پرسش. قضیه عبدالله بن سبا چیست و تا چه حد معتبر است؟
بيش از هزار سال است كه برخی از مورخان دربارة «ابن سبأ» قلم فرسائي كرده و به او و پيروانش كارهاي شگفت انگيز و بزرگي نسبت ميدهند. حال بايد ديد كه « ابن سبأ» كيست و چه كارهايي انجام داده است. این مورخان در مورد ابن سبأ مينويسند:
او مردي يهودي از اهل صنعاء يمن، در زمان عثمان صورتاً و به حسب ظاهر اسلام آورد، ولي در پنهاني مكر و حيله ميان مسلمانان بكار ميبرد و در شهرهاي بزرگ اسلامي مانند شام، كوفه، بصره، و مصر گردش كرده، در مجامع مسلمين حاضر ميشد و مردم را تبليغ مينمود بر اينكه پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ را نيز مانند عيسي بن مريم رجعتي است. و هم چنان كه هر پيغمبري وصيي داشت، وصي محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ هم علي است و عثمان حق اين وصي را غصب كرده و دربارة وي ستم نموده است، پس بايد قيام كرد و حق را به اهلش بازگردانيد.
این مورخان نام قهرمان اين داستان را «عبدالله بن سبأ» گذاشته و چنين ادعا كردند اين شخص مبلغين خود را به شهرهاي اسلامي فرستاده و دستورشان داد كه به بهانة امر به معروف و نهي از منكر، فرمانداران وقت را بكوبند. در نتيجه عدهاي زيادي از مسلمانان به وي گرويده و از برنامه او تبعيت كردند، تاجايي كه بعضي از اصحاب عاليقدر رسول خدا و تابعين بزرگوار امثال: ابوذر، عمار بن ياسر و مالك اشتر و ديگران سران مسلمين را از آنها شمردهاند و اين افسانه را تا زمان وقوع جنگ جمل كه مسبب اصلي اين جنگ را او ميدانند ادامه داده و بعد از آن ديگر از سرنوشت آن سخني به ميان نمي آورند.
حال بيش از ده قرن است كه برخی از تاريخ نويسان اين افسانه را به صورت تاريخ صحيح مينويسند و هرچه از عمر اين افسانه بيشتر ميگذرد شهرت بيشتري پيدا ميكند و افراد، با اغراض متفاوتي به اين افسانه رنگ و بوي خاصي داده اند.
رشيد رضا، از متأخرين در اين مورد چنين ميگويد: «شيعهگري به نام خليفه چهارم علي رضي الله عنه، آغاز ايجاد تفرقة ديني و سياسي امت محمدي گرديد و اولين كسي كه اصول تشيع را از خود ساخت يك يهودي به نام عبدالله بن سبا بود كه با نيرنگ ميان اين امت تفرقه ايجاد كرد و دين و دنياي آنان را تباه گردانيد».( سيد رشيد رضي، الشيعه و السنه، ص 4 ـ 6 )
رشيد رضا مدرك اين داستان خيالي را كتاب تاريخ ابن اثير سني مذهب ذكر ميكند! و ابن اثير ضمن نقل اين افسانه هيچ اشارهاي بر اين كه اين داستان را از چه مصدري آورده نميكند (ابن اثير، الكامل في التاريخ، دار الصادر بيروت، ج 3، ص 95) و افراد ديگري مثل ابن كثير(ابن كثير، البدايه و النهايه، مكتبه المعارف البيروت، ج 7، ص 167 )، ابن خلدون(ابن خلدون، المبتدا و الخبر، دار احياء التراث العربي بيروت، ج 2، ص 425 ) بستاني، احمد امين، حسن ابراهيم، محمد ابراهیمی و نويسندگان ديگر سني مذهب به اين افسانه شهرت عجيبي دادند كه مدرك همة آنها به تاريخ طبري برميگردد و طبري هم اين داستان را از (سيف بن عمر) نقل ميكند، كه از نظر رجالي «سيف» مورد تأييد نميباشد. چون سيف نه تنها اين افسانه را ساخته بلكه او افسانههايي ساخته كه قريب به 150 تن از قهرمانان اين افسانهها به هيچ وجه پا به عرصه وجود نگذاشتهاند و فقط انديشه سيف بن عمر است كه آنها را آفريده است!
بيشتر علماء رجال در مورد ضعف روايات او تأكيد دارند. يحيي بن معين درباره او گفته است: «حديث او ضعيف و سست است» نسائي گفته «ضعيف است، نه مورد اعتماد است و نه امين...» ابو داود گفته «بيارزش است و بسيار دورغگو...» و بيش از دوازده نفر از بزرگان رجال احاديث او را بسيار ضعيف و خودش را دروغگو ناميدند.
پس از اين مطالب نتيجه ميگيريم كه داستاني كه به عنوان عبدالله بن سبأ علماء نقل ميكنند پايه و اساس استواري ندارند و بر مبناي تحقيق پيريزي نگرديده است. زيرا روايات مربوط به اين شخص در اصل به وسيلة سيف بن عمر نقل گرديده و به كتب و مدارك اسلامي راه يافته است كه حال سيف هم معلوم شد به طوري كه او يك فرد مرموز، دروغگو و افسانه سازي بيش نبوده است.
پس تا اينجا به اين نتيجه رسيديم كه :
از نظر علماي شيعه عبدالله بن سبا يك شخصيت افسانهاي است و هيچ ربطي به تشيع ندارد و سازندگان و اشاعه كنندگان اين افسانه طبق فرمايش علامه عسگري انگيزههاي مختلفي داشتند، زيرا:
1. افسانه عبدالله سبا، انتقاد و ايرادهائي را كه به صحابه پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ متوجه ميگرديد، پرده پوشي مينمايد، و آنها را پاك و مبرا ميسازد.
2. اين افسانه به مخالفين حكومت خلفا كه شيعيان خاندان عصمت ميباشند و در تمام دوران خلفاي عثماني و تا به امروز مخالف حكومتهاي عصر خود بودهاند نسبت كفر و الحاد داده و آنها را به خارج شدن از دين و آيين معرفي مينمايد و اين جعليات و افسانهها در تمام عصور به ضد شيعه و براي كوبيدن آنها بوده است.( عسكري، سيدمرتضي، عبدالله بن سبأ و ديگر افسانههاي تاريخي، انتشارات كوكب، ج 3، ص 251) لذا همين انگيزهها بوده كه اين افسانه را بوجود آورده و به آن شهرت اجماعي داده است.
نتیجه:
زمان به وجود آمدن این افسانه: از ربع اول قرن دوم به بعد بوده است.
به دستور: حاکمان اموی و سپس عباسی بوده است.
اقدام کنندگان: افراد خود فروخته و سست ایمان و در عین حال متعصب نسبت به قبایل خود بوده اند.
با هدف: دور نگاه داشتن مردم از مکتب اهل بیت(ع) و اعتلای نام خلفای اموی و عباسی و قبایل منتسب به آنان انجام شده است.
به بهای: خیانت به اسلام و تاریخ آن و کتمان حقایق و مشوش ساختن افکار مسلمین و تشویق و تحریک مخالفین اسلام. (برای اطلاع بیشتر ر.ک: علامه مرتضی عسکری، یکصد و پنجاه صحابی ساختگی،تهران، مجمع علمی اسلامی).
عبدالله بن سبا
- بازدید: 1398