در تاريخ، جنگ بدر آمده است كه شوهر حضرت زينب (دختر پيامبر خدا) به نام ابوالعاص جزو اسيران بود و زينب براى نجات شوهر خود، گردنبندش را كه از مادرش حضرت خديجه به او رسيده بود، به خدمت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله فرستاد، تا در برابر آن ابوالعاص را آزاد سازد.
چون چشمان پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله به آن گردنبند افتاد شديدا متاثر شد و خطاب به مسلمانان فرمود: اگر صلاح مى دانيد هم اسير دخترم را آزاد سازيد و هم اين گردنبند را به وى برگردانيد؟ مسلمانان نيز اين خواهش پيامبر را پذيرفته، ابوالعاص را آزاد ساخته و گردنبند را به زينب برگرداندند. [تا ريخ طبرى، ج 2، ص 164 تا 17- كامل ابن اثير، ج 133- 134.] امام معتزلى مى گويد: من اين جريان را براى استاد و نقيب خود ابوجعفر خواندم و سوال كردم: آيا ابوبكر و عمر در اين صحنه نبودند؟ و آيا سزاوار بود با فاطمه عليهاالسلام در مورد فدك چنين كردند؟ و اضافه كردم كه اگر فدك مال زهرا هم نبود، مناسب نبود كه از مسلمانان، مانند پيامبر اجازه مى گرفتند و فدك را به او مى دادند، تا بدين طريق دل زهرا شكسته نمى شد؟ و آيا فاطمه عليهاالسلام با اينكه برترين زن عالمين است. (سيده نسا العالمين) به اندازه خواهرش زينب ارزش نداشت؟!
نقيب گفت: آرى، چه مى شد ابوبكر اين كار را مى كرد و به مردم مى گفت: اين دختر پيامبر شماست، او فدك و اين چند درخت را مى خواهد و بدون ترديد مردم نيز مانع نمى شدند... ولى ابوبكر و عمر به روش محبت حركت نكردند.
(انهما لم ياتيا بحسن فى شرع التكرم). [ابن ابى الحديد، ج 14، ص 190- 191.]
دو رفتار متفاوت با دو دختر پيامبر
- بازدید: 1073