هر چند كه با فتح مكه بسيارى از قبايل عرب مسلمان شدند، و يا دست از مخالفت با پيامبر اسلام(ص) برداشتند، ولى دو قبيله مهم هوازن در وادى حنين و ثقيف در طائف خود را آماده جنگ با مسلمانان كرده بودند و پيامبر بلافاصله پس از فتح مكه سركوبى آنان را هدف خود قرار داد.
نخست با دوازده هزار نفر سپاهيان خود به سراغ هوازن رفت. بعضى از مسلمانان از كثرت و انبوهى سپاه ذوق زده شدند و آنها گمان مىكردند كه هيچ قدرتى نمىتواند اين سپاه را شكست بدهد. از سوى ديگر سپاه هوازن به فرماندهى مالك بن عوف در وادى حنين كه تقريبا سى كيلومتر با مكه فاصله داشت، مستقر شده بود، در اين منطقه درهها و تنگههاى بسيارى وجود داشت، آنان درون تنگهها كمين كرده بودند(166) و با رسيدن سپاه اسلام، از هر سوى بر مسلمانان تاختند و بسيارى از مسلمانان پا به فرار گذاشتند و پيامبر را تنها گذاشتند و تعداد اندكى همراه آنحضرت باقى ماندند كه از جمله آنها على(ع) و عباس و فضل و ربيعه و چند تن ديگر بودند. سپاه اسلام در همان آغاز در حال شكست بود. حارثة بن نعمان مىگويد: پيامبر به من فرمود بنگر چند نفر از مسلمانان در حال جنگيدن هستند؟ من نگاه كردم و گفتم: فقط صد نفر!
پيامبر خدا(ص) از يكسو روى به جانب خدا كرد و از او طلب يارى نمود و از سوى ديگر به عباس عموى خود كه در آنجا بود و صداى بلندى داشت، فرمود: مسلمانان را ندا بده و او ندا داد و ا ز همه خواست كه برگردند، مسلمانان فرارى گروه گروه برگشتند و مشغول نبرد شدند و پبامبر مشتى سنگريزه به سوى دشمن پرتاب كرد و فرمود: به خداى كعبه كه شكست خوردند.(167)
اين بار ورق برگشت و مسلمانان با قدرت تمام جنگيدند و كمكهاى غيبى هم به يارى آنان آمد و آنان پيروز ميدان نبرد شدند و دشمن را به سختى شكست دادند و اسيران و غنائم بسيارى به دست آوردند. به گفته ابو الفدا، نام مركب پيامبر در جنگ حنين «دلدل» بود.(168)
قرآن كريم درباره جنگ حنين و غرورى كه مسلمانان به جهت انبوهى تعداد سپاه داشتند و جرياناتى كه پيش آمد و فرستادن نيروهاى غيبى به يارى مسلمانان چنين مىفرمايد:
لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللّهُ فى مَواطِنَ كَثيرَةٍ وَ يَوْمَ حُنَيْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْكُمْ شَيْئًا وَ ضاقَتْ عَلَيْكُمُ الاْءَرْضُ بِما رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرينَ ثُمَّ أَنْزَلَ اللّهُ سَكينَتَهُ عَلى رَسُولِه وَ عَلَى الْمُؤْمِنينَ وَ أَنْزَلَ جُنُودًا لَمْ تَرَوْها وَ عَذَّبَ الَّذينَ كَفَرُوا وَ ذلِكَ جَزآءُ الْكافِرينَ (توبه/25-26)
«به راستى خداوند شما را در جاهاى بسيارى و در روز حنين يارى كرد به هنگامى كه افزونى شما، شما را به شگفتى واداشت ولى بر شما چيزى سودى نكرد و زمين با همه فراخى كه دارد بر شما تنگ آمد، سپس پشت كنان برگشتيد، آنگاه خداوند آرامش خود را بر پيامبرش و مؤمنان نازل كرد و لشكرهايى فرستاد كه شما آنها را نمىديديد و كسانى را كه كافر بودند، عذاب كرد و اين سزاى كافران است.»
در اين آيه، نخست از غرور مسلمانان به جهت بسيارى جمعيتشان سخن مىگويد واظهار مىدارد كه اين فزونى جمعيت شما را سودى نكرد و آنچنان شكست خورديد كه زمين با تمام فراخى بر شما تنگ آمد و شما فرار كرديد، سپس از فرود آمدن آرامش و اطمينان خاطر به پيامبر و مؤمنان و نيز از آمدن فرشتگان به يارى آنان خبر مىدهد.
توجه كنيم كه مسلمانان در مرحله اول جنگ كه با غرور و خودخواهى و سستى همراه بود، و در برابر دشمن پا به فرار گذاشتند، از يارى خدا و كمك فرشتگان بهرهمند نشدند، امّا وقتى برگشتند و با ارادهاى محكم و مجدّانه با دشمن جنگيدند، خداوند هم امدادهاى غيبى را به سوى آنان فرستاد. بنابراين، خداوند تنها به كسانى يارى مىكند كه در راه او كوشش كنند و از هيچ چيز دريغ نورزند، در چنين حالتى است كه از امدادهاى غيبى بهره مند خواهند شد:
يآ أَيُّهَا الَّذينَ امَنُوآا إِنْ تَنْصُرُوا اللّهَ يَنْصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقْدامَكُمْ (محمد/7)
«اى كسانى كه ايمان آوردهايد اگر خدا را يارى كنيد خدا هم شما را يارى مىكند و گامهايتان را استوار مىدارد.»
پس از شكست قبيله هوازن پيامبر خدا(ص) براى سركوبى قبيله ثقيف به طائف رفت، سپاه اسلام پانزده روز طائف را محاصره كرد. گفته شده كه پيامبر براى كوبيدن حصار طائف منجنيق نصب كرده بود، ولى پس از درگيريهاى متعددى، پيامبر طائف را رها كرد و به مدينه برگشت.(169)
- پىنوشتها -
(166) - المغازى، ج 2، ص 895؛ زاد المعاد، ج 2، ص 186.
(167) - الطبقات الكبرى، ج 2، ص 151؛ المغازى، ج 2، ص 898-899.
(168) - تاريخ ابوالفداء، ج 1، ص 208.
(169) - الطبقات الكبرى، ج 2، ص 158-159؛ سيره ابن هشام، ج 4، ص 126-127؛ ابن عماد، شذرات الذهب، ج 1، ص 127.
جنگ حنين
- بازدید: 1795