكان و چندين بزرگان دين از صحابه و تابعين بر خاك هلاك ريختيد اكنون ما را چندان آب دهيد كه اطفال و عورات بنوشند و تشنگى ايشان كمتر شود و مرا بگذاريد تا برخيزم و اين باقى اطفال كه مانده بر گرفته به طرف روم يا به بلاد هند روم و جزيره عرب و ولايت حجاز به شما گذارم و شرط مى‏كنم كه من فرداى قيامت بر شما خصمى نكنم و فعل شما را با خداى حواله نمايم تا او هر چه خواهد كند عباس اين پيغام جگرسوز ادا كرده غلغله از سپاه پسر زياد برآمد جمعى خاموش شدند قومى دشنام آغاز كردند و بعضى پشيمانى مى‏خوردند و گروهى زارزار مى‏گريستند اما شمر بن ذى الجوشن و شبث ربعى و حجر بن الاحجار هر سه پيش آمدند و گفتند: اى پسر ابوتراب با برادرت بگوى كه اگر همه روى زمين آب فرو گيرد و در تصرف ما باشد يك قطره از آن به شما ندهيم مگر وقتى كه به يزيد بيعت كنيد و مطيع و منقاد پسر زياد شويد عباس پريشان نفرين كرده باز گشت و نزد امام حسين آمده آن چه شنوده بود به ذروه عرض رسانيد امام عليه‏السلام سر مبارك پيش افكنده آب در ديده بگردانيد كه ناگاه از خيمه فغان و صداى العطش به محيط آسمان رسيد عباس خروش و زارى اهل بيت شنيده بى طاقت گشت و مشكى و دو مطهره برگرفته نيزه در ربود و روى به آب فرات نهاد و گفت: مى‏روم تا آبى به روى كار باز آرم يا در درياى خون غرقه گردم و از تشنه بودن و تشنه ديدن و افغان تشنگان شنيدن باز رهم.
در بحر محيط غوطه خواهم خوردن

اين كار مخاطره است خواهم كردن
‏   يا غرقه شدن يا گهرى آوردن
يا روى بدان سرخ كنم يا گردن‏
راوى گويد كه چهار هزار مرد بر آب فرات موكل بودند دو هزار كس سر راه بر وى گرفتند عباس گفت: اى قوم شما مسلمانيد يا كافر؟ گفتند: ما مسلمانيم. عباس فرمود: كه در مسلمانى كجا روا باشد كه سگ و خوك و دد و دام و چرنده و پرنده همه از اين آب مى‏خورند و شما فرزندان مصطفى و جگرگوشگان فاطمه زهرا را محروم مى‏سازيد و از اين آب منع مى‏كنيد از تشنگى قيامت انديشه نماييد و از خجالت و ندامت آن روز ياد آريد حالا شما اوقات بر لب آب مى‏گذرانيد و از حال تشنگان صحراى كربلا خبر نداريد.
تو را كه درد نباشد ز حال ما چه تفاوت
‏   تو سوز تشنه چه دانى كه بر كنار فراتى‏
چون نگهبانان فرات اين كلمات را شنيدند پانصد سوار و پياده پيش آمده عباس را تيرباران كردند عباس سپر در روى كشيده و نيزه بر گوش اسب نهاده بر ايشان حمله كرد و هشتاد كس را از پاى درآورد و باقى را برگردانيده متفرق ساخت و تا رسيدن سواران اسب خود را در آب افكنده در اين محل سواران در رسيده آهنگ حرب كردند عباس بانك بر مركب زده از آب بيرون آمد و رجزخوانان بر ايشان حمله كرد و ترجمه بعضى از رجز او اينست.
عباس على است شير غازى

آورده به زير ران و در دست
سر مى‏بازم مگر بيابم
بر آل نبى سپه كشيدن
غافل مشويد از آن كه نبود
‏   از بيشه خسرو حجازى‏
آب يمنى و باد تازى‏
نزديك خداى سرفرازى‏
كاريست كه نيست كار بازى‏
بيهوده سخن بدين درازى‏
مردمان از خوف نيزه و بيم شمشير او در رميدند و او ديگرباره اسب در راند و بار ديگر هزار سوار بر وى حمله آوردند عباس نيزه در آب افكند و تيغ بر كشيد و از آب بيرون رانده حمله كرد و به هر سوى كه روى آوردى مردم برميدندى تا وقتى كه لب آب از ايشان بستد پس فرود آمد و مشك پر آب كرده خواست كه از آب خورد از تشنگى حضرت امام حسين و زنان و كودكان اهل بيت ياد كرد و آب ناچشيده سوار شد و مشك به دوش راست كشيد سوار و پياده سر راه بر وى گرفتند و او با ايشان حرب در پيوست ناگاه نوفل بن ازرق بى خبر خود را به عباس رسانيد و او به ديگرى مشغول بود آن مدبر حربه‏اى حواله عباس كرد دست راستش از بدن جدا شد و عباس اينجا رجز مى‏خواند كه يك بيتش اينست:
و الله لو قطعتم يمينى
‏   لاحمين صابرا عن دينى‏
و ترجمه رجز او اينست:
اگر كاست دشمن ز من دست راست
زنم تيغ و ننديشم از مرگ هيچ
اگر آب يابم وگرنه كنون
‏   ز دين و ز مرديم چيزى نكاست‏
كه بى آب برگشتن من خطاست‏
سر اندر سر آب كردن رواست‏
پس عباس از روى مردانگى مشك را بر دوش چپ كشيد دست چپش نيز بينداختند مشك را به دندان بر دوش كشيد و به ركاب دشمن را از پهلوى خود دور مى‏كرد ناگاه تيرى بر مشك آمد و سوراخ شد آبها بريخت زبال حال عباس مى‏گفت: آيا چه حكمتست كه آبى به حلق ما تشنگان نمى‏رسد و منادى غيبى ندا مى‏كرد: كه شربت‏هاى بهشت براى شما آماده كرده‏اند حيف باشد كه لب بدين آب تر كنيد كه گفته‏اند:
به آب شور جهان تر مكن لب همت

برين مضيق فنا دل منه كه جاى دگر
‏   كه شربت تو مهياست از شراب طهور
براى عشرت تو بر كشيده‏اند قصور
پس عباس از آن دو زخم منكب از اسب در افتاد و گفت: يا اخا ادرك اخاك اى برادر برادرت را درياب آواز او به گوش امام حسين عليه‏السلام رسيد دانست كه به نزديك جد و پدر مى‏رود آهى از آن امام مظلوم برآمد كه زمين كربلا از هيبت و سطوت به لرزه در آمد.
پير گردون زين مصيبت جامه جان چاك زد

قامت گردون دو تا شد چهره مه شد سياه
‏   خسرو انجم كلاه سرورى، بر خاك زد
برق اين آتش مگر بر قبه افلاك زد 
در بيشتر تواريخ مذكور است كه امام حسين بعد از شهادت عباس فرمود: كه الان انكسر ظهرى اين زمان پشت من بشكست و قلّت حيلتى و اندك شد چاره من.
برفت آن ماه و من بيچاره گشتم
‏   ز كوى خوشدلى آواره گشتم‏
راوى گويد كه محمد انس در پيش امام حسين ايستاده بود چون آواز عباس شنود و گريه امام مظلوم مشاهده نمود پياده روى بدان موضع نهاد كه عباس افتاده بود چون بدانجا رسيد او را ديد در ميان خاك و خون جان داده و از زندان فنا روى به گلستان بقا نهاده خود را بر روى او انداخت و شيون در گرفت جمعى سوار و پياده كه آن جا حاضر بودند به يكبار بر او حمله نمودند و ذره ذره گوشت اعضاى او را به سر نيزه‏ها ربودند او هم به شهيدان ديگر ملحق شد.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page