پيامبر بعد از سخنان مقدماتى ،از مردم سوال كردند: اى مردم! چه كسى سزاوارتر از شما به شماست؟
گفتند خدا و پيامبر او!
آن گاه با دست مبارك خود، بازوى على را گرفت و بالا برد به اندازهاى كه پاهاى على مقابل زانوهاى رسول خدا قرار گرفت و سپس فرمود:
اى مردم! اين على، برادر و جانشين و وصى من بر امتم مىباشد. علم و دانش من نزد اوست و او جانشين من براى تفسير قرآن است و اوست كه مردم را به قرآن دعوت مىكند و به آن چه خشنودى خداست عمل مىكند و با دشمنان خدا مىجنگد و با پيروان قرآن دوستى مىنمايد و مردم را از معصيت خدا باز مىدارد.
[سپس فرمود:] على جانشين رسول خداست و «اميرالمؤمنين» است و اوست امام هدايتگر و كسى كه به امر خداوند قاتل ناكثين و قاسطين و مارقين خواهد بود. من اين سخن را مىگويم و هيچ كسى حق ندارد خلاف آن را بگويد.
اَللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ الْعَنْ مَنْ أَنْكَرَهُ وَ أغْضِبْ عَلى مَنْ جَحَدَ حَقَّهُ.
خدايا، هركس على را دوست مىدارد تو او را دوست بدار و هركس على را دشمن مىدارد تو او را دشمن بدار و هركس امامت او را انكار مىكند تو او را لعنت كن و هر كس حق او را انكار مىنمايد تو براو خشم نما. خدايا، تو وحى خود را بر من نازل نمودى كه امامت بعد از من مخصوص ولى تو على بن ابى طالب باشد و با بيان اين موضوع و نصب على به امامت، دين خود را براى بندگانت كامل و نعمت خويش را بر آنان تمام نمودى و راضى شدى كه اسلام [با ولايت على و فرزندان او ]دين مردم باشد، و فرمودى: هركس جز اسلام را دين خود بداند هرگز از او پذيرفته نخواهد شد و در آخرت از زيانكاران خواهد بود.
خدايا، من تو را گواه مىگيرم - گرچه گواهى من [نيز براى مردم ]كافى است - كه من اين رسالت را ابلاغ نمودم.