پیشگفتار

(زمان خواندن: 14 - 27 دقیقه)

سیر مقتل نگاری
«مقتل» گرچه در لغت به معنی قتلگاه، کشتارگاه، و محل و زمان کشتن، و یا کشته شدن آمده است، ولی در فرهنگ اسلامی این واژه به اخبار و روایات حادثه ای خونین که در شخصیتی بزرگ کشته شده اطلاق گردیده است. اما از آنجا که در میان سرگذشت های قربانیان بزرگ تاریخ، ماجرای شهادت حضرت امام حسین علیه السلام و یارانش از دیگران غم انگیزتر و جانگدازتر بوده، این اصطلاح در نقل رویدادهای مربوط به مقتل آن حضرت منحصر شده است.[1]
نخستین عاملی که سبب رواج چنین شیوه ای در نقل رخدادهای خونین تاریخ عاشورا شد، اهمیت و بزرگی حادثه و حماسه ای بود که تاریخ هرگز به خود ندیده است.
رویداد عاشورای سال 61 هجری در کربلا، تنها یک جنگ نابرابر، یک داستان غم انگیز و یا یک فاجعه نبود، بلکه جلوه ای از کمال و جمال الهی بود که در چهره انسان و انسان هایی تجسم یافت و در منظره تاریخ بشری به نمایش گذارده شد. رخداد عاشورا حتی قیام و حرکتی چونان نهضت های عدالتخواهانه و اصلاح طلبانه انسان های مجاهد نبود، بلکه عصاره همه بعثت ها، نهضت ها و انقلاب های مردان الهی بود که در سرزمین تفتیده طف رخ می نمود. تبلور دو اندیشه، دو اعتقاد، دو جریان تاریخی که در چهره دو گروه با دو پیشوا ترسیم می شد، جنگ امام نور با امام نار، درگیری انسان صالح و مصلح با انسان فاسد و مفسد، رویارویی فضیلت ها با رذیلت ها و مقابله حق با باطل.
این واقعه با آنکه بیش از نیم روز به درازا نکشید، در همه روزگاران طنین افکن شد.
تاریخ، جنگ های بزرگ، کشمکش های دراز، خونریزی های سهمگین، تاکنون به اندازه این رویداد کوتاه، بحث انگیز، عبرت آموز و مؤثر نبوده است، چه عواطف پاکی را که جریحه دار کرده! چه دل هایی را که به خون متمایل ساخته! چه دیده های بسیاری را که به گریه واداشته! و چه حماسه های بزرگی را که پس از خود آفریده! و چه اندیشه هایی را که بیدار ساخته و به هدایت روشن نموده است؟ چرا؟ رمز این همه تأثیر چیست؟
این فاجعه به اندازه ای سخت و ناگوار بوده که مورخان مسلمان نمی توانسته اند عواطف و احساسات خود را از تأثر آن، فارغ نگاه دارند و حتی برخی آنان به دلیل شدّت تأثیر از نقل مضمون آن تن باز می زده اند چنان که ابن طقطقی (709 – 660 هـ.ق) در ذیل حوادث مربوط به زمان حکومت یزید آورده است:
«این سرگذشتی است که به علت ناگواری و هولناکی آن دوست نمی دارم سخن را در پیرامونش طولانی کنم، زیرا در اسلام کاری زشت تر از آن به وقوع نپیوسته است. گرچه کشته شدن امیرالمؤمنین علیه السلام مصیبت بسیار بزرگی به شمار می آمد، لیکن سرگذشت حسین علیه السلام چندان کشتار فجیع و مثله و اسارت در بر داشت که از شنیدن آن پوست بدن انسان به لرزه می افتد، لذا از پرداختن به سخن درباره این سرگذشت به شهرتش اکتفا می کنم، زیرا که از مشهورترین مصیبت هاست. خداوند هرکس را که در آن دست داشته و بدان فرمان داده و به چیزی از آن خشنود بوده لعنت کند و هیچ گونه کار خیر و توبه ای را از او نپذیرد، و او را از جمله «الْأَخْسَرِينَ أَعْمالاً الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً»[2]قرار دهد»[3].
سالیانی بعد یعنی 746 هـ، هندوشاه نخجوانی هنگامی که مطالب «ابن طقطقی» را مطابق مسلک خود تحریر می کرد، عبارت وی را چنین بنگاشت:
«در شرح این قصه بسط سخن نمی توان کرد چه در اسلام واقعه ای صعب تر از این نیفتاده است، زیرا که قصه حسین فاحش تر از همه (قتل ها) اتفاق افتاد، چه سر مبارک او را به دمشق بردند و فرزندی طفل را کنار او به تیر زدند و برادرزاگان او ابناء عم او را در پیش او بکشتند و عورات و اطفال را به آن صورت که از ولایت حبشه و زنگ وهند بردگان آوردند به بردگی به شهرها بردند».[4]
کشته شدن فرزند پیامبر، به دست گروهی از مسلمانان که نخست او را برای هدایت و امامت خویش فرا خوانده بودند، و سپس به خاطر زبونی و ترس و طمع در برابرش ایستاده و کمر به قتلش بسته بودند، این حادثه را از دیگر حوادث تاریخی ممتاز می ساخت، به ویژه آنکه تنها 61 سال پس از هجرت و پنجاه سال بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم این فاجعه به وقوع پیوست. محاصره ده ها تن از خاندان پیامبر و پیروان آن ها، که به داشتن اخلاص و صداقت در میان مسلمانان شهره بودند، بستن آب بر روی آن ها و اطفال ایشان، و سرانجام به قتل رساندن یک یک آنها حتی خردسالان، اسب تاختن بر پیکرهای شهیدان، آتش زدن خیمه های زنان و کودکان، برافراشتن سرهای کشتگان بر نیزه ها و شکنجه اسیران و گرداندن آنان در شهرها و مجالس ستمکاران، در برابر تجلی عالی ترین خصلت ها و صفات انسانی از سوی اهل بیت پیامبر و یاران آنها در این صحنه ها، آتشی در دلهای مؤمنان برانگیخت که هیچ گاه خاموشی ندارد.[5]
دومین انگیزه روایاتی است که به عنوان اخبار غیبی پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم و امیرالمؤمنین علیه السلام وارد شده است و در آنها از کشته شدن مظلومانه حسین علیه السلام و یارانش، و ثواب زنده نگه داشتن یاد حماسه جاودانه اش سخن رفته است.[6]
سوم، برخورد عاطفی امامان شیعه با واقعه کربلا و برگزاری مجالس سوگواری برای حضرت سیدالشهداء علیه السلام خود عامل مهمی برای حفظ تاریخی و برانگیختن احساسات و الگو ساختن حماسه عاشورا بوده است. چنان که در روایات آمده.[7]
اما رویدادهای عاشورا چگونه ثبت و ماندگار شد. بی تردید حوادث بسیاری در طول تاریخ رخ داده و کمتر رویدادی درست به دست نسل های پسین رسیده است. حتی در دورة معاصر، یعنی در عصر رسانه ها، چه بسا واقعه ای طی چند روز به گونه هایی متفاوت ثبت و ضبط می شود.
شگفت آنکه به خلاف همه تلاشهایی که برای به فراموشی سپردن و یا مسخ و تحریف نهضت عاشورا به کار گرفته شده باز هم از همه رخدادها روشن تر و دقیق تر به نسل های بعدی گزارش شده. اگر از داستانهای ساختگی سده های اخیر که روی انگیزه های سیاسی، اعتقادی و یا عاطفی به آن حادثه نسبت داده اند بگذریم، کمتر واقعه ای در تاریخ وجود دارد که متون نخستین را می توان راویان صادق و واثقی دانست که خود در حماسه عاشورا حضور داشته اند و مشاهدات خویش را گزارش کرده اند که افراد زیر از آن شمارند:
الف: خاندان امام حسین، بازماندگان حادثه کربلا، آزادگان و پیام آوران عاشورا که صحنه های گوناگون این رویداد را به چشم دیده بودند، و به هنگام عبور از شهرها در مجالس و محافل گوناگون حقایق را به مردم ابلاغ می کردند، که از میان آنان خواهران و فرزندان امام و از همه مهمتر حضرت علی بن الحسین – زین العابدین –  علیه السلام از دیگران مؤثرتر بوده اند. حتی بزرگ مردی از این خاندان به نام حسن بن حسن بن علی بن ابی طالب علیه السلام که خود در صحنه نبرد با دشمن حضور داشته و متحمل زخمهای عمیقی شده، به وسیله بستگانش (که در لشکر دشمن بودند) از معرکه بیرون کشیده شده و جان سالم به در برده ...[8]و بی تردید مشاهدات خویش را به دیگران منتقل کرده است.
ب: افراد راستگو و باشهامتی همچون ضحاک بن عبدالله بن قیس مشرقی[9]و عقبة بن سمعان[10]که در مراحل عمده و مهم نهضت حضور فعال داشته ولی به فیض شهادت نایل نشده و بسیاری از وقایع را بازگو کرده اند.
ج: مخالفانی که پس از شهادت امام حسین علیه السلام عذاب وجدان آنان را وادار به اعتراف کرده و رویدادهایی که خود آفریده و یا ناظر آن بوده اند را برای دیگران و ثبت در تاریخ نقل کرده اند که حمید بن مسلم ازدی به عنوان راوی بخشی از روایت ها از آن شمار است.
د: امامان معصوم شیعه که خود فرزندان حسین علیه السلام و وارثان آن حضرت بوده اند، وقایع این نهضت را برای محدثان و راویان حدیث کرده اند.
خوشبختانه این روایات را دو تن از شاگردان برجسته امام صادق علیه السلام به نام های لوط بن یحیی معروف به «ابی مخنف»، و «هشام بن محمد» معروف به «کلبی» که هر دو از علمای سده دوم هجری بوده اند، در کتابهای جداگانه ای با نام «مقتل الحسین» گردآوری کرده اند.
«مقتل الحسین» نوشته لوط بن یحیی ازدی (متوفای 157 قمری) از مورخان و محدثان شیعه، بیشتر مورد بهره گیری تاریخنگاران قرون نخستین اسلامی قرار گرفته است.
این شخص که خود از اصحاب امام صادق و جدش مخنف بن سلیم (سلیم) ازدی از اصحاب علی بن ابی طالب علیه السلام بوده و در جنگ جمل، علمداری قبیله را به عهده داشته و در همان جنگ به شهادت رسیده، محدثی مورد اعتماد و وثوق بوده است و به گفته ابن ندیم: «علما عقیده دارند که او بیش از دیگران در امر عراق و اخبار و فتوح آشنایی دارد».[11]
کتاب های او از جمله «مقتل» مورد ذکر، گرچه مفقود شده ولی روایات آن در کتاب های معاصر و نویسندگان بعدی به تفصیل آمده است.
بخش عمده ای از رویدادهای مربوط به نهضت امام حسین علیه السلام را تاریخ نویسانی چون طبری، ابن اثیر، ابوالفرج اصفهانی، مسکویه رازی، ابوحنیفه دینوری، شیخ مفید، بلاذری «از مقتل» ابومخنف در کتاب های «الامم والملو»، «الکامل فی التاریخ»، «مقاتل الطالبیین»، «اخبار الطوال»، «الارشاد» و «انساب الاشراف» نقل کرده اند. البته کتابی به نام مقتل ابومخنف هم اکنون موجود است ولی بی تردید انتسابش به وی نادرست است و بر این مطلب بارها پژوهشگران و مورخان و محدثان بزرگی چون میرزا حسین نوری و شیخ عباس قمی[12]و ... تأکید کرده اند. مقایسه روایاتی که در کتاب های متقدمان نقل شده با آنچه در این کتاب آمده است، این حقیقت را آشکار می سازد.[13]
از هشام بن محمد مشهور به «کلبی» و همچنین «مدائنی» گزارش های کوتاهی درباره مقتل امام حسین علیه السلام به کتاب های تاریخی کهن راه یافته، ولی کتابی مستقل از آن دو دیده نشده است.
پیش از دو کتاب یاد شده گفته اند کتاب هایی در مقتل حضرت سیدالشهداء علیه السلام نوشته شده، از جمله «مقتل الحسین» تألیف اصبغ بن نباته از روات شیعه و از اصحاب خاص حضرت علی علیه السلام اما هیچ اثری از کتاب مزبور در دست نیست، حتی مورخان متقدم نیزچیزی از او نقل نکرده اند.[14]
از جابر جعفی (متوفای 128 هـ) نیز به عنوان مقتل نگار یاد شده، ولی از کتاب او حتی گزارشی به ما نرسیده است.
در این عصر احمدبن یعقوب اصفهانی معروف به «ابن واضح یعقوبی» مورخ و جغرافی دان و سیاح مشهور مسلمان در اوایل سده سوم، گزارش کوتاهی از مقتل امام حسین را در تاریخ خود بدون سند آورده است.
پس از از او ابوالحسن علی بن حسین مسعودی (متوفای 345 هـ) در کتاب «مروج الذهب و معادن الجواهر»، به همان شیوه مروری بر حوادث نهضت عاشورا را داشته اند.
در همین دوره ابومحمد احمدبن علی، نامور به «ابن اعثم کوفی» (متوفای 314 هـ) محدث، شاعر و مورخ شیعی در کتاب «الفتوح» با تفصیل بیشتری وقایع و حوادث این ماجرا را نقل کرده است. ابن اعثم گاه روایاتی را آورده که در کتاب های معاصرین او موجود نیست، اما پیداست که در گزینش آنها دقت داشته.
از نصربن مزاحم، واقدی، محمد علایی (م 298 هـ)، ابراهیم بن اسحاق (م 358)، شیخ طوسی (م 460)، و جمع دیگری به عنوان نویسندگان «مقتل الحسین» یاد شده[15]ولی تاکنون رساله ای از آنان با این نام در جایی دیده نشده است.
در جمع تألیفات محمدبن علی بن بابویه مشهور به «صدوق» (م 281)، نیز کتابی با عنوان «مقتل الحسین» آمده که گرچه به طور مستقل موجود نیست، ولی شاید مفاد آن با آنچه در کتاب «امالی» آمده یکسان باشد
در سده ششم هجری، ابوالموید خوارزمی (متوفای 568 هـ)، در این باره دست به تألیفی مستقل و مفصل زد و کتابی پدید آورد که به مقتل خوارزمی نامور شد.
خوارزمی در بیشتر نقل ها سلسله راویان خبر را نام می برد و در برخی موارد از ابومخنف و به ویژه تاریخ ابن اعثم کوفی یاد می کند. به هر حال، مقتل خوارزمی مورد اعتماد و وثوق بسیاری دانشمندان عامه و خاصه بوده. و باز در این دوره، ابی جعفر رشیسدالدین محمدبن علی بن شهر آشوب (متوفای 558 هـ) در کتاب «مناقب آل ابی طالب» زیر عنوان مناقب امام حسین علیه السلام به شرح مقتل آن حضرت پرداخت. کتاب او نزد محدثان و مورخان، از اعتبار ویژه ای برخوردار است.
پس از اینها، گرچه برخی اخبار نهضت حسینی در کتاب های تاریخی نقل شد، ولی گویا کتابی مستقل به نگارش در نیامد تا اینکه علی بن موسی بن جعفربن محمدبن طاوس (م 664 هـ) در پی کتاب «مصباح الزائر و جناح المسافر» که شامل زیارات و آداب مربوط به آنهاست، کتابی در مقتل حضرت سیدالشهداء فراهم آورد تا زائران حرم حسینی ثواب ذکر مصایب حضرت اباعبدالله علیه السلام محروم نمانند. ابن طاووس گرچه در نگارش این اثر از همه آثار پیش از خود، بهره برده است ولی نظر او بیشتر متوجه کتاب الفتوح نوشته ابن اعثم بوده است. چنان که در برخی موارد بدان اشاره کرده است.[16]و چون قصد ایجاد و اختصار داشته، به نقل برخی از روایات بدون ذکر روات و مصادر آنها بسنده می کند و آن را«اللهوف علی قتل الطوف» نام می نهد.[17]
نجم الدین جعفربن محمدبن جعفربن هبة الدین نمای حلی (متوفای 841)، کتاب «مشیرالاحزان» را به همین شیوه تألیف کرده است.
پس از اینها پرآوازه ترین اثر در این موضوع را مولی حسین کاشفی سبزواری (م 910 هـ) پدید آورده است. گروهی از تذکره نویسان کاشفی را حنفی و برخی پیروشافعی می دانند.
صاحب «ریاض العلما» می نویسد: «وی در هرات و سایر بلاد ماوراءالنهر به تشیع و رفض مشهور بوده، در سبزوار و سایر بلاد شیعه نشین به تسنن و تحنیف معروف».
همچنین وی می نگارد:
«روضة الشهدا، نخستین کتابی است در مقتل که به فارسی تصنیف شده، ذاکرین مصایب اهل بیت آن کتاب را تلقی به قبول نموده و روی منابر آن را قرائت می کردند.
بدین سبب گروه ذاکرین به روضه خوان موسوم شدند، زیرا در منابر مصایب اهل بیت را را از کتاب «روضه الشهداء» می خواندند».
باب های این کتاب عبارتند از:
باب نخست: در ابتلای بعضی از انبیا علی نبینا و علیهم الصلوة والسلام.
باب دوم: در جفای قریش با حضرت رسالت صلی الله علیه و شهادت حمزه و جعفر طیار.
باب سوم: در وفات حضرت سیدالمرسلینصلی الله علیه و آله وسلم .
باب چهارم: در حالات حضرت فاطمه سلام الله علیها از ولادت تا وفات.
باب پنجم: در اخبار علی مرتضی علیه السلام از ولادت تا وفات.
باب ششم: در فضایل امام حسن علیه السلام از ولادت تا وفات.
باب هفتم: در مناقب امام حسین علیه السلام .
بقیه ابواب نیز مربوط به زندگی حضرت اباعبدالله و قیام عاشورا و فرزندان وبستگان آن بزرگوار است.[18]
این کتاب شامل قصه پردازی هایی است که تا آن زمان سابقه نداشته، و مؤلف به خلاف سیره سلف، خود را مقید بر ذکر سند نساخته است و اگر گه گاه خواسته به شیوه معمول رفتار نماید، از افراد و آثاری نام برده که نشناخته و یا گمنامند مانند کتاب «کنز الغرائب» و یا کتاب «شواهد» از شیخ کمال الدین ابن الخشاب؟
«روضة الشهدا» چون به زبان فارسی ساده و شیرینی نگاشته شده مورد توجه مردم و وعاظ و روضه خوان ها قرار گرفت و بسیاری از نقل های آن به عنوان وقایع تاریخی در افواه و کتاب ها راه یافت و منشأ بسیاری از تحریف ها و انحراف ها شد.[19]
در دوره صفویه (سده یازدهم هجری) مرحوم علامه مجلسی نیز در کتاب «بحارالانوار» فصلی را به ذکر مقتل حضرت اباعبدالله علیه السلام اختصاص داده و از تمامی منابعی که در آن عصر موجود بوده بهره گرفته است.
در کتاب بحارالانوار بارها از کتابی با عنوان «مقتصل محمدبن ابی طالب» نام برده شده که دارای اخبار شاذ و نادری است، اما در کتاب های دیگر مطالبی از آن یاد نشده است.
عبدالله بحرانی اصفهانی معاصر علامه مجلسی «مقتل عوالم» را نیز به شیوه «بحارالانوار» نگاشته است.
پس از او ملاآقا شیروانی مشهور به «فاضل دربندی» (م 1286 هـ) از شاگردان شریف العلماء آملی مازندرانی، کتابی با عنوان «اکسیر العبادات فی اسرار الشهادات» نوشت که بخش بزرگی از آن مربوط به مقتل سیدالشهداست.
دربندی در این اثر، از آوردن اخبار شاذ و نادر خودداری نکرده و به روایت سست استناد جسته است، ولی گفتار و کردار وی همواره مورد قبول عوام بوده، در نیمه های وعظ از شدت تأثّر و تألّم از روی منبر عمامه اش را بر زمین می زده، گریبان چاک می کرده و بر سر خاک می ریخته، تیغ زدن در روز عاشورا نیز از یادگارهای اوست.
بعدها برخی از روضه خوان ها از قول و عمل او در ماه محرم، به ویژه روز عاشورا پیروی کردند.[20]
از مقاتل مشهور این دوره، شرح حال حضرت سیدالشهدا در کتاب «ناسخ التواریخ»نوشته سپهر کاشانی است که الحق از دو کتاب «روضة الشهدا» و «اسرار الشهاده» سست تر است. سپهر در این اثر مطالبی را آورده که در هیچ کتابی پیش از آن نیامده. او اعتنایی به اسناد روایات نداشته و بعید نیست که برخی از مجعولات عصر خویش را که در زبان اهل منبر متداول و یا زاده ذهن خودش بوده نیز در این مجموعه آورده باشد. مطالب این کتاب در برخی موارد موجب وهن مذهب است.
شاید به همین دلیل بوده که سید جمال الدین اسدآبادی خواندن این کتاب را منع کرده است.[21]
با توجه به کتاب های یاد شده اخیر که ناشر بسیاری از مجعولات و منشأ مسخ و تحریف وقایع عاشورا و اهداف نهضت حسینی بوده اند، می توان گفت که دوره های صفویه و قاجار عهد انحطاط مقتل نگاری بوده اند.
در این چند قرن آن اندازه از تحریفات در نگارش مقتل و مراسم تعزیه استفاده شده که حقایق این نهضت مقدس از نظرها مکتوم مانده است. بسیاری از تعبیرات، استعارات، مجازها، تشبیهات و به اصطلاح «زبان حال ها» که زاده ذوق و گمان افراد است به عنوان روایات به کتاب های مقتل راه پیدا کرده است. افزون بر این ها، شبیه سازی ها نیز سبب فزون تحریف ها و مطالب خلاف واقع و فاصله گرفتن از نصوص عتیق گردیده است.
خوشبختانه علمای غیور و روشنفکر نسبت به این پدیده شوم بی تفاوت نماندند وزود از خود واکنش نشان داده، در برابر تحریفات و مسخ حقایق ایستادند و به روشنگری پرداختند. نمونه زیبای این موضع گیری کتاب «لؤلؤ و مرجان» اثر محدث بزرگوار میرزا حسین نوری صاحب «مستدرک الوسائل» است ... این عالم بزرگوار در پاسخ به نامه یکی از علمای هند که از روضه خوان ها و ذاکرین حضرت سیدالشهدا علیه السلام شکایت می کند و اظهار می دارد که: «اینان در دروغ گفتن حریص و بی باکند و در نشر اکاذیب و مجعولات پافشاری دارند و چه بسا که این گونه مطالب را مباح و جایز می شمارند، پس درخواست می شود که آن جناب ارشاد وموعظه ای بنگارند»، می نویسد: «شما فکر کرده اید که در عتبات و عالیات و ایران از این گونه امور خبری نیست و این مسایل مربوط به هندوستان است؟».
میرزای نوری توصیه های ائمه مبنی بر استحباب تعزیه داری و گریستن بر مصائب حضرت سیدالشهداء را نقل مي کند، ولی خاطر نشان می سازد که نمی شود به خاطر امری مستحب کارهایی حرام انجام داد، چنان که با تمسک به روایات استحباب ادخال  سرور در قلب مؤمن، نمی شود برای خوشحال کردن مؤمنان دست به اعمال زشت و منافی عفت زد.
همچنین است استحباب ادای حاجت مؤمن، ولی آیا می شود برای به دست آوردن ثواب آن دزدی کرد؟ بدون شک خیر، زیرا مستحب مشروط است بر انجام فعلی با وسایل و اسباب مناسب و مباح.[22]
بنابراین، کسب ثواب و استحباب گریستن بر مصایب سالار شهیدان و اصحاب او نیز باید از طریق معقول و مشروع باشد. پس چگونه می توان پذیرفت که دروغ بستن بر خاندان پیامبر – که عملی حرام و انجام آن در ماه مبارک رمضان موجب بطلان روزه می شود – ستوده و مستوجب اجر باشد؟ حرکت اصلاحی دانشمندان و مصلحان غیرتمند بی نتیجه نماند و تنقیح و تهذیب اخبار مقاتل مطرح شد.
البته پیش از این، مرحوم میرزا تقی خان امیرکبیر اصلاحاتی در این زمینه به وجود آورد[23]و از آن پس نگارش مقتل با دقت بیشتری دنبال شد، اما از میان صدها کتاب که در سده سیزدهم در موضوع مقتل حضرت سیدالشهدا نوشته و چاپ شده است، کتاب «قمقام زخار و صمصام بتار»[24]تألیف فرهاد میرزا فرزند عباس میرزاونوه فتحعلی شاه قاجار که از شاگردان میرزاعیسی قائم مقام فراهانی (صدر اعظم) به شمار می آید، از دیگران مشهورتر است و از نظر تتبع و تحقیق و اسناد از اعتبار و دقت بیشتری برخوردار است.[25]
تألیف این کتاب در سال 1303 آغاز و در سال 1304 پایان یافته و در دوم محرم به وسیله محمدعلی منشی علی آباد خوشنویسی آن به انجام رسیده است.[26]مؤلف علت تألیف را وجود اختلاف در روایات منقول ورود تشبیهات و توصیفات شاعران و ذاکران در تاریخ عاشورا دانسته است، زیرا این امور به اندازه ای رواج یافته که شناخت صحیح از سقیم جز برای عالم خبیر و ناقد بصیر ممکن نیست.
به همین سبب در صدد تألیف کتابی خالی از حشو و زواید در احوال حضرت سیدالشهداء از ولادت تا شهادت بوده، اما آن گونه که خود گفته سال های آروزی چنین کاری را در سر داشته ولی به علت مشاغل و مناصب سیاسی و اجرایی توفیق انجام آن را نمی یافته است. سرانجام در سال 1293 هـ. به هنگام بازگشت از سفر حج در دریای سفید میان قبرس ورودس طوفانی عظیم دریار امتلاطم می سازد، به طوری که خود را گرفتار بلا دیده از این رو دست توسل به دامن اهل بیت عصمت و طهارت زده و دوباره نذر می کند که اگر فرصت و مهلتی دست دهد، کتاب مقتل را به پایان آورد. پس مقداری از تربت حضرت سیدالشهدا را بر دریا می پاشد، در پی آن دریا آرام می گیرد و با عافیت تمام به مقصد می رسد. ولی باز هم گرفتاری های مختلف او را سال ها از این کار باز می دارد تا اینکه در سال 1303 گردآوری و تصنیف آن را آغاز می کند. خود او در این باره می گوید:
«خدای داناست که با قلت بضاعت و عدم استطاعت، به قدر وسع و طاقت در ترجیح اقوال و تنقیح اخبار که متون کتب فرق اسلامیه از احادیث صحیحه و تواریخ معتبره بدان محتوی و منطوی است اغفالی نرفت، و در جمع و ذکر آن اهمال ینیافت و در کتب محدثین و مورخین که از سنه یکهزار هجری و بعد از آن به رشته تألیف در آورده اند، درج و نقل نکردیم».[27]
مؤلف ابتدا از تلاش های معاویه و حزب اموی در پیشگیری از ذکر فضایل و مناقب علی و آل او سخن گفته، و سپس از آن از احادیثی که در فضیلت خلفای دیگر و معاویه، با تطمیع و تهدید جعل شده پرده برداشته و در پی آن وارد نقل وقایع مربوط به زندگانی حضرت اباعبدالله شده است.
افزون بر یاد کرد وقایع مربوط به قیام حضرت امام حسین علیه السلام مروری دارد بر رویدادهای پس از شهادت آن بزرگوار، مانند کاروان اسیران اهل بیت، نهضت توابین و قیام مختار، و نقل مراث و فهرست منابع، که بی تردید تا آن زمان کاری به این تفصیل و تدقیق وجود نداشته است. اما نثر پر تکلف زمان قاجار و نقل نصوص عربی بدون ترجمه و نیز عدم تنقیح روایات، این کتاب را برای عموم غیرقابل استفاده ساخته است.
این حرکت اصلاحی از سوی محدث بزرگ مرحوم شیخ عباس قمی با نوشتن کتاب پرارج «نفس المهموم فی مصیبة سیدنا الحسین المظلوم» ادامه یافت. محدث قمی در این کتاب به شرح زندگانی امام حسین علیه السلام پرداخته و مراحل حیات پرافتخار آن بزرگوار را از تولد تا شهادت دنبال کرده و کتاب را با ذکر وقایع قیام توابین، خروج مختار و مرگ یزید به پایان برده است.
محدث قمی همین مطالب را به فارسی با ایجاز و اختصار در کتب منتهي الامال یاد کرده و در هر دو اثر منابع خود را به اجمال بیان داشته است.
در گذر سال های اخیر، نویسنده و پژوهشگر عراقی مرحوم سیدعبدالرزاق مقرم کتابی با عنوان «مقتل الحسین» نگاشت که گرچه مستند و مبتنی بر تتبع است، اما متأسفانه روایات در آن خوب منقح نشده است.
از حق نباید گذشت که کارهای پرارجی در دوره معاصر انجام گرفته و نویسندگان و پژوهشگرانی چون: باقر شریف القرشی، اسد حیدر عراقی، شیخ محمد سماوی، شیخ محمدمهدی شمس الدین لبنانی، میرزا خلیل کمره ای، شیخ محمدحسین کاشف الغطاء نجفی، سیدهاشم رسولی محلاتی، شهید سیدعبدالکریم هاشمی نژاد، شهید سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی تبریزی، دکتر محمدابراهیم آیتی، سید محسن جبل عاملی، شهید مرتضی مطهری و بسیاری دیگر از حق گویان و حقیقت نگاران کوشیده اند تا پرده از روی این واقعه بردارند و آنچه را که یافته اند به دیگران برسانند.
نگارنده نیز از آثار همه این بزرگواران بهره برده است و شاید اگر هدایت های آنان نبود، این اثر پدید نمی آمد.
ولی از آنجا که آثار عرضه شده یا جنبه تحلیلی داشته و از دیدگاهی خاص به انگیزه ها و عوامل نهضت عاشورا نظر انداخته و یا جنبه تحقیقی داشته و با روش های علمی میزان اعتبار اسناد و مدارک و نقل های تاریخی را روشن ساخته و یا آنکه با کمک صنایع ادبی به ترسیم فرازهایی از آن حماسه بزرگ پرداخته و یا به تتبع صرف بسنده کرده و نقد روایات را روا ندانسته، و یا آنکه برای گروهی خاص نگارش یافته، و ...
اینجاب به این باور رسید، که جای اثر منقّح و مبنی بر نقل و به دور از تحریف، با توضیح و تحلیل مناسب که برای طیف گسترده ای از باسوادان قابل استفاده باشد همچنان خالی است.
من در این نوشتار به دنبال این هدف بوده امد اما تا چه اندازه در این جهت توفیق یافته ام؟ قضاوتی است که باید خوانندگان و اهل نظر اظهار کنند، لازم به یادآوری است که در این نوشتار کوشیده ام آنچه را که در این باره از کهنه و نو، به رشته تحریر در آمده است، از نظر بگذرانم، و با آگاهی از ثمره تلاش دیگران، خود نیز در نقل وقایع روشی انتخاب کنم، اگرچه در طول این تحقیق، مجالی به دست نیامده تا روش و دلایل خویش را در گزینش و یا حذف روایت ها بیان نمایم، زیرا در نگاه نگارنده، آوردن مباحث استدلالی، متن را از یکنواختی بیرون می برد و برای همگان سودمند نبود. البته بیشتر آنچه را که متون معتبر و نخستین نقل کرده اند در این کتاب آمده و به ندرت موردی حذف گردیده است، زیرا در بسیاری از موارد، روایت ها قابل جمع بوده اند و از نظر اصولی مانعی برای این کار در میان نبوده است.
علاوه بر این کوشیده ام اخبار و حوادث را با نظمی منطقی مرتب کنم، از این رو آگاهی از جغرافیای تاریخی نیز ضروری می نموده است.
من برای اینکه از خطاها و اشتباهات خود بکاهم، دست نوشته های خویش را به تنی چند از محققان و مورخان گرامی، عرضه داشته ام. و آنان با کمال کرامت و بزرگواری این صفحات را از نظر گذرانده و نکاتی را یادآور شده اند که الحق مهم و ارجمند بوده است.
و در این باره اندیشمند گران قدر استاد علی عابدی شاهرودی بیشترین سهم را دارا بوده اند. معظم له با بردباری و بزرگواری ویژه ای که دارند، علاوه بر راهنمایی های پرارج در طول تحقیق، تمامی این نوشتار را به دقت مطالعه کرده و لغزش ها و خطاهایم را یادآوری و گاه اصلاح نموده اند. پس از انتشار نیز خطیب دانشمند جناب آقای نظری منفرد، نکاتی را تذکر دادند که نشانگر حوصله و دقت ایشان، در مطالعه«مقاتل»است.
به هر حال نقاط قوت این اثر، مرهون توفیق خدا، و توجهات ارواح پاک شهیدان کربلا، جهاد علمی محققان و نویسندگان سلف، و همت و دانش پروری استادان و پژوهشگران مزبور و کاستی های آن بر عهده این بنده ناتوان و خطاکار می باشد.
از خداوند بزرگ می خواهم که خطاهایم را ببخشد و بر نقاط ضعف آگاهم کند و از خوانندگان عزیز تقاضا دارم که کاستی ها و لغزش هایم را یادآوری نمایند، تا در چاپ های آینده ان شاءالله رفع و اصلاح گردد.
خدای را سپاسگزارم که این اثر با حسن استقبال حق طلبان و حقیقت جویان روبرو گردید و تمامی متن در دو روزنامه کثیرالانتشار کشور طی ایام محرم سال های پیش منتشر شد، و علاوه بر آن، شماری از صاحبان دانش و فضیلت به گونه کتبی و شفاهی این کمترین را مورد لطف خود قرار دادند که پس این همه اخلاص و بزرگواری و دانش پروری را به خدای بزرگ واگذار می کنم.
والسلام علی عبادالله الصالحین
قم – محمدجواد صاحبی
--------------------------------
[1]- دربارة این اصطلاح، فرهنگ های فارسی و عربی نیز همین مضمون را آورده اند، ر.ک: «فرهنگ معین»، «لغت نامه دهخدا» «المنجد» و ...
[2]- سوره کهف، آیه 103 و 104.
[3]- تاریخ فخری، محمدبن علی بن طباطبا (ابن طقطقی) ترجمه محمد وحید گلپایگانی، بنگاه نشر کتاب، تهران، 1360، ص 155.
[4]- تجارب السلف، هندوشاه بن سنجر بن عبدالله صاحبی نخجوانی، تصحیح عباس اقبال آشتیانی، به اهتمام توفیق سبحانی، کتابخانه طهوری، تهران، 1357، ص 67.
[5]- در حدیث آمده است: «ان لقتل الحسین حرارة فی قلوب المؤمنین لاتبرد ابداً». در حدیث آمده است: «ان لقتل الحسین حرارة فی قلوب المؤمنین لاتبرد ابداً».
[6]- رک: «نفس الهموم»، شیخ عباس قمی، مکتبة البصیرتی، قم 12405، ص 63-26.
[7]- رک: «المجالس الفاخره»، سیدشرف الدین عاملی، همچنین «فی رحاب ائمه اهل البیت»، سیدمحسن امین، ج 3، دارالتعاریف للمطبوعات بیروت، 1400 هـ .ق.
[8]- «اللهوف علی قتلی الطفوف»، علی بن جعفر بن محمد بن طاووس حسینی، مطبعة الحیدریه، نجف، 1369ه.ق. و نیز چاپ انتشارات جهان، تهران، 1348، ص 263.
[9]- رک: «تاریخ الطبری» (تاریخ الامم و الملوک) ابی جعفر محمد بن جریر طبری، تصحیح محمد ابوالفضل ابراهیم، دارالتراث العربی، بیروت – لبنان، 1387 هـ .ق، ج 5، ص 444 و 445.
[10]- از این شخص به عنوان یکی از اصحاب امام حسین علیه السلام روایاتی نقل شده است.
[11]- ر.ک: «فهرست»، ابن ندیم، ص 157 و 158.
[12]- «لؤلؤ و مرجان»، میرزا حسین نوری، انتشارات طباطبایی، ق، 1371 ش.
[13]- محمدهادی یوسفی غروی «مقتل» ابی مخنف موجود را با روایاتی که در «طبری» و «ارشاد» و «تذکرةالامامه» آمده مقایسه کرده و بیست اشکال و اشتباه برای آن شمرده است. ر.ک: وقعة الطف، مؤسسه النشر الاسلامی، قم 1367 ش.
[14]- «الذریعه»، آغابزرگ تهرانی، ج 22، ص 23.
[15]- ر.ک: «کتابنامه امام حسین»، رضا استادی، کیهان اندیشه، ش 13، ص 102.
[16]- «اللهوف علی قتل الطفوف»، ص 11.
[17]- برخی محققان پار ه ای از روایات این کتاب را ضعیف شمرد ه اند.
[18] - «روضة الشهدا»، ملاحسین واعظ کاشفی، محمد رمضانی، تهران، انتشارات اسلامیه، 1341.
[19]- علامه مرتضی مطهری در «حماسه حسینی» این کتاب را سخت مورد نکوهش و انتقاد قرار داده است.
ر.ک: «حماسه حسینی» جلد سوم، مقاله تحریفات عاشورا.
[20]- ر.ک: «قصص العلما»، میرزا محمد تنکابنی، انتشارات علمیه اسلامیه، ص 108، «شرح حال رجال ایران»، مهدی بامداد، ج 5، ص 296.
[21]- «سیدجمال الدین حسینی پایه گذار نهضت های اسلامی»، صدر واثقی، شرکت انتشار، تهران، 1348، ص 135.
[22]- ر.ک: «لؤلؤ و مرجان» میرزا حسین نوری، انتشارات طباطبایی، قم، 1371 ش.
[23]- «میرزا تقی خان امیرکبیر»، اکبر هاشمی رفسنجانی، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1361، ش 127 و 128.
[24]- «قمقام زخار و صمصام بتار»، (دریای ژرف و شمشیر برنده) فرهاد میرزا معتمدالدوله، انتشارات اسلامیه، تهران، 1363.
[25]- همان.
[26]- فهرست کتابخانه آستانه قدس رضوی، ج 5، ص 301.
[27]- «قمقام»، ج 1، ص 8، مقدمه مؤلف.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page