حضرت على - عليه السلام - سپاه را منظم به سوى دشمن حركت كرد، حضرت در اين مرتبه مسير سپاه را تغيير داد و از راههاى كور و بيراهه كه دشمن بدان آگاهى نداشت حركت خويش را آغاز كرد، به طورى كه سپاه روزها به استراحت مشغول و شبها با سرعت به حركت خود ادامه مى دادند.
حركت سپاه به گونه اى سريع انجام مى گرفت كه آثار خستگى بر چهره نمايان بود و از طرفى هم از دشمن بيم داشتند زيرا از وضعيت و كيفيت سپاه دشمن كاملا آگاه بودند، كه اين امر تضعيف روحيه سپاه اسلام شده بود.
حضرت على كه به جريان پى برده بود ناراحت شده و براى اينكه ترس و وحشت را از سپاهيان اسلام دور كند آنان را به پيروزى نويد داد و فرمود: اى سپاهيان اسلام شما احساس خستگى را به خود راه ندهيد، به اذن خداى بزرگ در اين جنگ پيروزمندانه به وطن باز خواهيد گشت . اين بيان حضرت سپاهيان را روحيه تازه بخشيد سخنان حضرت به گونه اى تاءثير كرده بود كه احساس خستگى و كوفتگى را از سپاه دور كرد و آنان را براى جنگ مهيا نمود.
هنگامى كه سپاهيان اسلام به وادى يابس رسيدند، ساكنين منطقه يابس از ورود آنان آگاه شدند، پس مشركين گردانى به تعداد 200 نفر از فرماندهان نظامى را جهت مذاكره به طرف سپاه اسلام روانه كردند. هنگامى كه حضرت از اين جريان مطلع گشتند با تعدادى از فرماندهان صف شكن از لشكر جدا شده و به طرف آنها حركت كرد.
هنگامى كه نزديك به يكديگر رسيدند، فرمانده دشمن از اسم و رسم حضرت جويا شد، حضرت على در جواب فرمود: من على بن ابيطالب پسر عم سول گرامى اسلام هستم و به امر وى به سوى شما آمده ام تا شما را به توحيد و يكتا پرستى و نبوت رسول گرامى اسلام دعوت كنم ، اگر اسلام را پذيرفتند در سايه حكومت اسلامى به آرامش خاطر زندگى كرده و اموال و نواميس شمادر امن و تمام منافعى كه جهت مسلمين در نظر گرفته شده ، شما نيز در آن شريك خواهيد بود.
سپاهيان دشمن هنگامى كه حضرت على - عليه السلام - را شناختند بسيار خوشحال شدند، و در جواب گفتند: هدف ما از لشكركشى به اين وادى دست يابى به شما بود و به آن دست يافتيم ، دعوت شما ما را به اسلام فايده نبخشيد، پس خود و سپاهت را براى نبرد بى امان آماده كن ، بدان كه شما و سپاهت به سلامت به مدينه بازنمى گرديد، وعده ما نبرد و آغاز جنگ فردا پس از طلوع آفتاب است .
حضرت فرمود: شما مرا از جنگ مى ترسانيد در حالى كه من مرد جنگ و مى دانم ، به ازدياد نيروهاى خود نباليد كه ما با تكيه بر خداى بزرگ و به همت توانمند سپاهيان اسلام و استمداد از نيروهاى غيبى الهى بر شما پيروز خواهيم شد.
شب هنگام به لشكر خود آرايش نظامى داده و در بيدار باش كامل قرار داد، حضرت در آن شب دستور داد توبره به دهان اسبها زده و آنها را كاملا از جو سير كنند، صداى خرد شدن دانه هاى خواب را از چشم رزمندگان سپاه گرفت و تا صبح در بيدار باش كامل به سر بردند.
صبح هنگام حضرت با سپاه خود نماز صبح را بجا آورد و درحالى كه سپاه دشمن در خواب فرو رفته بود دستور حمله را صادر فرمود. در نتيجه دشمن غافلگير شد و حمله سپاهيان اسلام به گونه اى برق آسا بود كه در همان لحظات حمله شدمن را به محاصره كامل خود درآورد.
هنگامى كه دشمن از خواب بيدار شد خود را در محاصره سپاهيان اسلام ديدند و ديگر اختيار و قدرت را از دست دادند و به فاصله چند ساعت كليه نيروهاى رزمى دشمن كشته و اسير و به همراه زنان و كودكان و اموالى كه داشتند به غنيمت سپاهيان اسلام درآمدند.
سپس حضرت دستور داد تا خانه و كاشانه دشمن را كه محل توطئه عليه اسلام بود، تخريب و منهدم نمايند و با اسرا و غنائم جنگى به سوى مدينه حركت كنند، جبرئيل رسول خدا صلى الله عليه و آله را از فتح و پيروزى مسلمين آگاه كرد، حضرت هم به همراهى مسلمين به استقبال سپاهيان اسلام به خارج مدينه روانه شدند و در سه مايلى مدينه به يكديگر برخورد كردند.
هنگامى كمه على چشمش به رسول گرامى اسلام افتاد از اسب پياده شد و وقتى به نزديك هم رسيدند و يكديگر را در آغوش گرفتند، رسول خدا صلى الله عليه و آله بر پيشانى حضرت بوسه زد و به همراهى سپاهيان اسلام و اسرا و غنائم دشمن به سوى مدينه بازگشتند.
امام صادق - عليه السلام - در اين باره مى فرمايد: ما غنم المسلمون مثلها قط الا ان يكون من خيبر فانه مثل ذلك و انزل الله تبارك و تعالى فى ذلك اليوم هذه السورة و العاديات ضبحا.. الخ (287) # مفسرين شيعه بر اين مساءله متفق اند كه سوره عاديات در سال هشتم هجرى در شاءن حضرت على - عليه السلام - نازل شده است #.
نظريه :
1 - يكى از نكات مهم ، در جنگ ، استفاده از اطلاعات صحيح درباره مواضع استراتژيك دشمن است كه رسول خدا صلى الله عليه و آله بر اساس اين اطلاعات دقيق و صحيح توانست مواضع استقرار دشمن و اهداف آنان را به دست آورد و از كميت و كيفيت آنها آگاه شود.
2 - نكته ديگر اينكه حضرت على دشمن را غافلگير نمود و حمله را پس از نماز صبح و طلوع فجر انجام داد، زيرا آن وقت هنگام نزول رحمت و نصرت الهى است . حمله به گونه اى دقيق و محاسبه شده انجام گرفت كه با كمترين تلفات بيشترين خسارات را به دشمن وارد كرد.
3 - حكومت اسلامى از نظر اقتصادى نياز به برنامه هاى اقتصادى داشت ، بهترين راه براى تاءمين بودجه اقتصادى مساءله جهاد بود كه بدين وسيله بنيه اقتصادى دولت اسلامى تقويت شد و حفره هاى اقتصادى ترميم گرديد.
4 - در اين جنگ كاربرد فرماندهان نظامى به معرض نمايش و آزمايش گذاشته شد، تا براى مسلمانان مشخص گردد كه فرمانده نظامى بايستى از ايمان قوى و شجاعت و زيركى خاصى برخوردار باشد.
برخواننده محترم روشن است كه علت شكست و عقب نشينى دو فرمانده قبل از ميدان نبرد به خاطر ضعف ايمان و ترس و بى جراءتى آنان در برابر دشمن كه باعث ذلت مسلمين شده بود.
5 - حضرت على ابتدا مسير سپاه را تغيير داد، اين نحوه عملكرد حضرت به نوبه خود نياز به اطلاعات دقيق نظامى از منطقه عملياتى و راههاى تداركاتى و مواضع استقرار دشمن وطرق دست يابى به آن دارد.
حضرت على به نوبه خود اسرار نظامى را كاملا و به دقت رعايت كرد، و با استفاده از خدعه و نيرنگ در جنگ دشمن را در هنگام استراحت غافلگير نمود و قبل از اينكه دشمن از جريان حمله باخبر شود در محاصره خود قرار داد.
6 - در جنگ كيفيت نيرو و كارآيى آن در عمليات مهم است نه كميت نيرو، تعداد زياد نيرو با توجه به عدم كارآيى فرماندهان نظامى مفيد نيست . حضرت على با دقت در بكارگيرى نيرو توانست بر دشمن غلبه يابد در حالى كه سپاهيان اسلام تقريبا ثلث يك سوم سپاه دشمن بودند (288).
- پینوشتها -
287- تفسير قمى ، ج 2، ص 438 - 436.
288- نكته قابل ذكر اين است كه علماى عامه جريان اين جنگ را از مسير اصلى خود منحفر نموده و به شكل اختصار از آن گذر نموده اند، علت اينامر از اين جهت مى توان ريشه يابى كرد كه شاءن و منزلت على را در هاله اى از سكوت گذاشته و آنرا مخفى بدارند.
فرماندهى على - عليه السلام -
- بازدید: 1236