در ميان ياران و اصحاب پيامبر، گريستن و سوگوارى بر درگذشته امرى رايج بود، در تاريخ نمونه هاى بسيارى از سوگوارى اصحاب بر درگذشتگان خود را ثبت كرده اند؛ به عنوان مثال مىتوان به موارد ذيل اشاره كرد:
به گفته سعيد بن مسيب، به هنگام فوت رسول گرامى اسلام، شهر مكه از شدت ناله و گريه مردم به لرزه درآمد.
« لما قبض النبىصلي الله عليه و آله و سلم ارتجت مكة بصوت ».
اخبار مكة، فاكهى، ج3، ص 80.
عايشه مى گويد:
« پس از فوت رسولخدا صلي الله عليه و آله و سلم برخواستم و ( در سوگ پيامبر ) به همراه ساير زنان بر صورت و سينه مى زديم. »
« و قمتُ التدم ( اضرب صدرى ) مع النساء و اضرب وجهى ).
السيرة النبوية، ج 4، ص 305.
عبداللَّه بن رواحه بر حمزة گريست و اشعارى را در رثاى او خواند.
السيرة النبوية، ج 3، ص 171.
چون خبر مرگ نعمان بن مقرن را به عمر بن خطاب دادند، او در سوگ وى دست بر سر گزارد و برايش گريه كرد.
« عن أبى عثمان: اتيتُ عمر بنعى النعمان بن مقرن، فجعل يده على راسه و جعل يبكى ».
المصنف ابن أبى شيبة، ج 3، ص 175.
پس از مرگ عمر، چون ابن مسعود كنار قبر وى ايستاد، براى او گريست.
« فوقف ابن مسعود على قبره يبكى ».
العقد الفريد، ج 4، ص 283.