رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله در سن بيست و پنج سالگى با خديجه دختر خويلد رضوان الله عليها - كه در آن زمان چهل ساله (236) بود - ازدواج فرمود. شيخ كلينى به سند خويش از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده كه فرمود:
(( زمانى كه پيامبر خدا عليه السلام قصد ازدواج با خديجه دختر خويلد را داشت ، ابوطالب به همراه چند نفر از افراد خانواده خود و نيز عده اى از قريش به خانه ورقة فرزند نوفل عموى حضرت خديجه رفتند. ابوطالب سخن آغاز كرده گفت :
خداوند را سپاس كه ما را از تبار ابراهيم و از فرزندان اسماعيل قرار داد و در حرمى امن فرود آورد و فرمانروايان مردم گرداند و در سرزمينى كه در آن هستيم بركت بر ما ارزانى داشت . بارى ، اين برادرزاده ام - يعنى رسول خدا صلى الله عليه و آله - از كسانى است كه با هر فردى از قريش سنجيده شود از او برتر و والاتر است ، و با كسى مقايسه نگردد جز آنكه از او بزرگتر آيد. در جهان او را همانندى نيست ؛ هر چند از مال كم بهره مى باشد كه دارايى دنيا عطايى است ناپايدار و سايه اى است زوال پذير. او به خديجه و خديجه بدو علاقه مند است . ما آمده ايم كه او را با رضايت خودش از شما خواستگارى كنيم . كابين نقد و نسيه او به عهده من خواهد بود. به خداوند اين خانه سوگند كه او را اقبالى بزرگ و دينى گسترده و نظر و انديشه اى كامل و تمام است . سپس ابوطالب خاموش شده عموى خديجه به سخن پرداخت . او - كه از كشيشان مسيحى بود - از دادن پاسخ واماند و به لكنت افتاد. خديجه لب به سخن گشود و روى به عموى خود گفت : عمو ، گرچه شما در ميان مردم نسبت به من اولويت داريد ، رضايت و تصميم با من است . آنگاه گفت : اى محمد ، خود را به همسرى تو درآوردم و مهريه ام را از مال خود مى پردازم . به عمويت بگو كه شترى را كشته وليمه اى بدهد و بر همسرت وارد شو. ابوطالب گفت : گواه باشيد كه خديجه او را پذيرفته و مهريه را نيز از مال و دارايى خويش ضمانت كرده است .
يكى از قريش گفت : شگفتا ، مهريه مردان به عهده زنان شده است ! ابوطالب بسيار خشمگين شد و برپا خاست (او چنان با هيبت بود كه مردم خشم او را نمى خواستند) پس گفت : آرى ؛ اگر همانند برادرزاده من باشند ، با گرانترين قيمتها و بالاترين مهريه ها مورد درخواست زنان قرار مى گيرند و اگر همانند شما باشند ، (زنان) تنها در برابر مهريه زياد به همسرى شما در مى آيند.
ابوطالب شترى كشت و رسول خدا صلى الله عليه و آله بر همسرش وارد شد. مردى كه او را عبدالله بن غنم (237) مى ناميدند چنين سرود:
هنيئا مريئا يا خديجة ، قد جرت لك الطير فيما كان منك باءسعد
گوارايت باد اى خديجه ، كه هماى سعادت و خوشبختى به سويت به پرواز درآمد.
تزوجته (238) خير البرية كلها و من ذاالذى فى الناس مثل محمد؟...
با بهترين مردمان جهان ازدواج كردى و چه كسى را در ميان مردم مى توان چون حضرت محمد صلى الله عليه و آله يافت . )) (239)
از (( خرائج )) نقل است كه :
(( ابوطالب آن خطبه مشهور را بخواند و عقد ازدواج بست . چون حضرت رسول صلى الله عليه و آله برخاست تا با عموى خود ابوطالب برود ، خديجه گفت : به خانه ات درآ ؛ خانه من خانه توست و من كنيز توام . )) (240)
فضيلتهاى حضرت خديجه بسيار است . پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند:
افضل نساء الجنة اربع : خديجة بنت خويلد و فاطمة بنت محمد و مريم بنت عمران و آسية بنت مزاحم امراءة فرعون .
(( برترين زنان بهشت چهار نفرند: خديجه دختر خويلد ، فاطمه دختر (حضرت) محمد (صلى الله عليه و آله) و مريم دختر عمران و آسيه دختر مزاحم همسر فرعون . )) (241)
از عايشه روايت است كه گفت :
(( هر گاه رسول خدا صلى الله عليه و آله خديجه را ياد مى كرد از ستايش او و طلب آمرزش بر او دريغ نمى ورزيد. يك روز او را ياد كرد ؛ حسد بر من غلبه كرد و گفتم : خداوند جوانى را برايت جايگزين آن پير كرده است . ديدم كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله بسيار خشمگين شد. )) (242)
و روايت شده :
(( پيرزنى نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمد. آن حضرت با او مهربانى نمود. چون رفت ، عايشه از پيامبر درباره آن زن پرسيد. حضرتش فرمود: او در زمان خديجه نزد ما مى آمد و ياد خوبيهاى گذشته ، از ايمان است . )) (243)
در فضيلت و بزرگى حضرت خديجه همين بس كه روايت شده : جبرئيل خواسته اش اين بود كه رسول خدا صلى الله عليه و آله درود و سلام خدا و او را به خديجه برساند (244) و اينكه نخستين زنى بود كه به رسول خدا صلى الله عليه و آله ايمان آورد. (245) امير مؤمنان عليه السلام فرمود:
(( خانواده اى در آن روز اسلام نياورده بود جز رسول خدا صلى الله عليه و آله و خديجه ؛ و من سومين آنها بودم . )) (246)
و از كتاب انجيل در وصف پيامبر صلى الله عليه و آله نقل شده :
(( نسل حضرتش از بانويى مبارك است و او هووى مادر تو (يعنى همتا و همشاءن و همصحبت او) در بهشت مى باشد. )) (247)
- پینوشتها -
236- عمر آن بانوى بزرگ را از 25 تا 45 سال گفته اند. برخى از محققان نظر اول را ترجيح مى دهند. ( رك . الصحيح من سيرة النبى الاعظم 1: 126 و 127 و نيز صص 121 123).
237- در نسخه متن ابو عبدالله بن غنم آمده است . در هر صورت شناخته نشد.
238- در نسخه متن ، تزوجت من خير آمده است .
239- فروع كافى 5: 374 375.
240- الخرائج و الجرائح ، باب اول ، معجزه 226.
241- الخصال 1: 206.
242- بحار الاءنوار 16: 12.
243- بحار الاءنوار 16: 18.
244- تفسير عياشى ، سوره اسراء، ح 12؛ بحارالاءنوار 16: 7.
245- بحار الاءنوار 16: 2 1 و 7 و 10 و 13.
246- نهج البلاغه ، خطبه 192؛ بحار الاءنوار 16: 16.
247- رك . بحار الاءنوار 21: 350 352. .
بيست و پنج سالگى
- بازدید: 1333