زمان گذشت تا آنكه گاه ان رسید که یکی از غم بارترین اتفاقات تاریخ به وقوع بپیوندد. سحرگاه نوزدهم رمضان سال چهلم هجري است و امام خسته از مردان شبيه مرد و انسانهاي دور از معرفت به امام، به سمت شهادت گام برمی دارد.
ابن شهر آشوب نقل ميكند : در شب نوزدهم رمضان ابن ملجم مرادی و وردان تميمي و شبيب بن بجره اشجعي هنگامي كه عزم قتل اميرالمؤمنين(علیه السّلام) را نموده بودند، اشعث بن قيس را نیز از زمان ترور مطلع نمودند و اشعث در آن شب براي كمك به آنان به مسجد آمد. حجر آن شب را در مسجد بيتوته كرده بود كه ناگهان شنيد اشعث به ابن ملجم ميگويد : اميدوارم پيروزي با تو باشد آيا صبح بر ما ميخندد؟ -كه كنايه از ابراز اميدواري از كشته شدن امام(علیه السّلام) بود -
وقتی حجر منظور آنان را فهميد فرياد زد : اي يك چشم او را كشتيد و از جا برخواست كه به امام(علیه السّلام) خبر دهد و او را از معركه دور كند كه ابن ملجم پيش دستي كرده بود و جنایتش را به پایان رسانده بود. حجرصدای همهمه و فریاد مردم را که شنید، فهميد كه كار از كار گذشته و او به سوگ از دست دادن بهترين افراد خلق بعد از رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سّلم) نشست([1]).
__________________________________________________________________________
[1]. مناقب آل ابي طالب: ج3، ص95.
حجر شاهد شهادت امام
- بازدید: 1663