حزن و گريه معصومين (عليهم السلام) بر امام حسين (عليه‌السلام)

(زمان خواندن: 19 - 37 دقیقه)

همه معصومين (عليه‌السلام) از پيامبر (صلي الله عليه و آله) تا امام زمان (عليه‌السلام) بر مصيبت امام حسين (عليه‌السلام) گريسته‌اند، تا آنجا كه ديدار روي آنحضرت و شنيدن نام مباركش سيلاب اشك از ديدگان مباركشان جاري نموده و از آن بعنوان بزرگترين مصيبت اهل بيت (عليهم السلام) ياد كرده‌اند.


نمونه‌هايي از آن ذيلا ذكر مي‌شود:

1ـ حضرت رسول (صلي الله عليه و آله) در روز ولادت امام حسين (عليه‌السلام) بعد از قرائت اذان در گوش راست و اقامه در گوش چپ آنجناب، فرزند را در دامنش نهاد و گريست[1].

2ـ يكي از گريه‌هاي رسول خدا (صلي الله عليه و آله) زماني بود كه جبرئيل بعد از خبر شهادت، خاك سرخي را خدمت حضرت آورد و گفت: حسين (عليه‌السلام) در اين زمين به شهادت مي‌رسد. اشرف مخلوقات (صلي الله عليه و آله) گريه كرد. جبرئيل عرض كرد: گريه نفرماييد يا رسول الله. خداوند متعال به زودي به وسيله قائم شما اهل بيت انتقام او را خواهد گرفت[2].

3ـ گريستن حضرت رسول خدا (صلي الله عليه و آله) زماني كه امام مجتبي و سيد الشهداء و علي بن ابي‌‌طالب و فاطمه زهرا (عليهاالسلام) را مشاهده فرمودند[3].

اما روايات درباره گريه‌هاي حضرت رسول (صلي الله عليه و آله) بر ظلمي كه بر اهل بيت آن حضرت بعد از او مي‌شود و هر كدام به طريقي به شهادت مي‌رسند و در بلاد دور از هم مدفون مي‌شوند، فراوان است[4].

4ـ گريه حضرت رسول (صلي الله عليه و آله) زماني كه در كربلا توقف فرمودند و ماجراي شهادت و سرهاي مقدس و محل دفن را بيان فرمودند مردم گريه كردند[5].

5ـ گريه حضرت رسول (صلي الله عليه و آله) زماني كه داخل كوچه به حضرت امير (عليه‌السلام) فرمودند: حسين را بگير، و آنحضرت او را گرفت. رسول خدا (صلي الله عليه و آله) مواضع مختلف بدن او از جمله زير گلو، پيشاني، زير قلب، و لبها و دندان هاي او را بوسيد و گريست. امام حسين (عليه‌السلام) فرمودند: چرا گريه مي‌كنيد؟ فرمود: جاي شمشيرها را مي‌بوسم[6].

6ـ گريه حضرت رسول (صلي الله عليه و آله) هرگاه امام حسين (عليه‌السلام) را شاد مي‌ديد و زماني كه او را ناراحت مي‌ديد و هرگاه لباس نو مي‌پوشيد[7].

7ـ گريه اهل بيت (عليهم السلام) با گريه رسول خدا (صلي الله عليه و آله) هنگامي كه آن حضرت از شهادت هر يك خبر داد[8].

8 ـ گريه سيدالشهداء (عليه‌السلام) زماني كه اميرالمؤمنين (عليه‌السلام) با فرق شكافته در محراب كوفه افتادند، به اباعبدالله (عليه‌السلام) فرمودند: «يا اباعبدالله، انت شهيد هذه الامة» و حضرت سيد الشهداء (عليه‌السلام) گريه كردند[9].

9ـ گريه زينب كبري (عليه‌السلام) و اهل بيت (عليهم السلام) در شب بيست و يكم ماه رمضان زماني كه حضرت زينب (عليها السلام) از ماجراي كربلا سؤال كرد. حضرت تأييد فرمودند و اضافه كردند كه در همين كوفه با حال اسارت وارد خواهي شد[10].

10ـ گريستن اميرالمؤمنين (عليه‌السلام) زماني كه از صفين باز مي‌گشتند و به كربلا رسيدند. راوي مي‌گويد: آنقدر گريستند كه اشك به سينه مبارك جاري شد و ما با آن حضرت گريستيم و ماجراي كربلا را فرمودند و محل شهادت حضرت ابا عبدالله (عليه‌السلام) را نشان دادند[11].

11ـ گريه حضرت صديقه طاهره (عليها السلام) در روز ولادت امام حسين (عليه‌السلام) و بعد از آن، هنگامي كه رسول خدا (صلي الله عليه و آله) خبر شهادت امام حسين (عليه‌السلام) را بيان فرمودند[12]. به مناسبتهاي مختلف كه جبرئيل مي‌آمد و يا خبري به پدر بزگوارشان مي‌دادند يا بچه‌ها را مي‌بوسيدند و گريه مي‌كردند، حضرت صديقه (عليها السلام) هم گريان بود، و موارد آن بسيار زياد است.

12ـ زماني كه فاطمه زهرا (عليها السلام) وارد محشر مي‌شوند و به جايگاه حضرت سيد الشهداء نگاه مي‌كنند، هزار نبي و هزار صديق و هزار شهيد و يك ميليون ملائكه عالي مقام از كروبيين، آن حضرت را در گريستن ياري مي‌نمايند. آن حضرت چنان ناله‌اي مي‌زنند كه هيچ ملكي در آسمانها نيست مگر آنكه بر آن حضرت گريان مي‌شود و آخرالامر پيامبر (صلي الله عليه و آله) آن مخدره را ساكت مي‌نمايند[13].

13ـحضرت فاطمه زهرا (عليها السلام) هنگامي كه مي‌بينند سيد الشهداء علیه السلام بدون سر وارد محشر مي‌شوند و از رگ هاي گردن آن حضرت خون تازه جريان دارد، چنان ناله‌اي مي‌زنند كه اهل محشر به گريه در مي‌آيند[14].

14ـ فرداي قيامت حضرت فاطمه (عليها السلام) به محشر مي‌آيند و پيراهن خون آلود حسين (عليه‌السلام) را به دست مي‌گيرند و مي‌فرمايند: خدايا، بين من و قاتلين پسرم حكم كن[15].

حضرت وارد محشر مي‌شوند و با گريه سخناني سوزناك مي‌فرمايند و از خداوند متعال مي‌خواهند فرزندش حسين (عليه‌السلام) را به او نشان دهد. به آن حضرت گفته مي‌شود: به قلب قيامت نگاه كن. هنگامي كه آن حضرت به وسط صحنه قيامت نگاه مي‌كند، فرزندش حسين (عليه‌السلام) را بدون سر مي‌بيند كه ايستاده است. ناله‌اي مي‌زند و فريادي بر مي‌آورد: «اي ميوه دلم». ملائكه از صيحه آنحضرت بيهوش مي‌شوند و اهل محشر مي‌گويند: خداوند قاتل او را بكشد.

15ـ گريستن حضرت امير (عليه‌السلام) در صفين بر سيد الشهداء هنگامي كه حضرت سيد الشهداء آب را باز كردند و مسلمين از تشنگي نجات يافتند. در آنجا حضرت امير (عليه‌السلام) گريه كردند و ماجراي كربلا و اسب آن حضرت را بيان فرمودند[16].

16ـ گريه حضرت امام حسن مجتبي (عليه‌السلام) بر آن حضرت روزي كه سيد الشهداء وارد بر حضرت
مجتبي (عليه‌السلام) شد و گريه نمود. امام مجتبي (عليه‌السلام) سؤال كرد: اي اباعبدالله چرا گريه مي‌كني؟ فرمودند: بر آنچه بر تو روا مي‌دارند؟ امام حسن (عليه‌السلام) فرمودند: مرا سمي دهند و كشته شوم ولي «لا يوم كيومك يا ابا عبدالله»! هيچ روزي مانند روز تو نيست. و سپس ماجراي كربلا را فرمودند و اينكه آسمان و زمين بر تو گريه خواهد كرد[17]. در روايتي يكديگر را در آغوش گرفتند و گريستند[18].

17ـ گريه سيد الشهداء (عليه‌السلام) هنگام خروج از مدينه به طرف مكه در كنار قبر جدش رسول خدا (صلي الله عليه و آله).

18ـ گريه امام سجاد (عليه‌السلام) بر آن حضرت به طوري كه دوران زندگاني حضرت سجاد (عليه‌السلام) همراه با اشك بود. گريه‌هاي آن حضرت در نماز و قرائت ادعيه مشهور است ولي عمده اشك آن حضرت بر مصائب سيد الشهداء بود و آنچه بر عموها و برادران و عموزاده‌‌ها و عمه‌ها و خواهرانش گذشته بود. تا آنجا كه وقتي آب مي‌آوردند تا حضرت ميل كند، اشك مباركش جاري مي‌شد و مي‌فرمود: «چگونه بياشامم در حالي كه پسر پيامبر را تشنه كشتند»؟![19] يا مي‌فرمودند: «چرا نگريم و حال اينكه پدرم را منع كردند از آبي كه براي حيوانات وحشي و درنده‌ها آزاد بود»؟[20] و مي‌فرمودند: «هرگاه شهادت اولاد فاطمه زهرا (عليها السلام) را به ياد مي‌آورم گريه‌ام مي‌گيرد»[21].

امام صادق (عليه‌السلام) به زراره فرمود: جدم علي بن الحسين (عليه‌السلام) هرگاه حسين بن علي را به ياد مي‌آورد آنقدر اشك مي‌ريخت كه محاسن شريفش پر از اشك مي‌شد و بر گريه او حاضرين گريه مي‌كردند[22]. كسي عرض كرد: آقاي من، وقت آن نرسيده كه گريه شما تمام شود؟

فرمودند: واي بر تو! يعقوب نبي (عليه‌السلام) دوازده پسر داشت و خداوند يكي از آنها رااز او پنهان نمود. موي سر آنحضرت سفيد شد و چشمان حضرت از گريه نابينا شد و كمر مباركش خم شد، و حال آنكه مي‌دانست پسرش زنده است؛ ولي من در يك روز پدر و عمو و هفده نفر از خاندانم را ديدم كه با بدنهاي مجروح و سرهاي جدا روي زمين گرم افتاده بودند. چگونه حزن من تمام شود و اشك من پايان پذيرد؟![23]

هنگامي كه امام حسين (عليه‌السلام) خبر شهادت حضرت عباس (عليه‌السلام) را به امام سجاد دادند، آنحضرت آنقدر گريه كرد كه غش كرد[24].

بعد از غارت و آتش زدن خيمه‌ها، بانوان حرم به خيمه حضرت سجاد (عليه‌السلام) روي آوردند. فاطمه دختر امام حسين (عليه‌السلام) مي‌فرمايد: برادرم علي بن الحسين (عليه‌السلام) بر رو افتاده بوده و از شدت گرسنگي و تشنگي و مريضي قادر بر نشستن نبود. ما بر او گريه مي‌كرديم و او بر ما مي‌گريست[25].

هنگامي كه خواهرش حضرت رقيه (عليها السلام) سر بابا را با دو دستش گرفته بود و ساكت نمي‌شد و گريه مي‌كرد امام سجاد (عليه‌السلام) خواهر را در آغوش گرفت تا او را ساكت نمايد، ولي او گريه مي‌كرد. ناگهان نفس رقيه (عليها السلام) قطع شد و صداي گريه و ناله زين العابدين (عليه‌السلام) بلند شد و خرابه يك پارچه اشك و ناله شد[26].

امام سجاد (عليه‌السلام) چهل سال بر پدر بزرگوارش گريه كرد در حالي كه روزها روزه و شبها به دعا و مناجات مشغول بود.

وقت افطار يكي از غلامان ‌آن حضرت غذا آورد و عرض كرد: آقاي من، ميل فرماييد. فرمود: «چگونه ميل كنم در حالي كه پسر پيامبر (صلي الله عليه و آله) را در حال گرسنگي كشتند»[27].

19ـ امام باقر (عليه‌السلام) در روز عاشورا براي امام حسين (عليه‌السلام) مجلس عزا برپا نموده و بر مصائب آنحضرت گريه مي‌كردند.

در يكي از مجالس عزا با حضور امام باقر (عليه‌السلام) كميت شعر مي‌خواند. وقتي به اينجا رسيد كه: «و قتيل بالطف...» امام باقر (عليه‌السلام) گريه زياد كرده و فرمودند: اگر سرمايه‌اي داشتيم در پاداش اين شعرت اي كميت به تو مي‌بخشيديم، اما پاداش تو همان دعايي است كه رسول خدا (صلي الله عليه و آله) درباره حسان بن ثابت فرمودند كه همواره به خاطر دفاع از ما اهل بيت مورد تأييد روح القدس خواهي بود[28].

20ـ گريه امام صادق (عليه‌السلام) به حدي بود كه هرگاه اولاد امام حسين (عليه‌السلام) را مي‌ديد گريه مي‌كرد[29].

داود رقي مي‌گويد: خدمت حضرت صادق (عليه‌السلام) بودم. حضرت آب طلبيدند، و هنگامي كه ميل فرمودند ديدم چشمان مبارك حضرت پر از اشك شد و گريستند. سپس فرمودند: «اي داود، خدا قاتل حسين بن علي (عليه‌السلام) را لعنت كند»[30]؛ و در بعضي روايات اول سلام بر حضرت دادند و بعد قاتل حضرت را لعن نمودند.

زيد شحام مي‌گويد: امام صادق (عليه‌السلام) به جعفر بن عفان فرمود: به من خبر رسيده است كه تو براي امام حسين (عليه‌السلام) نيكو شعر مي‌گويي؟ عرض كرد: بله آقاي من. فرمود: پس بخوان. او هم شروع به قرائت اشعار كرد. راوي مي‌گويد: آنقدر حضرت و اطرافيان ايشان گريستند كه اشك آن بزرگوار بر محاسن و صورت ايشان جاري شد[31]. كميت شاعر بر امام صادق (عليه‌السلام) وارد شد و براي آن حضرت شعر و مرثيه خواند. آن حضرت گريه شديدي نمود و بانوان منزل آن حضرت در پس پرده با صداي بلند گريه و ناله نمودند.ناگاه كنيزي از پس پرده بيرون آمد و كودكي در دامان امام صادق (عليه‌السلام) گذاشت. گريه حضرت بسيار شديد شد و صداي بانوان از پس پرده شديدتر گشت[32].

عبدالله بن سنان مي‌گويد: در سالي در روز عاشورا در خدمت آقايم حضرت صاد ق (عليه‌السلام) شرفياب شدم. آن حضرت را با رنگ پريده و صورتي محزون مشاهده نمودم در حالي كه اشكهاي چشم آن حضرت مانند در بر صورت مباركش سرازير بود. عرض كردم: چرا گريه مي‌كنيد؟ فرمود: مگر غافلي؟! آيا نمي‌داني چه مصيبتي در مثل چنين روزي بر امام حسين (عليه‌السلام) رسيده است؟! عرض كردم: درباره روزه اين روز چه مي‌فرمائيد؟ فرمود: از خوردن و آشاميدن دوري كن بدون نيت روزه، و بعد از نماز عصر به مقداري آب افطار كن. سپس فرمود: چون در اين ساعت بود كه آب را باز كردند و دست از كشتن برداشتند[33].

21ـ گريه امام رضا (عليه‌السلام) در حدي بود كه فرمودند: «همانا روز مصيبت امام حسين (عليه‌السلام) پلك چشمان ما را مجروح نموده و اشك ما را جاري ساخته است»[34].

دعبل خدمت حضرت رضا (عليه‌السلام) آمد. آن حضرت درباره شعر و گريه بر سيد الشهداء كلماتي چند فرمودند، تا اينكه فرمودند: اي دعبل، كسي كه بر مصائب جدم حسين (عليه‌السلام) گريه كند خداوند گناهان او را مي‌آمرزد. آنگاه حضرت رضا (عليه‌السلام) بين حاضرين و خانواده خود پرده‌اي زدند تا بر مصائب امام حسين (عليه‌السلام) اشك بريزند.

سپس به دعبل فرمودند: براي امام حسين (عليه‌السلام) مرثيه بخوان، كه تا زنده‌اي تو ناصر و مادح ما هستي. تا قدرت داري از نصرت ما كوتاهي مكن. دعبل در حالتي كه اشك از چشمانش مي‌ريخت، قرائت كرد:

أفاطم لو خلت الحسين مجدلا

و قد مات عطشانا بشط فرات

صداي گريه امام رضا (عليه‌السلام) و اهل بيت آن حضرت بلند شد[35].

شخصي از شيعيان از زيارت سيد الشهداء برگشته بود و خدمت حضرت رضا (عليه‌السلام) رسيده مقداري از تربت جدش حسين (عليه‌السلام) را براي آن حضرت آورده بود. هنگامي كه امام رضا (عليه‌السلام) تربت جدش سيد الشهداء را ديد بسيار گريست[36].

22ـ گريه امام زمان (عليه‌السلام) در زمان غيبت و ظهور و رجعت ادامه دارد. آن حضرت خطاب به جد بزرگوارش سيد الشهداء مي‌فرمايند: «يا جداه، اگر روزگار مرا به تأخير انداخت و دور ماندم از ياري تو و نبودم تا با دشمنان تو جنگ كنم و با بدخواهان تو پيكار نمايم، هم اكنون هر صبح و شام بر شما اشك مي‌ريزم و به جاي اشك در مصيبت شما خون از ديده مي‌بارم و آه حسرت از دل پر درد بر اين ماجرا مي‌كشم.

در سوگ تو با سوز درون مي‌گريم
گر چشمه چشم من بخشكد تا حشر

از نيل و فرات و شط فزون مي‌گريم
از ديده بجاي اشك خون مي‌گريم

علاقه امام عصر (عليه‌السلام) به اجداد معصومين خويش بيش از اندازه است و مصائب آن بزرگواران مخصوصا حضرت سيد الشهداء هميشه در منظر حضرت است. آن حضرت خطاب به ابا عبدالله در زيارت ناحيه مقدسه مي‌فرمايند: «مجالس ماتم براي شما در اعلي علييين بر پا شد و حوريان بهشتي در عزاي شما بر سر و صورت زدند و آسمان و ساكنانش گريستند»[37].

آيا امام زمان (عليه‌السلام) در مصيبت جدش چگونه عزاداري مي‌كند؟ آقايي كه هنگام ظهور شعار اصحاب او و نوشته پرچمشان «يا لثارات الحسين» است[38].

از موارد حزن حضرت صاحب الأمر (عليه‌السلام) روايت «نور الانوار» فاضل بروجردي است: چون مردم آنحضرت را بعد از ظهور و قتل دشمنان، متهم به بي رحمي و قتل نفس سازند، آنجناب به منبر بالا رود و يك تاي نعلين حضرت سيد الشهداء را بيرون آورد و فرمايد: اگر همه دشمنان را بكشم مقابل بند اين نعلين نخواهد شد.

در روايت ديگر مي‌فرمايد: اگر همه اهل عالم را بكشم در عوض بند اين نعلين نمي‌شود[39].

مولايي كه وقتي راوي از امام صادق (عليه‌السلام) سؤال مي‌كند: اي فرزند رسول خدا(ص)، فرزندتان حضرت مهدي (عليه‌السلام) بعد از ظهور چند سال زندگي مي‌كنند؟ امام صادق (عليه‌السلام) مي‌فرمايند: چون معرفت امام حسين (عليه‌السلام) در دلها مستقر گردد حضرت قائم رحلت مي‌فرمايد[40].

در زمان رجعت هنگامي كه امام حسين (عليه‌السلام) با بدن به خون آغشته همراه كساني كه با آن حضرت به شهادت رسيدند تشريف مي‌آورند، جدش رسول خدا (صلي الله عليه و آله) همين كه آن حضرت را با اين هيئت مشاهده مي‌نمايند مي‌گريند، گريه‌اي كه آسمانها و زمين با گريه او مي‌گريند و حضرت صديقه طاهره (عليها السلام) چنان ناله جانسوزي از سينه بر مي‌آورند كه زمين را زلزله مي‌گيرد و آنچه روي زمين است مي‌لرزد[41].

 گريه موجودات بر امام حسين (عليه‌السلام)

در زيارت ناحيه مقدسه گريه تمام مخلوقات در مصيبت امام حسين (عليه‌السلام) ذكر شده است: «آسمان و ساكنانش، و بهشت و نگهبانانش، و كوهها و دامنه‌هايش، درياها و ماهيانش، باغهاي بهشت و نوجوانانش، خانه كعبه و مقام ابراهيم (عليه‌السلام)، مشعر الحرام و حرم خانه خدا و اطراف آن، همگي در ماتم تو گرستند»[42].

بعد از ظهر عاشورا هنگامي كه احدي از مردان اهل بيت و اصحاب آن حضرت باقي نمانده بود جز زين‌العابدين (عليه‌السلام)، و هوا بسيار گرم و جگرها سوخته و لبها تشنه بود، و زمين و زمان، ملائكه و ارواح انبياء نظاره ‌گر بودند بر آقاي غريب و مظلومي كه لحظات آخر عمر خود را در اين دنيا سپري مي‌نمود و با بدن پر از تير و مجروح از ضربه‌هاي شمشير و نيزه و سنگ، و با دلي پر از غم از داغ برادران و فرزندان و بستگان و يارانش، و قلبي شكسته روي زمين گرم كربلا قرار گرفته بود، مي‌فرمود: «أاقتل عطشانا و جدي محمد المصطفي؛ من تشنه كشته شودم حال آنكه جدم حضرت محمد مصطفي است؟»[43]

پس از لحظاتي كه آن واقعه دردناك و مصيبت عظمي هستي را عزادار خود نمود، عوالم چندگانه از عرش تا فرش، جن و انس، حيوان و آب و گياه و سنگ و هوا و بهشت و جهنم همه دگرگون گشت و در عزاي آن حضرت هر كدام به زبان خود نوحه و زاري نمودند، و اين مجلسي عمومي و عزايي همگاني در عصر عاشورا بود[44].

همزمان با جدا شدن سر مبارك آن حضرت جبرئيل فرياد برآورد: «قد قتل الحسين (عليه‌السلام) بكربلا؛ كشته شد حسين بن علي (عليه‌السلام) در كربلا»[45].

صاحبان چشم يعني جن و انس و حيوانات گريستند[46]. آسمانها خاكستر سرخ و خون باريدند[47]. خورشيد سرخ گشت و كسوف آغاز شد[48]. صف هاي ملائكه به هم خورد و دست از عبادت برداشتند[49]. درختان با خارج شدن خون از شاخه‌هايشان گريستند[50].

هوا با ظلمت و تاريكي و گرد و خاك و بادهاي سرخ ناليد كه مردم فكر كردند عذاب نازل شده است[51]. زمين با زلزله براي آن حضرت خروشيد. كوهها مضطرب شدند و بعضي متلاشي شدند[52].

پرندگان با گريه ناليدند: «ألا قتل الحسين (عليه‌السلام) بكربلا؛ آگاه باشيد امام حسين (عليه‌السلام) در كربلا كشته شد!»[53]

درياها با منشق شدن و رفتن بعضي داخل بعضي ديگر و توليد موج نمودن، و ماهيان با خارج شدن از آب، جنيان با نوحه گري و مرثيه سرايي، عموم مردم به اضطراب خاطر و دلهره و از خواب پريدن[54]، تاثير خود از عزاي حسين (عليه‌السلام) را نشان دادند.همزمان با اين واقعه ملكي از دل عرش ندا داد: اي امت ظالم گمراه بعد از نبي خود، خداوند شما را براي درك عيد فطر و قربان موفق نكند[55].

ملكي ديگر در اين روز بالهاي خود را روي درياها باز كرد و ندا داد: اي اهالي درياها، لباس حزن و اندوه بپوشيد كه فرزند رسول خدا را سر بريدند[56].

ملائكه يك باره به ناله در آمدند و گفتند: خدايا! چه مي‌كنند با امام حسين (عليه‌السلام) برگزيده تو و فرزند برگزيده تو؟![57]

در اين هنگام كنيزي از طرف خيمه‌گاه مي‌آمد. گفتند: كجا مي‌روي؟ گفت: مي‌روم از آقايم براي بانوان حرم خبر بياورم. گفتند: آقاي تو كشته شد. به سرعت به خيمه‌ها بازگشت در حالي كه بر صورت مي‌زد و صدايش به ناله و گريه بلند بود[58].

در اين هنگام ذوالجناح از مقتل به طرف خيمه‌ها مي‌رفت در حالي كه مي‌گفت: «الظليمة الظليمة من أمة قتلت ابن بنت نبيها؛ واي، واي، از امتي كه پسر دختر پيامبرشان را كشتند»[59].

در اين هنگام عقيله بني هاشم زينب كبري (عليها السلام) از خيمه‌ها به طرف مقتل سيد الشهداء (عليه‌السلام) مي‌رفت و با گريه مي‌فرمود: «يا أخاه، يا سيداه»[60].

در اين هنگام لشكر براي به يغما بردن آنچه در خيمه‌ها‌ي اولاد رسول خدا (صلي الله عليه و آله) و نور چشمان فاطمه زهرا (عليها السلام) بود از يكديگر سبقت مي‌گرفتند[61].

علويات و فاطميات، دختران رسول خدا (صلي الله عليه و آله) حسب الامر حضرت زين العابدين (عليه‌السلام) كه به عمه‌اش حضرت زينب (عليها السلام) فرموده بود، با گريه از خيمه‌ها بيرون آمدند و رو به بيابان نهادند و در اين زمان دود و آتش از خيمه‌ها بلند شده بود[62]. در اين زمان بود كه عقيله بني هاشم (عليها السلام) با دلي سوزان و چشمي گريان و قلبي محزون مي‌فرمودند: «وا محمداه! صلي عليك مليك السماء، هذا حسين مرمل بالدماء، مقطع الأعضاء و بناتك سبايا»[63].

در اين روز بود كه «أبكت والله كل عدو و صديق؛ با سخنانش دوست و دشمن را گرياند»[64].

ابوذر بعد از ذكر واقعه كربلا در حالي كه گريه مي‌كرد فرمود: «اگر بدانيد در زمان شهادت حضرت چه بر اهل عالم مي‌گذرد گريه مي‌كنيد به حدي كه جان بدهيد»[65].

 گريه ذوالجناح

يكي از موارد قابل توجه در واقعه كربلا گريه اسب امام حسين (عليه‌السلام) در مصيبت آن حضرت است. در زيارت ناحيه، اين منظره جانسوز را چنين ترسيم فرموده است: «و أسرع فرسك شاردا إلي خيامك قاصدا محمحما باكيا؛ اسب شما شيون كنان از شما دور شده، شيهه كشان و گريه كنان به قصد خيام حرم سرعت گرفت»[66].

اميرالمؤمنين (عليه‌السلام) فرمود: فرزندم در كربلا عطشان شهيد مي‌شود، و اسب او مي‌رود و شيهه مي‌كشد و مي‌گويد: «الظليمة الظليمة من أمة قتلت ابن بنت نبيها؛ فرياد، فرياد، از امتي كه پسر دختر پيامبرشان را كشتند»[67].

هنگامي كه حضرت اباعبدالله (عليه‌السلام) روي زمين قرار گرفت، اين حيوان در اطراف حضرت بود و ازآن حضرت مواظبت مي‌نمود. عده‌اي را زخمي نمود و عده‌اي را از بين برد، ولي بعد از شهادت شروع به بوئيدن و بوسيدن بدن شريف و جسم مبارك آن حضرت نمود، و در همان حال مانند كسي كه عزيز خود را از دست داده فرياد و صيحه مي‌زد و مي‌گريست بحدي كه هر كس حاضر بود تعجب كرد.

سپس به طرف خيمه‌هاي فاطميات حركت كرد و زماني كه آن مخدرات زين واژگون و يال پر از خون ذوالجناح را ديدند از خيمه‌ها بيرون دويدند و جامه‌ها چاك زدند و سيلي بر روي زدند و فرياد «وامحمداه، واعلياه، وافاطمتاه، واحسناه، واحسيناه» از زينب كبري (عليها السلام) و علويات بلند گرديد. بحدي كه ملائكه آسمان به تضرع در آمدند[68]. يكي از دختران امام حسين (عليه‌السلام) به ذوالجناح گفت: «هل سقي أبي او قتل عطشانا؛ آيا كسي به پدرم آب داد يا تشنه كشته شد؟»

همين كه آن اسب اين سخن را از او شنيد چشمهايش پر از اشك شد و بيرون خيمه‌ها (يا پشت خيمه‌ها) خود را بر خاك انداخت و آنقدر سر خود را روي زمين زد تا از دنيا رفت[69].

 گريه ملائكه

در زيارت ناحيه مقدسه مي‌فرمايد: «واختلفت جنود الملائكة المقربين تعزي أباك اميرالمؤمنين ملائكه در دسته‌هاي مختلف در آن روز براي عرض تسليت بر اين مصيبت خدمت اميرالمؤمنين (عليه‌السلام) مي‌رسيدند»[70].

1ـ ملكي كه خبر شهادت امام حسين (عليه‌السلام) را براي حضرت رسول (صلي الله عليه و آله) آورد جبرئيل بود. او در حالي كه با خود تربت آن حضرت را آورده بود و بوي خوشي از آن به مشام مي‌رسيد، بالهاي خود را باز كرده بود و ناله و گريه مي‌كرد[71].

2ـ جميع ملائكه زمين و آسمان و رضوان و مالك و حاملان عرش بر آن حضرت گريستند[72].

3ـ امام صادق (عليه‌السلام) مي‌فرمايد: ملائكه‌اي كه نزد قبر آن حضرت هستند گريانند و از گريه آنها همه ملائكه هوا و آسمان مي‌گريند[73].

4ـ صفوان جمال مي‌گويد: امام صادق (عليه‌السلام) را در بعضي از راههاي مدينه ديدم و ما قصد مكه داشتيم. عرض كردم: اي پسر رسول خدا، شما را محزون و ناراحت و دلشكسته مي‌بينم؟ امام (عليه‌السلام) فرمود: اگر تو مي‌شنيدي آنچه من مي‌شنوم اين سؤال را نمي‌كردي. عرض كردم: چه چيزي را مي‌شنويد؟ فرمود: نفرين ملائكه بر قاتلان اميرالمؤمنين (عليه‌السلام) و قاتلان حسين بن علي (عليه‌السلام)، وگريه جن وملائكه و شدت جزع و ناله آنها.

چه كسي با اين حال ميل به غذا و آشاميدني و خواب دارد؟[74]

5ـ امام صادق (عليه‌السلام) مي‌فرمايد: چهار هزار ملكي كه براي نصرت سيد الشهداء (عليه‌السلام) آمدند و حضرت اجازه نفرمود، تا روز قيامت نزد قبر آن حضرت گريان و غبار آلود هستند؛ و رئيس آنها ملكي به نام «منصور» است[75].

6ـ امام صادق (عليه‌السلام) مي‌فرمايد: ماجراي عاشورا كه اتفاق افتاد ملائكه ضجه زدند و به درگاه الهي ناله كردند كه بار الها اين چنين مي‌كنند با حسين، برگزيده و فرزند نبي تو؟! ندا رسيد: ملائكه من، آرام باشيد. به عزت و جلالم قسم كه از آنها انتقام مي‌گيرم.

سپس خداوند متعال امامان از فرزندان حسين (عليه‌السلام) را به ايشان نشان داد و ملائكه شاد شدند. در اين هنگام ديدند يكي از آن برزگواران به نماز ايستاده است. خداوند متعال فرمود: از آنان انتقام خواهم گرفت به اين آقايي كه ايستاده است[76].

7ـ در روايتي امام صادق (عليه‌السلام) مي‌فرمايد: ملائكه روز و شب با ملائكه حائر حسيني مصافحه مي‌كنند، ولي ملائكه حائر از شدت اشكي كه مي‌ريزند نمي‌توانند جواب آنها را بدهند، و منتظر مي‌شوند تا طلوع فجر و بعد جواب آنها را مي‌دهند و از مسائل آسمانها سؤال مي‌كنند. در بين اين دو وقت، نه حرفي مي‌زنند و نه سستي در گريه و دعا دارند[77].

8 ـ امام صادق (عليه‌السلام) مي‌فرمايد: وقتي فاطمه (عليها السلام) به زوار آن حضرت نگاه مي‌كند، چنان ناله و گريه‌اي مي‌نمايد كه ملكي در آسمانها نمي‌ماند مگر آنكه بر گريه آن حضرت گريه ي‌كند، تا آنكه رسول خدا (صلي الله عليه و آله) آن حضرت را ساكت مي‌نمايد[78].

9ـ امام صادق (عليه‌السلام) فرمود: ملائكه چهل روز بر حسين بن علي (عليه‌السلام) گريستند[79].

 نوحه و گريه جن

در روايات بسياري وارده شده كه مؤمنين جن بر آن حضرت گريستند، به صورتي كه اشك آنان جاري شد[80]. همچنين در كتب متعددي از شيعه و سني[81] اشعار آنها ذكر شده است به طوري كه بعضي از شعرا مانند دعبل با شنيدن آن اشعار شعر سروده‌اند[82].

سيوطي مي‌گويد: اين دو بيت را جنيان در كربلا مي‌گفتند و نوحه مي‌نمودند و مردم بارها شنيدند:

مسح الرسول جبينه
أبواه من عليا قريش

فله بريق في الخدود
و جدّه خير الجدود[83]

 شبي در بصره شنيده مي‌شد كه گوينده‌اي مي‌گويد:

ان الرماح الواردات صدورها
و يهللون بأن قتلت و إنما
فكأنما قتلوا أباك محمدا

نحو الحسين يقاتل التنزيلا
قتلوا بك التكبير و التهليلا
صلي عليه الله أو جبريلا[84]

 

نوحه بانوان جني نيز به اين صورت بوده است:

نساء الجن يبكين من الحزن شجيات
و يندبن حسينا عظمت تلك الرزيات

و أسعدن بنوح للنساء الهاشميات
و يلطمن خدودا كالدنانير نقيات

عده‌اي از اجنه براي نصرت حضرت سيد الشهداء (عليه‌السلام) در وقت خروج آن حضرت از مدينه خدمتش مشرف شدند ولي آن حضرت فرمود: «موعد ما كنار قبرم! وقتي من در بقعه‌ام دفن شدم به زيارت من بياييد»[85].

عده‌اي ديگر روز عاشورا براي ياري آنحضرت آمدند، ولي امام حسين (عليه‌السلام) اجازه ندادند[86]. جمعي از آنها براي حضرت از محل خود حركت كردند ولي وقتي رسيدند كه شب يازدهم بود و ديدند آن بزرگوار شهيد شده است. لذا عده‌اي مرثيه مي‌خواندند و عده‌اي گريه مي‌كردند[87].

اين گريه و زاري ادامه پيدا كرد و عده‌اي در مدينه و عده‌اي در بصره و جمعي در بيت المقدس صدا به ناله و گريه بلند كردند[88].

 گريه آسمان و زمين

1ـ امام رضا (عليه‌السلام) فرمودند: زماني كه جدم حسين (عليه‌السلام) كشته شد آسمان خون و خاك سرخ باريد[89].

2ـ آسمانهاي هفت گانه و زمينها در شهادت آن بزرگوار خون گريه كردند[90].

3ـ حضرت رسول (صلي الله عليه و آله) به فاطمه زهرا (عليها السلام) بعد از خبر دادن به آن حضرت در شهادت سيد الشهداء (عليه‌السلام) فرمود: زمين و آسمان و ملائكه و وحوش و گياهان و درياها و كوهها بر او گريه مي‌كنند[91].

4ـ حضرت اميرالمؤمنين (عليه‌السلام) مي‌فرمايند: آسمان و زمين بر يحيي بن زكريا و حسين بن علي (عليه‌السلام) خون گريه كردند[92].

5ـ اميرالمؤمنين (عليه‌السلام) روزي ديد امام حسين (عليه‌السلام) از يكي از درهاي مسجد وارد شد. فرمود: اين فرزند بزودي كشته مي‌شود و آسمان و زمين بر او خون مي‌گريند[93].

6ـ امام صادق (عليه‌السلام) مي‌فرمايند: زماني كه حسين بن علي (عليه‌السلام) كشته شد آسمانها و زمينهاي هفتگانه و آنچه در آنها بود و كساني كه در بهشت و جهنم بودند و آنچه ديده مي‌شود و آنچه ديده نمي‌شود بر آن حضرت گريستند، مگر سه چيز كه آنها گريه نكردند: بصره، دمشق و آل حكم بن ابي العاص[94].

7ـ هر آسماني كه روح سيد الشهداء (عليه‌السلام) از آن بالا رفت گريه كردند و ضجه زدند به اندازه‌اي كه تا روز قيامت مي‌لرزند. در روايتي گريه آسمان را به گريه اهل آن يعني ملائكه آسمان تفسير كرده‌اند[95].

8ـ امام حسن مجتبي (عليه‌السلام) به برادرش امام حسين (عليه‌السلام) مي‌فرمايد: در شهادت تو آسمان خاكستر و خون مي‌بارد[96].

9ـ اسامة بن شبيب به اسنادش از ام سليم نقل مي‌كند: زماني كه حسين بن علي (عليه‌السلام) كشته شد باراني مثل خون از آسمان باريد مثل خون كه ديوارهاي منازل و خانه‌ها قرمز شد[97].

10ـ محمد بن سيرين مي‌گويد: سرخي اطراف آسمان تا قبل از شهادت حسين بن علي (عليه‌السلام) نبوده است[98].

11ـ ابوقبيل مي‌گويد: هنگامي كه حسين بن علي (عليه‌السلام) كشته شد خورشيد به حدي گرفت كه ستاره‌ها در روز ديده مي‌شدند و مردم گمان كردند قيامت به پا شده است[99].

 نوع گريه آسمان در احاديث به اين تعابير آمده است:

1ـ زماني كه آن حضرت شهيد شد آسمان خون و خاكستر باريد[100].

2ـ در روايتي گريه ‌آسمان را خاك سرخ نقل نموده‌اند[101].

3ـ در روايتي امام سجاد (عليه‌السلام) گريه آسمان را طوري نقل نموده‌اند كه اثر آن روي لباس مي‌مانده است[102].

4ـ امام صادق (عليه‌السلام) مي‌فرمايد: گريه آسمان بر آن حضرت بعد از شهادت، اين بوده كه خورشيد با سرخي طلوع و با سرخي غروب مي‌كرد[103].

5ـ در روايتي امام صادق (عليه‌السلام) مي‌فرمايد: آسمان و زمين با سرخ شدن بر حسين بن علي (عليه‌السلام)، گريه كردند[104].

6ـ در رواياتي باريدن خاك قرمز و سرخي آسمان را گريه آن دانسته‌اند[105].

 مدت گريه آسمان نيز به اين تعابير ذكر شده است:

1ـ در روايتي امام صادق (عليه‌السلام) گريه آسمان را يك سال ذكر كرده‌اند[106].

2ـ در بيت المقدس هنگام روز، از آسمان خون تازه باريد[107].

3ـ امام صادق (عليه‌السلام) به زراره فرمود: آسمان چهل روز خون گريه كرد و زمين چهل روز به سياهي گريه كرد[108].

4ـ علي بن مسهر قرشي از جده‌اش نقل مي‌كند كه زمان شهادت امام حسين (عليه‌السلام) را درك كرده بود، و بعد از يك سال و نه ماه آسمان مثل خون بود و خورشيد ديده نمي‌شد[109].

 گريه دريا، ماهي، خورشيد و ماه

1ـ هنگامي كه آن بزرگوار به شهادت رسيد، ملكي اهل درياها را چنين ندا كرد: «يا اهل البحار، البسوا ثوب الحزن فإن فرخ الرسول مذبوح؛ اي اهل درياها، لباس حزن و اندوه بپوشيد، كه فرزند زاده رسول خد (صلي الله عليه و آله) سر بريده شد»[110].

2ـ امام صادق (عليه‌السلام) مي‌فرمايد: زماني كه امام حسين (عليه‌السلام) كشته شد كوهها خرد شدند و درياها جاري گشتند[111].

3ـ امام سجاد (عليه‌السلام) فرمود: درياها با امواجشان، آسمانها و اركان آنها، زمين و نواحي آن، درختان با شاخه‌هايشان، ماهيان دريا، ملائكه مقربين و تمام اهل آسمانها بر حسين بن علي (عليه‌السلام) گريستند[112].

4ـ ماهيان دريا بر آن حضرت گريستند به اندا‌زه‌اي كه اشكهاي آنان جاري شد[113].

5ـ در بيت المقدس در ايام شهادت حضرت، ماهيان را در آب ديدند كه رنگي قرمز به خود گرفته‌اند[114].

6ـ امام مجتبي (عليه‌السلام) به برادر خود فرمودند: بعد از شهادت شما، ماهيان درياها بر شما گريه مي‌كنند[115].

7ـ خورشيد و ماه و ستارگان بر آن حضرت گريستند[116].

8 ـ در بيت المقدس سه روز خورشيد گرفته و كسوف شده بود و شب هم ستارگان ديده نمي‌شدند. بعد از سه روز هوا روشن شد و بعد خبر آمد و معلوم شد كه حسين بن علي (عليه‌السلام) به شهادت رسيده است[117].

9ـ امام صادق (عليه‌السلام) به زراره فرمودند: خورشيد چهل روز بر حسين بن علي (عليه‌السلام) با كسوف و سرخي گريه نمود[118].

 گريستن جمادات

1ـ امام صادق (عليه‌السلام) مي‌فرمايد: هشام پدرم را به شام احضار كرد و از او درباره كساني كه در شب شهادت اميرالمؤمنين (عليه‌السلام) در شهرهاي ديگر بودند سؤال كرد كه به چه علامتي متوجه اين ماجرا شدند؟ آيا اين عالامت براي كس ديگري هم بود يا نه؟

حضرت امام باقر (عليه‌السلام) فرمودند: «در آن شب هر سنگي را كه از زمين بر مي‌داشتند زير آن خون تازه ديده مي‌شد تا طلوع فجر، و اين ماجرا در شبي كه حسين بن علي (عليه‌السلام) به شهادت رسيد نيز اتفاق افتاد». هشام ناراحت شد و قصد جسارت به آن حضرت را داشت، ولي امام باقر (عليه‌السلام) كلامي فرمود كه او آرام شد[119].

در عبارت ديگر دارد كه هر سنگ و گياهي را بر مي‌داشتند از زير آن خون تازه مي‌جوشيد[120].

2ـ امام صادق (عليه‌السلام) فرمود: زماني كه امام حسين (عليه‌السلام) كشته شد كوهها خرد و درياها جاري شدند[121].

مجتهد اكبر ملاآقا دربندي صاحب تأليفات كثيره در اصول و فقه و غيره در كتاب شريف اسرار الشهادة مي‌فرمايند: بعد از شهادت حضرت سيد الشهداء (عليه‌السلام) و رها كردن بدنهاي مطهر شهداء در زمين گرم كربلا و جاري شدن خون از بدنهاي شريفشان، پرندگاني آمدند و بال و پر خويش را بر آن خونها مطهر آغشته نمودند و هر كدام به سويي حركت نمودند و بر درختي قرار گرفتند. يكي از آن پرندگان در قزوين به قلعه «الموت» در روستاي كوهستاني «زر آباد» رفته روي درخت چناري نشست و صدا به ناله و گريه بلند نمود. هر سال كه از آن واقعه مي‌گذرد در عاشورا از يكي از شاخه‌هاي آن درخت خون بيرون مي‌آيد.

مؤلف كتاب حاضر مي‌گويد: در محرم سال 1417 به اتفاق بعضي از دوستان و خانواده به روستاي زرآباد قزوين رفتيم، و از اين مطلب بي خبر بوديم كه جاري شدن خون از يكي از شاخه‌ها در نيمه شب عاشورا اتفاق مي‌افتد.

ما صبح عاشورا از قم حركت كرديم و نزديك ظهر به آنجا رسيديم. آثار خون بر روي شاخه‌اي كه حدود بيست سانتيمتر قطر داشت مشاهده مي‌شد و معلوم بود كه اين شاخه چندين سال قبل بريده شده است و از لابلاي تركيدگي چون مانند خوني نمودار بود كه روي چوبي بريزد و قطرات آن جاري شود و خشك شده باشد. جمع بسياري در اطراف امامزاده و درخت جمع شده بودند و با دست محل جاري شدن خون را به يكديگر نشان مي‌دادند. عده‌اي هم كه از ديروز و ديشب آمده بودند و هنوز هم آنجا بودند، و دستمال آغشته به خوني را كه بعنوان تبرك برداشته بودند، در دست داشتند.

نزد جواني رفتم كه دستمالي متبرك به آن خون داشت، و او دستمال را به من داد تا ببينم. كاملا مثل خوني بود كه روي پارچه‌اي ريخته شود، ولي خشك شده بود و به سينه يكي از بستگان ـ كه پسر پنج ساله‌اي بود و از ناراحتي سينه رنج مي‌برد ـ ماليديم. الحمدلله بعد از آن زمان مريضي مرتفع شد.

از امام جماعت مسجد صحن امامزاده كه از اولاد موسي بن جعفر (عليه‌السلام) بود سؤال كردم: شما هم آمدن خون را از چنار خونبار ديده‌ايد؟ فرمود: بله. به كرات در سالهاي زيادي ديده‌ام. بعد اضافه كردند كه از قزوين بعضي از متخصصين كه از بستگان بودند آمدند و اين خون را گرفتند و به آزمايشگاه بردند و مورد آزمايش و تجزيه قرار دادند. نظر قاطع متخصصين فن اين بود كه گفتند: اين مثل خون طبيعي است و دارياي گلبولهاي قرمز و غيره است. برگه‌هاي آزمايش و تأييد اطبا را هم نشان داد.

در اين جا ذكر چند نكته لازم است:

1ـ‌ درخت فعلي آن درخت اصلي نيست و درخت اصلي خشك شده و درخت كنوني طبق گفته امام جماعت محل مرقد امامزاده، درختچه‌اي در كنار او بوده و طبق نمونه برداري كه از اين درخت كهنسال به عمل آمده بالغ بر هفتصد سال عمر دارد[122].

2ـ استبعادي نسبت به آمدن پرنده از كربلا به قزوين نيست، چه اينكه طبق تحقيقات به عمل آمده در مورد پرندگان، نسل هايي از آنها قادرند در روز 1500 كيلومتر پرواز كنند، و حتي پرندگاني هستند كه بيشتر از اين مسافت را نيز مي‌توانند پرواز كنند. براي اطلاع بيشتر به كتب مربوطه مراجعه شود.

3ـ جاري شدن خون منحصر به درخت چنار زرآباد نيست، بلكه در مكانهاي ديگر و زمانهاي ديگر درختاني بوده خون از بعضي شاخه‌هاي آنها در روز عاشورا جاري شده است.

حاج آقا بزرگ تهراني در شرح حال سيد محمد باقر تهراني متوفاي 1305 مي‌گويند: در منزل ايشان در محله پامنار تهران كوچه صدر اعظم، كه عزاداري سيد الشهداء (عليه‌السلام) را برگزار مي‌كنند، درخت چناري است كه همه ساله روز عاشورا خون از آن جاري مي‌شود و مردم به آن درخت نذرها مي‌كنند و به آن تبرك مي‌جويند.

علامه تهراني مي‌گويد: من اين درخت را مكرر ديده‌ام، و نظير اين درخت در صحن مطهر امامزاده زرآباد در هشت فرسخي قزوين است كه «چنار خوبنار» ناميده مي‌شود.

 گريه پرندگان و حيوانات وحشي

1ـ پرندگان آسمان بر آن حضرت گريه كردند[123].

2ـ نداي پرندگان هنگام شهادت حضرت اباعبدالله الحسين (عليه‌السلام) چنين بود: «ألا قتل الحسين (عليه‌السلام) بكربلاء، ألا ذبح الحسين (عليه‌السلام) بكربلاء»، آگاه باشيد حسين (عليه‌السلام) در كربلا كشته شد، آگاه باشيد امام حسين (عليه‌السلام) در كربلا سر بريده شد[124].

3ـ پرندگاني كه در كربلا بودند يا از كربلا عبور مي‌‌كردند، خود را به خونهاي شهدا آغشته كردند و به اطراف پر كشيدند و صدا به ناله و شيون بلند نمودند[125].

4ـ امام صادق (عليه‌السلام) مي‌فرمايد: بوم (جغد) روزها روزه است و از هنگام افطار تا صبح بر حسين بن علي (عليه‌السلام) گريه مي‌كند[126].

حضرت امام رضا (عليه‌السلام) مي‌فرمايد: بوم در زمان جدم رسول خدا (صلي الله عليه و آله) در منازل و قصرها آشيانه داشت. هنگامي كه امام حسين (عليه‌السلام) به شهادت رسيد، از آباديها به خرابه‌ها و كوهها رفت در حالي كه مي‌گفت: بد امتي هستيد شما! ما از شما در امان نيستيم چه اينكه پسر پيامبر خود را كشتيد[127].

5ـ وحوش بيابان بر آن حضرت گريستند به قدري كه اشكهاي آنان جاري شد[128].

6ـ اميرالمؤمنين (عليه‌السلام) درباره شهادت فرزند دلبندش امام حسين (عليه‌السلام) مي‌فرمايد: مثل اينكه مي‌بينم انواع وحوش را كه گردنها را بر قبر آن حضرت كشيده‌اند و بر آن حضرت شبها تا صبح گريه و عزاداري مي‌كنند[129].

7ـ امام حسن (عليه‌السلام) به برادر خود امام حسين (عليه‌السلام) مي‌فرمايد: بعد از شهادت شما همه چيز حتي حيوانات وحشي بيابان برايت گريه مي‌كنند[130].

--------------------------------------------------------------------------------

[1] - بحارالانوار: ج 43، ص 238، ج 18، ص 125، ج 44، ص 250، 251.

[2] - بحارالانوار: ج 36، ص 349.

[3] - بحارالانوار: ج 28، ص 37.

[4] - بحارالانوار: ج 37، ص 192، ج 28، ص 45، 81.

[5] - بحارالانوار: ج 44، ص 248.

[6] - بحارالانوار: ج 44، ص 261.

[7] - بحارالانوار: ج 44، ص 246.

[8] - بحارالانوار: ج 44، ص 149.

[9] - الخصائص الحسينية: ص 113.

[10] - الخصائص الحسينية: ص 114.

[11] - بحارالانوار: ج 44، ص 252.

[12] - بحارالانوار: ج 44، ص 233 ـ 244.

[13] - بحارالانوار: ج 45، ص 225.

[14] - بحارالانوار: ج 45، ص 225.

[15] - مناقب ابن شهر آشوب: ج 3، ص 327.

[16] - بحارالانوار: ج 44، ص 266.

[17] - بحارالانوار: ج 45، ص 218.

[18] - الخصائص الحسينية: ص 191.

[19] - بحارالانوار: ج 44، ص 145.

[20] - مناقب ابن شهر آشوب: ج 2، ص 264.

[21] - بحارالانوار: ج 45، ص 207.

[22] - بحارالانوار: ج 45، ص 207.

[23] - لهوف: ص 210.

[24] - معالي السبطين: ج 2، ص 22، 23.

[25] - مهيج الاحزان: ص 280.

[26] - رياض القدس: ج 2، ص 322.

[27] - بحارالانوار: ج 45، ص 149.

[28] - مصباح المتهجد: ص 713.

[29] - بحارالانوار: ج 45، ص 208.

[30] - بحارالانوار:

[31] - وسائل الشيعه: ج 10، ص 466.

[32] - معالي السبطين: ج 1، ص 260.

[33] - بحارالانوار: ج 45، ص 63.

[34] - نفس المهموم: ص 44.

[35] - بحارالانوار: ج 45، ص 257.

[36] - بحارالانوار: ج 101، ص 131.

[37] - بحارالانوار: ج 101، ص 323.

[38] - بحارالانوار: ج 44، ص 286.

[39] - مكيال المكارم: ج 1، ص 458.

[40] - حلية المتقين: ص 67.

[41] - بحارالانوار: ج 53، ص 23.

[42] - بحارالانوار: ج 101، ص 323.

[43] - الخصائص الحسينية: ص 233.

[44] - كامل الزيارت: ص 80.

[45] - بحارالانوار: ج 45، ص 173.

[46] - كامل ازيارات: ص 79.

[47] - امالي صدوق: ص 142.

[48] - علل الشرايع: ج 1، ص 160.

[49] - بحارالانوار: ج 45، ص 221.

[50] - بحارالانوار: ج 45، ص 233.

[51] - بحارالانوار: ج 45، ص 57.

[52] - كامل الزيارات: ص 81.

[53] - بحارالانوار: ج 45، ص 192.

[54] - امالي صدوق: ص 110.

[55] - بحارالانوار: ج 45، ص 217.

[56] - بحارالانوار: ج 45، ص 221.

[57] - امالي طوسي، ج 2، ص 32.

[58] - بحارالانوار: ج 45، ص 58.

[59] - بحارالانوار: ج 44، ص 266.

[60] - بحارالانوار: ج 45.

[61] - بحارالانوار: ج 45، ص 58.

[62] - بحارالانوار: ج 45، ص 58.

[63] - بحارالانوار: ج 45، ص 58.

[64] - بحارالانوار: ج 45، ص 59.

[65] - بحارالانوار: ج 45، ص 219.

[66] - بحارالانوار: ج 101، ص 322.

[67] - ناسخ التواريخ: ج 3، ص 5.

[68] - مهيج الاحزان: ص 277.

[69] - انوار الشهادة: ص 23.

[70] - بحارالانوار: ج 45، ص 323.

[71] - بحارالانوار: ج 44، ص 237.

[72] - بحارالانوار: ج 45، ص 202.

[73] - بحارالانوار: ج 45، ص 207.

[74] - بحارالانوار: ج 45، ص 226.

[75] - بحارالانوار: ج 45، ص 220، 222، 223.

[76] - بحارالانوار: ج 45، ص 221.

[77] - بحارالانوار: ج 45، ص 224.

[78] - بحارالانوار: ج 45، ص 222.

[79] - نفس المهموم: ص 490.

[80] - بحارالانوار: ج 45، ص 202، 205.

[81] - مقتل الحسين (عليه‌السلام) (خوارزمي): ج 2، ص 100.

[82] - بحارالانوار: ج 45، ص 235.

[83] - تاريخ الخلفاء: ص 216.

[84] - بحارالانوار: ج 45، ص 235.

[85] - الخصائص الحسينية: ص 120 ـ 121.

[86] - بحارالانوار: ج 44، ص 330.

[87] - بحارالانوار: ج 45، ص 240.

[88] - بحارالانوار: ج 45، ص 233 ـ 234.

[89] - بحارالانوار: ج 44، ص 286.

[90] - بحارالانوار: ج 45، ص 201.

[91] - بحارالانوار: ج 44، ص 264.

[92] - بحارالانوار: ج 45، ص 201.

[93] - بحارالانوار: ج 45، ص 209.

[94] - بحارالانوار: ج 45، ص 202، 206. در روايتي «آل عثمان» است.

[95] - بحارالانوار: ج 45، ص 219.

[96] - بحارالانوار: ج 45، ص 218.

[97] - بحارالانوار: ج 45، ص 215.

[98] - بحارالانوار: ج 45، ص 215.

[99] - بحارالانوار: ج 45، ص 216.

[100] - بحارالانوار: ج 45، ص 202 ـ 206.

[101] - بحارالانوار: ج 45، ص 211.

[102] - بحارالانوار: ج 45، ص 211.

[103] - بحارالانوار: ج 45، ص 212.

[104] - بحارالانوار: ج 45، ص 210.

[105] - الخصائص الحسينية: ص 108.

[106] - بحارالانوار: ج 45، ص 210.

[107] - بحارالانوار: ج 45، ص 204.

[108] - بحارالانوار: ج 45، ص 206 ـ 207.

[109] - بحارالانوار: ج 45، ص 210.

[110] - تهذيب الاحكام: ج 6، ص 73.

[111] - بحارالانوار: ج 45، ص 207.

[112] - بحارالانوار: ج 45، ص 148.

[113] - بحارالانوار: ج 45، ص 202، 205.

[114] - بحارالانوار: ج 45، ص 204.

[115] - بحارالانوار: ج 45، ص 218.

[116] - بحارالانوار: ج 45، ص 202.

[117] - بحارالانوار: ج 45، ص 204.

[118] - بحارالانوار: ج 45، ص 207.

[119] - بحارالانوار: ج 45، ص 204.

[120] - بحارالانوار: ج 45، ص 204.

[121] - بحارالانوار: ج 45، ص 207.

[122] - نقباء البشر: ج 2، ص 501.

[123] - بحارالانوار: ج 45، ص 202.

[124] - بحارالانوار: ج 45، ص 192.

[125] - بحارالانوار: ج 45، ص 192.

[126] - بحارالانوار: ج 45، ص 214.

[127] - بحارالانوار: ج 45، ص 214.

[128] - بحارالانوار: ج 45، ص 202، 205.

[129] - بحارالانوار: ج 45، ص 205.

[130] - بحارالانوار: ج 45، ص 218.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page