شهادت حجر بن عدي

(زمان خواندن: 3 - 6 دقیقه)

کاروان اسرا در میان تدابیر شدید امنیتی به سوی شام گسیل شد. هنگامی که به منطقه مرج العذراء رسید به دستور معاویه متوقف شد.
حجر نام آن جا را پرسيد و فهميد که این همان منطقه ای است که توسط وی فتح گردیده و به سرزمینهای اسلامی اضافه شده است، گفت:  من اولين مسلمانى بودم كه در اين منطقه تكبير گفتم و خدا را ياد كردم، اينك دست بسته و اسير مرا به اين جا آورده اند!([1])
در مجلسى كه معاويه درباره آنان تصميم مى گرفت، برخى به وساطت پرداختند و درباره تعدادى از آنان در خواست آزادى كردند. معاويه شش نفر از آنان را به سبب در خواست شش نفر از يارانش كه با آن زندانيان دوستى يا خويشاوندى داشتند، بخشيد و دستور داد آزادشان كنند.
مالك بن هبيره هم در خواست نمود : پسر عمويم، حجر را هم به خاطر من ببخش.
معاويه گفت: او سر كرده گروه است و اگر رهايش كنم، دوباره به كوفه رفته آشوب مى كند، آن گاه مجبور مى شويم تو را به عراق بفرستيم تا او را براى ما بياورى!
او هم رنجيد و از نزد معاويه رفت و خانه نشين شد([2]).
معاويه سه نفر را مأمور كرد كه به مرج العذراء بروند و آن گروه را به قتل برسانند. يكى از آنان به نام هدبة بن فياض، يك چشم داشت. كريم بن عفيف، يكى از ياران حجر كه نگاهش به او افتاد، گفت: اگر فـال بد زدن حقيقت داشته باشد به نظـرم نصف ما كشته مى‌شـويم و نصف ديگر آزاد مى شويم! و
همان گونه هم شد.
ماموران به اسرا گفتند: ماموريت داريم به شما ابلاغ كنيم اگر از على(علیه السّلام) اظهار برائت كنيد و او را لعن نمائيد، رهايتان مى كنيم و گر نه كشته خواهيد شد.
گفتند: هرگز چنين نخواهيم كرد. آن ماءمور يك چشم وقتى پيش حجر آمد، گفت: اى سر دسته گمراهى و سر چشمه كفر و سر كشى، اى دوستدار ابو تراب! معاويه مرا به كشتن تو و يارانت فرمان داده است، مگر آن كه از كفر خود برگرديد و از على(علیه السّلام) بيزارى بجوييد.
حجر و همراهانش گفتند: صبر بر تيزى شمشير، برايمان آسان تر از چيزى است كه ما را به آن مى خوانيد. رفتن به ديدار خدا و پيامبر و على، برايمان محبوب تر از ورود به دوزخ است([3]).
سيد محمد بحر العلوم در كتاب من مدرسة الامام على(علیه السّلام) داستان شهادت حجر را بسیار زیبا و احساسی بیان می‌دارد که خالی از لطف نیست که هم قلم با این محقق خوش ذوق شویم و کلمات ایشان را ترجمه نماییم.
کفن برای حجر و پسر و یارانش آوردند و گفتند کفنها را بپوشید و آماده مرگ شوید. حجر دو رکعت نماز خواند. سپس جلاد به سوی او و پسرش که مقابل او ایستاده بود، آمد. پدر و پسر – چشم در چشم هم – نمی دانستند  کدامیک اول به دیدار محبوب می شتابد و زودتر قربانی می شود.
پیش از آنکه جلاد شمشیرش را بلند کند حجر به او اشاره نمود. یکی از آنها پرسید، چه می‌خواهی؟
حجر جواب داد : آیا مامور به قتل پسرم هم هستی ؟
در پاسخ : بله مگر اینکه از علی(علیه السّلام) برائت و بیزاری بجویيد.
حجر با چهره ای مصمم رو به جلاد نمود و گفت : ابتدا حکم را بر پسرم اجرا نما.
انسان بر هر چیزی می تواند غلبه کند و چشم بپوشد مگر عاطفه و هر عاطفه ای قابل کنترل است بجز عاطفه پدر و پسری. کار آسانی نیست که پدر جگر گوشه اش را زیر تیغ ببیند و از آن راضی باشد؛ اما حجر چنین کرد و در راه اعتقادش بر خواست نفسانی اش چیره گشت. به راستی چرا این گونه برخورد نمود و تقاضا کرد که پسرش را قبل از او و مقابل دیدگانش به شهادت برسانند؟
  حجر در تکاپو وجدال با نفس بود که شخصی سوال کرد: چرا چنین تقاضایی نمودی.
حجر با صلابت و ایمانی راسخ پاسخ داد : ترسیدم که او شمشیر را بر سرم ببیند و از ترس کشته شدن پدرش، دست از ولایت امیرالمومنین علی علیه السلام بردارد  و در آن روزی که خداوند وعده آنرا به صابرین داده است نزد من نباشد و بین من و او فراق بیافتد([4]).
پیش از تنفیذ حکم اعدام توسط ماموران سنگدل معاویه، حجر تقاضا نمود که به او مهلت دهند تا دو رکعت نماز بخواند و با پروردگار خویش مناجات نماید. دستهای او را باز کردند و حجر وضو گرفت و آماده نماز شد.
نماز حجر قدری طول کشید تا صدای مزدوران معاویه به تمسخر بلند شد. از ترس مرگ نمازت را کش می دهی ؟
حجر در جواب فرمود :  تا کنون نمازی به این کوتاهی و با این سرعت نخوانده بودم. از چه بترسم حال آنکه  پیش از این من شمشیرهای برهنه دیده ام و قبر و کفنم را مهیا نموده ام.
سپس رو به آسمان عرضه داشت : خداوندا از تو کمک می خواهیم در مقابل این امت ؛ چرا که اهل
عراق به نا حق علیه ما شهادت دادند و اهل شام  ما را به قتل رساندند.
سپس جلاد ملعون فریاد زد : گردنت را دراز کن و انجام داد آنچه را که مورد غضب خداوند و ملائکه بود([5]).
هنگامي كه  خبردستگیری حجر و یارانش به عايشه رسيد، عبدالرحمان بن حارث مخزولي را مأمورد نمود تا نزد معاويه رود و او را از قتل حجر منصرف كند ؛ لكن معاويه نسبت به اين مسئله بي اعتنايي نمود([6]).
ابن ابي شيبه در المصنف در باب غسل شهيد مي‌گويد : ابواسام از هشام از ابن سيرين نقل مي‌كند كه هنگامي كه از ابن سيرين درباره غسل شهيد سوال مي‌شد اين كلمات حجر در آخرين لحظات را بيان مي‌كند كه حجر مي‌گفت: هنگامي كه مرا مي‌كشيد خون مرا نشوييد و زنجير را از من باز نكنيد و با لباسم مرا دفن نماييد تا در روز قيامت با اين هيأت از معاويه نزد خدا شكايت نمايم([7]).
كه اين مسئله خود به مهم بودن شهادت حجر در نزد بزرگان اشاره دارد.
مسعودي مي‌نویسد : معاويه در سال 53 هجري حجر را شهيد نمود و او اولين كسي بود كه با شكنجه كشته شد([8]).
معاويه با همه سیاه دلی، قتل حُجر را از اشتباهاتش مي‏دانست و از آن، اظهار ندامت مي‏کرد([9])  و در هنگام مرگ مي‏گفت:
 اگر نصيحتگري مي‏بود، ما را از قتل حجر باز مي‏داشت([10]).

________________________________________________________________________________________________

[1]. اعيان الشيعه: ج4، ص580.
[2]. انساب الأشراف: 408 و الكامل في التاريخ: ج3، ص267.
[3]. مروج الذهب: ج2، ص8.
[4]. من مدرسه الامام على(علیه السّلام): ص50.
[5]. ر.ك: تاريخ طبري: ج4،‌‌ص202.
[6]. الغارات: ج2،‌ ص810.
[7]. المصنف: ج3، ص139.
[8]. مروج الذهب:  ج2، ص13.
[9]. سير أعلام النبلاء:95:465:3، تاريخ مدينه دمشق: ج12، ص226 و تاريخ طبري: ج5، ص279.
[10]. أنساب الأشراف: ج5، ص275 و تاريخ دمشق: ج23، ص122.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page