|
|||||||||||||||
|
|||||||||||||||
|
|||||||||||||||
بسم الله الرّحمن الرّحیم
چلچراغ آسمانی فاطمه
قبله ی افلاکیانی فاطمه
عالم از نور تو روشن می شود
از شمیمت خاک گلشن می شود
عطر فردوس خدا از سینه ات
عرش پیغمبر دل بی کینه ات
آسمان پر نور از سیمای تو
نیست غیر از مرتضی همتای تو
تو نماز بی ریای داوری
شور مهر مصطفا و حیدری
کعبه ی آمال پیغمبر تویی
دختر اما بر پدر مادر تویی
آسمانی هستی و روی زمین
آمدی بهر امیرالمومنین
با نگاهی حل مشکل می کنی
پیرهن تقدیم سائل می کنی
بی تو حتی ذرّه ای پاینده نیست
بی تو بر لب های حیدر خنده نیست
ای پرستوی مهاجر در قفس
می کشیدی روزها وقتی نفس
از پر بشکسته ات خون می چکد
اشک تو از چشم گلگون می چکد
داغ محسن پشت تو خم می کند
دیده ات را غرق شبنم می کند
با قدی خم صورتی نیلوفری
گشته ای در خانه خود بستری
تا نظر بر روی مولا می کنی
بین هق هق ها تبسم می کنی
جای دستی بر رخ تو مانده است
قصه را زینب ز رویت خوانده است
چادر خاکی شهامت می دهد
بر همه درس شجاعت می دهد
تا شود اسلام و قرآن سر فراز
در میان کوچه ها خواندی نماز
من نمی دانم دگر علّت چه بود
سجده ی طولانیت در کوچه بود...