فدك در سير تاريخ :

(زمان خواندن: 8 - 15 دقیقه)

درآمد حاصله تحت نظر رسول خدا صلى الله عليه و آله بين فقراى بنى هاشم تقسيم مى شد، رسول خداصلى الله عليه و آله ابناء السبيل را از درآمد فدك اداره مى كرد و دختران بنى هاشم را از اين طريق شوهر مى داد، بعد از آنكه رسول خدا صلى الله عليه و آله از دنيا رفت ابى بكر به خلافت رسيد فدك را تصرف كرده و عماله فاطمه را از فدك خارج نمود و در نتيجه فدك را از تحت سلطه فاطمه و بنى هاشم در آورد(222).
پس از درگذشت خليفه اول عمر بن خطاب به مسند خلافت نشست ، او نيز به سيره ابى بكر عمل كرد و درآمد فدك را در مورد ابناء السبيل مصرف مى داشت و يهوديان فدك به شيوه سابق به كشاورزى و باغدارى باغستانهاى فدك مشغول بودند.
عمر تصميم گرفت كه يهوديان فدك را از سرزمينشان جلاء وطن دهد، پس ‍ عده اى چون اباالهثيم التيان و مالك بن ابى التيهان و سهل بن خثيمه و زيدبن ثابت را به عنوان كارشناس به منطقه فدك اعزام كرد، آنها پس از مشورت و تبادل نظر و شناسايى كامل از منطقه سرزمين فدك را قيمت گذارى كردند، خليفه قيمت فدك را بر اساس نظريه كارشناسان پرداخت كرد و سپس دستور اخراج يهوديان فدك را به منطقه شامات صادر كرد(223).
خليفه در آمد حاصله را بر اساس سيره رسول خدا صلى الله عليه و آله و خليفه دوم در موارد خود مصرف مى كرد، اين شيوه تا زمان انتقال خلافت به بنى اميه داشت ، هنگامى كه معاويه به خلافت رسيد سنت رسول خدا صلى الله عليه و آله و خلفاء را تغيير داد و درآمد حاصله را در منافع شخصى و سياسى خود مصرف كرد (224).
هنگامى كه عمر بن عبدالعزيز به خلافت رسيد تصميم گرفت كه سهميه دو برادرش را خريدارى كند و فدك را به اولاد فاطمه بازگرداند، پس از آنان تقاضاى بيع كرد آنان نيز حق الارث خود را به عمر هبه كردند و او فدك را به اولاد فاطمه بازگردانيد(225).
پس از درگذشت عمربن عبدالعزيز يزيد بن عبدالملك بن مروان به خلافت رسيد، وى فدك را از تصرف اولاد فاطمه گرفت و در اختيار خود قرار داد، تا زمان حكومت ابوالعباس سفاح در تصرف بنى المروان بود، هنگامى كه ابوالعباس به خلافت رسيد فدك را به عبدالله بن الحسن بن الحسن بن على بن ابى طالب برگردانيد، تا زمان منصور دوانيقى در دست بنى الحسن قرار داشت .
منصور دوانيقى پس از خلافت فدك را از بنى الحسن باز پس گرفت ، فدك در دست منصور باقى بود تا اينكه مهدى بن منصور به خلافت رسيد فدك را به فاطميون بازگرداند، فدك در اختيار فاطميون قرار داشت موسى بن مهدى به خلافت رسيد و فدك را از تصرف فاطميون درآورد و در زمان سلطنت بنى العباس در اختيار خلفاى عباسى قرار داشت (226).
در سال 210 هجرى ماءمون فدك را با تمام متعلقاتش به بنى فاطمه برگردانيد. طى نامه اى كه از طرف ماءمون به فرماندار مدينه و ساير فرماندهان انتشار يافت مبارك طبرى فرماندار مدينه فدك را به محمدبن يحيى و محمد بن عبدالله بازگرداند و از طرف خليفه توليت فدك را به آن دو نفر واگذار كرد و به آن ها ماءموريت داد كه در عمران وآبادى فدك همت گمارند و درآمد حاصله را بين ذوى الحقوق از بنى فاطمه تقسيم كنند(227).
اين شيوه تا زمان خلافت متوكل عباسى ادامه داشت ، هنگامى كه متوكل به خلافت رسيد فدك را از تصرف فاطميون درآورده و به عنوان قطايع سلطان بن عبدالله بن عمر البازيار بخشيد (228).
نظريه : چند نكته از سير و تواريخ اسلامى درباره فدك استفاده مى شود كه هر يك به نوبه خود قابل تاءمل و بررسى است :
الف - بر اساس نقل بلاذرى فاطمه مدعى مالكيت فدك بود و ابى بكر از او تقاضاى بينه كرد و پس از اقامه شهود بينه را نپذيرفت و
ب - ابى بكر اقرار داشت كه آيه شريفه تطهير در شاءن فاطمه و اولاد او نازل شده است بنابراين خداوند به طهارت فاطمه شهادت داده بود و رد قول حضرت فاطمه رد شهادت خداوند و مستلزم انكار قرآن و خداوند متعال است .
ج - ادعاى فاطمه بر فدك از دو صورت خارج نيست :
1 - فاطمه در ادعايش بر مالكيت فدك كاذب است العياذ بالله .
2 - فاطمه در ادعايش بر مالكيت فدك صادق است و قطعا هم همين است .
صورت اول قابل قبول نيست زيرا اين خلاف شهادت خداوند در طهارت فاطمه است و يا آيه تطهير منافات دارد. پس صورت دوم صحيح است كه در اين صورت ابى بكر ظالم است زيرا شهادت فاطمه را رد كرده است .
گواه بر اين مطلب اعتراف عايشه و ساير زنهاى رسول خدا صلى الله عليه و آله مى باشد كه بر اساس نقل بلاذرى عثمان بن عفان را نزد ابى بكر فرستادند كه سهم الارث آنان را از فدك و بقيه اموال خالصه رسول خدا صلى الله عليه و آله جدا كرده و به آن ها بدهد. مبنى بر اين كه فدك در زمان رسول خدا صلى الله عليه و آله از آن فاطمه ، و اولادش بوده است (229).
براساس مفاد حديث عايشه و متن نامه عمربن عبدالعزيز و همچنين نامه ماءمون به فرماندار مدينه مى توان استنباط كرد كه مالكيت فاطمه بر فدك امرى مسلم و غير قابل انكار مى باشد و اگر كسى در اذعانش تصديق نشود فاطمه در ادعايش بر فدك اولى به تصديق است .
در اينجا ممكن است اين سؤ ال مطرح شود كه اگر فدك ملك فاطمه بود پس ‍ چرا حضرت على در هنگام خلافتش سيره را تغيير نداد و فدك را به ملك بنى هاشم برنگردانيد؟ جواب اين سؤ ال در فرمايش اما رضا آمده است كه فرمود: علتش اين است كه خداوند هر گاه ما اهل بيت را به حكومت برساند حقوق ما را از ظالمين باز نمى گيرد(230).
مرحوم صدر (231) مى فرمايد: پس از وفات رسول خدا صلى الله عليه و آله اولين مساءله اى كه توسط خليفه اقدام شد تصرف فدك و خلع يد فاطمه از آن سرزمين بودكه علت آن در چند جهت خلاصه مى شود:
الف - منطقه فدك و درآمد حاصله آن در تقويت و بنيه حكومت نقش ‍ بسيار مهمى را در برداشت زيرا درآمد حاصله آن غير قابل تصور بود و از نظر مالى نيز قيمت بسيار زيادى داشت ، و از طريق درآمد آن فقرا اداره مى شدند و بنيه نظامى تقويت مى شد و در تشكيل و اداره امور مالى حكومت بسيار ضرورت داشت .
ب - اگر فدك در دست فاطمه باقى بود در نتيجه فقراى بنى هاشم و ابناء السبيل و زندگى روزمره حضرت به وسيله آن اداره مى شد، قهرا بخش ‍ زيادى از مهاجرين و انصار كه به خاطر تنگناى اقتصادى به حكومت و خلافت خليفه اول راءى داده بودند از تصميم خود باز مى گشتند و زمينه اختلاف پى ريزى مى شد كه در اين صورت حكومت خليفه از موفقيت چندانى برخوردار نبود.
ج - خليفه از فاطمه تقاضاى شهود كرد با توجه به اينكه مى دانست كه فدك ملك فاطمه است اين رد شهادت نشان مى دهد كه ابى بكر در آغاز براى اداره حكومت شديدا نيازمند بود و از طريق فدك مى خواست نيازمندى حكومت را برطرف كند.
د- معاويه فدك را بين سه نفر از سران حكومت تقسيم كرد، اين تقسيم نشان مى دهد كه سرزمين فدك بسيار وسيع و حاصلخيز بوده كه بين سه نفر از سران حكومت توزيع شده است .


- پینوشتها -

 222- فتوح البلدان ، ص 44: هنگامى كه حضرت فاطمه از جريان آگاه گرديد وارد مسجد شد و به ابى بكر خطاب كرد: چرا فدك را از من گرفته و در اختيار خود قرار داده اى و حال آنكه خداوند فدك را ملك من قرار داده است ؟
ابى بكر از فاطمه تضاضاى شهود كرد حضرت على و ام ايمن به نفع فاطمه شهادت دادند، خليفه به فاطمه گفت : شهادت زن مقبول نيست مگر اينكه زن عادله ديگرى نيز شهادت بدهد.
مرحوم صدوق در كتاب علل الشرائع - ص 191 - و على بن ابراهيم قمى در تفسير خود در ذيل آيه شريفه ما اءفاء الله على رسوله منهم فما اوجفتم عليه من دخل ولا ركاب حشر: 6 - شرح ماجرا را از زبان امام صادق - عليه السلام - بدين گونه نقل مى كنند: هنگامى كه خليفه عمال فاطمه را از فدك بيرون كرد و فاطمه را از حق مسلم خود منع نمود، حضرت عليب به عنوان دفاع از حق دختر پيامبر در مسجد بر ابى بكر و مهاجرين و انصار وارد شده و به ابى بكر خطاب كرد: چرا فاطمه را از فدك منع كردى و وكيل او را از فدك اخراج كردى در حالى كه ساليان متمادى سرزمين فدك در تصرف فاطمه بوده است ؟
ابوبكر در جواب گفت : فدك فى ء مسلمين است اگر فاطمه شهود اقامه كند فدك را به او برمى گردانم حضرت فرمود: آيا شما در مورد ما به خلاف حكم مى كنى ؟ ابوبكر پاسخ داد: خير.
حضرت فرمود: اگر مالى در دست ديگرى باشد و من ادعا كنم كه اين مال از من است از چه كسى تقاضاى بينه مى كنى ؟ گفت : از تو، حضرت فرمود: اگر مالى در دست من باشد و مردم ادعا كنند كه اين مال از من است آيا از من تقاضاى بينه مى كنى ؟ ابوبكر ساكت شد، عمر به جاى او برخاسته و گفت : يا على از اين حرفها بس كن فدك فى ء مسلمين است و من نمى توانم شما را مجاب كنم .
حضرت خطاب به به ابى بكر كرده و فرمود: آيه : انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا - احزاب : 33 - درباره چه كسانى نازل شده است ؟ ابى بكر گفت : درباره شما. حضرت فرمود: اگر دو نفر بر عليه فاطمه شهادت دادند و گفتند: كه - نعوذبالله - فاطمه مرتكب خلافى شده با او چگونه حكم مى كنى ؟ ابى بكر گفت : همان گونه كه در مورد ديگران قضاوت مى كنم در مورد فاطمه نيز قضاوت خواهم كرد و همان طور كه ديگران را حد مى زنم بر فاطمه نيز حد خواهم زد.
حضرت فرمود: فاذن كفرت بالله العلى العظيم همانا نسبت به خداى متعال كافر شدى ، ابى بكر گفت : چرا؟ حصرت فرمود: چون شهادت خدا را رد كردى و بر خلاف شهادت خدا شهادت خلق را بر شهادت او مقدم داشتى زيرا خداوند در اين آيه به طهارت فاطمه شهادت داده است در پى اين گفتگو گريه و همهمه مسجد را فراگرفت و در نتيجه خليفه و مسلمين مسجد را ترك كردند.
هنگامى كه ابى بكر به منزل رسيد خطاب به عمر گفت : آيا شنيدى على در مسجد چه كرد؟! به خدا سوگد اگر چند جلسه بدين شيوه با ما مواجه شود اساس خلافت را از بيخ و بن خواهند كند و لذائذ خوشگوار آن را بر كام ما تلخ خواهد كرد، عمر گفت : چاره اين كار را خالد مى تواند حمل كند.
پس خالد بن وليد را دعوت كردند و جريان را به وى گزارش نمودند، ابى بكر گفت : مى خواهم امر مهمى را به عهده ات واگذار كنم خالد گفت : قبول مى كنم گرچه قتل على بن ابيطالب در ميان باشد، ابى بكر گفت : هنگامى كه در نماز سلم داد تصميم خود را عملى كن خالد پذيرفت .
سماء بنت عميس همسر خليفه كه از جريان آگاه شده بود بلافاصله كنيز خود را به خانه على فرستاد و به او فرمود: هنگامى كه وارد شدى اين آيه را بر آنان تلاوت كن قالوا يا موسى ان الملاء ياءتمرون بك ليقتلوك فاخرج انى لك من الناصحين - قصص : 20 - چنانچه آگاه نشدند بار ديگر ايه را تكرار كن ، كنيز به منزل على وارد شد و در حالى كه على و فاطمه در خانه نشسته بودند آيه را بر حضرت قرائت كرد، حضرت نيز در جواب اين ايه را قرائت كرد: ان الله يحول بين المرء و قبله انفال : 24 - كنيز اسماء نيز به خانه بازگشته و جريان را براى اسماء بازگو كرد.
هنگام شروع نماز حضرت در كنار خالد نشست خليفه نماز را شروع كرد قبل از اينكه نماز را به پايان برساند در حال سلام بود كه با خود انديشيد كه چگونه خالد را از تصميم قبلى منصرف كند پس قبل از اينكه نماز را سلام دهد گفت : ياخالد لاتفعل ما امرتك السلام عليكم و رحمة الله و بركاته .
پس از پايان نماز حضرت به خالد فرمود: تصميم خليفه چه بود كه از آن پشيمان شد، خالد گفت : قتل تو، حضرت فرمود: اگر خليفه نهى نمى كرد چه مى كردى ؟ خالد گفت : شما را را مى كشتم ، حضرت يقه اش
را گرفت و را بر زمين زد و فرمود: اگر عهد خدا و رسولش را بر عهده نداشتم مى فهميدى كه چه كسى ديگرى را مى كشد؟ مردم از وضعيت موجود نگران شدند و از على تقاضا كردند كه خالد را رها سازد، على خالد را رها كرد و روانه منزل گرديد،.
223- فتوح البلدان ، ص 44
224- معاويه سرزمين فدك را به عنوان قطايع خلافت بين سه نفر تقسيم كرد؛بخشى از آن را در اختيار مروان بن الحكم و بخشى را نيز در اختيار عمر بن عثمان و بخش زيادى از آن را در اختيار فرزندنش يزيد قرار داد، آنان درآمد حاصله از سرزمين فدك را صرف خوشگذرانيها و عياشيهاى خود مى نمودند، اين سيره چند سال ادامه داشت .
هنگامى كه مروان به خلافت رسيد دو بخش ديگر را نيز تصرف نمود و در نتيجه تمامى فدك در اختيار مروان قرار گرفت ، پس از آن سرزمين فدك به عنوان قطايع خليفه از طرف مروان به عبدالعزيز واگذار گرديد، پس از درگذشت عبدالعزيز به عنوان سهم الارث به ملك ورثه - از جمله عمربن عبدالعزيز - منتقل شد.
225- عمربن عبدالعزيز نامه اى به ابى بكر بن عمرو كه در آن زمان والى مدينه بود، نوشت ، بدين مضمون كه : فدك در دوران خلافت خلفاى ثلاثه تصرف و از دست مالك اصيلش خارج گرديده است ، بنابر وظيفه الهى كه من دارم مصمم هستم كه فدك را به مالكين اصلى يعنى اولاد فاطمه بازگردانم .
گويا والى مدينه از اجراى دستور مبنى بر واگذار نمودن فدك امتناع مى كرد لذا عمربن عبدالعزيز در نامه اى به والى نوشت : اما بعد كتبت اليك ان آمرك ان تذبح بقرة لساءلتنى ما لونها؟ فاذا وردك كتابى هذا فاقسمها فى ولد فاطمة . پس از وصول نامه والى مدينه فدك را به اولاد فاطمه بازگرداند.
اين مساءله مورد اعتراض شديد بنى اميه قرار گرفت و خليفه را مورد عتاب و سرزنش قرار دادند و اظهار داشتند كه چرا سيره شيخين را به باد مسخره و استهزاء گرفته اى ؟ عمربن عبدالعزيز در جواب آنان گفت : انكم جهلتم و علمت و نسيتم و ذكرت ان ابابكر بن محمد بن عمر بن حزم حدثنى عن ابيه عن جده ان رسول الله قال : فاطمة بضعة منى يستنحطها ما يستنحطنى و يرضينى ما ارضاها و ان فدك كانت صافية لرسول الله فى عهد ابى بكر و عمر، ثم صار امرها الى مروان و وهبها، الى عبدالعزيز ابى فورثتها و اخوتى عنه مساءلتهم ان يبيعونى حصتهم عنهم منها عمن واهب و واهب حتى استجمعت لى فراءيت ان اردها على ولد فاطمة فقالوا: فان ابيت الا هذا فامسك الاصل و اقسمه اللغة ففعل (به نقل از كتاب الفدك فى التاريخ )
226- الفدك فى التاريخ
227- ماءمون به برادرش عبدالله بن هارون دستور داد فدك را با تمام تعلقاتش به اولاد فاطمه برگرداند، عبدالله نيز به فرماندار مدينه نامه اى بدين مضمون نوشت :
بسم الله الرحمن الرحيم :
اما بعد فان اميرالمؤ مين بمكانة من دين الله و خلافة رسوله و القرابة به اولى من السنن بسنته و قد كان رسول الله اعطى فاطمة فدكا و تصدق بها عليها و كان ذلك امرا معروفا لااختلاف فيه بين آل رسول الله و لم تزل تدعى منه ما هوا ولى به من صدق عليه .
فراءى اميرالمؤ منين ان يردها الى ورثتها ويصلها اليهم تقربا الى الله باقامة حقه وعدله و الى رسول الله بتنفيذ امره و صدقته و امر باثبات ذلك فى دواوينه و الكتاب الى عماله ، فلاءن كان ينادى فى كل موسم بعد ان قبض الله نبيه ان يذكر كل من كانت له صدقة او هبة او عدة ذلك فيقبل قوله و ينفذ عدته ، ان فاطمة رضى الله عنها لاولى باءن يصدق قولها فيما جعل رسول الله لها.
و قد كتب اميرالمؤ منين الى المبارك الطبرى مولى اميرالمؤ منين ياءمره برد فدك على ورثة فاطمة بنت رسول الله بحدودها و جميع حقوقها المنسوبة اليها و ما فيها من الرقيق و الغلات و غير ذلك و تسليمها الى محمد بن يحيى بن الحسين بن زيد بن على بن الحسين بن على بن على بن ابى طالب و محمد بن عبدالله بن الحسن بن على بن الحسن بن على بن ابى طالب لتولة اميرالمؤ منين اياهما القيام بها لاهلها.
فاعلم ذلك من ارى اميرالمؤ منين و ما الهمه الله من طاعته و وفقه له من التقرب اليه و الى رسوله و اعلمه من قبلك و عامل محمد بن يحيى و محمد بن عبداللع بما كنت تعادل به المبارك الطبرى و اعنهما على ما فيه عمارتها و مصلحتها و وقور غلاتها ان شاء الله . والسلام .
و كتب يو م الاربعاء لليلتين خلتا من ذى القعدة سنة عشر و ماءتين (فتوح البلدان ، ص 46)
228- در باغستانهاى فدك 12 نخله به دست مبارك رسول خدا صلى الله عليه و آله كاشته شده بود و تا آن زمان هم باقى بود، وى شخصى را به نام بشربن اميه را ماءمور كرد كه 12 نخله را طقع كند، هنگامى كه 12 نخله را قطع كرد در مراجعت هر دو دستش فلج شد.
229- فتوح البلدان ص 43 بلاذرى مى گويد: عروة بن الزبير قال : ان ازواج النبى ارسلن عثمان الى ابى بكر يساءله عن تواريثهم من سهم رسول الله بخيبر و فدك ، فقالت لهن عايشة : اما تتقين الله اما سمعتن رسول الله يقول : لانورث ما تركناه صدقة انما هذا المال لآل محمد لنا ثبتهم وضيفهم فاذا مت فهو الى فاذا مت فهو الى الامر بعدى فامسكن
230- عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 85: عن حسن بن على بن فضال عن ابيه عن الرضا قال : ساءلته عن امير المؤ منين لم يسترجع فدكا لما ولى امر الناس فقال : انا اهل بيت اذا و لانا الله عزوجل لا ياءخذ حقوقنا الا هو و نحن اولياء المؤ منين انما نحكم لهم و ناءخذ لهم حقوقهم و ممن يظلمهم و لاناءخذ نفسنا
231- الفدك فى التاريخ ، ص 25

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page