82 «وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الاَْرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النّاسَ كانُوا بِآياتِنا لا يُوقِنُونَ»
ترجمه :
82. و زمانى كه واقع شد قول بر آنها بيرون مىكنيم از براى آنها جنبده از زمين با آنها تكلم مىكند، محققاً ناس به آيات ما يقين ندارند[1] .
تفسير :
[معناى دابّة الأرض و برخى فضائل اميرالمؤمنين (علیه السّلام)]
اين آيه شريفه فى نفسه از متشابهات قرآن است، لذا تفسير مفسرين عامه تفسير به رأى است، مگر از ائمه اطهار و مصادر عصمت و طهارت تفسير بيايد [كه] بايد بوسيد و بر چشم گذارد و اخبار در تفسير اين آيه كه در البرهان هفده حديث مفصل و مبسوط از كتب معتمده شيعه، مثل: كلينى[2] و نعمانى[3] و على بن ابراهيم[4] و غير آنها روايت كرده كه دابة الأرض، وجود مبارك اميرالمؤمنين است[5] ، در دوره رجعت در كرّة اخيره. چون براى اميرالمؤمنين در رجعت سه كرّه[6] است[7] و با اوست عصاى موسى و خاتم سليمان و با عصا به صورت مؤمن مىزند، نقش ايمان در صورتش نمايان مىشود و با خاتم به صورت كافر[8] ، سواد كفر[9] در صورتش ظاهر مىشود و در بسيارى از اخبار آيه بعد را شاهد گرفتهاند كه شرحش و اخبارش بيان مىشود إن شاء الله تعالى. در بعض اخبار مخصوصاً در كافى كلينى دارد از حضرت باقر(علیه السّلام) از اميرالمؤمنين كه فرمود : «أنا قَسيمُ اللهِ بينَ الجَنّةِ و النارِ، لا يدخلُهُما داخلٌ إلّا على حَدِّ قِسْمَتي، وأَنَا الفارُوقُ الأكبَرُ، و أَنَا الإمامُ لِمَنْ بَعدي، و المُؤَدِّي عن مَنْ كان قبلي لا يَتَقَدَّمُني أحدٌ إلّا أحمد (صلی الله علیه و آله و سلم)، و إنّي و إيّاه على سبيلٍ واحدٍ، إلّا أنّه المدعوّ باسمِهِ. و لقد اُعْطِيتُ السِتَّ : عِلْمَ المنايا و البلايا و الوصايا و فصل الخطاب، و إنّي لَصاحِبُ الكَرَّات و دَولة الدُوَلِ، وإنّي لَصاحبِ العَصا و المِيسَمِ و الدابّةِ الّتي تُكَلِّمُ الناسَ»[10] .
(وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ) مراد از «قول» مقول است، يعنى آنچه گفته شده كه هذا مؤمن و هذا كافر.
(أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الاَْرْضِ) از مرقد منوّر خود؛ نجف اشرف بيرون مىآيد و رجعت به دنيا مىكند (تُكَلِّمُهُمْ) هر كه را به زبان خود.
(أَنَّ النّاسَ) مراد كسانى كه منكر رجعت هستند.
(كانُوا بِآياتِنا لا يُوقِنُونَ) آيات الهى، ائمه اطهار و ظهور حضرت بقية الله و رجعت ائمه طاهرين و مؤمنينِ خاص، و كفار محض [كه] براى انتقام [پس دادن برمىگردند].
_______________________________________________________________________________
[1] . ترجمه ديگر: و چون قول [عذاب] بر ايشان واجب گردد، جنبندهاى را از زمين براى آنان بيرون مىآوريم كه با ايشان سخن گويد كه: مردم [چنانكه بايد] به نشانههاى ما يقين نداشتند.
[2] . مختصرى از زندگىنامه وى در همين تفسير: ج9، ص487 گذشت.
[3] . مختصرى از زندگىنامه وى در همين تفسير: ج9، ص180 گذشت.
[4] . مختصرى از زندگىنامه وى در همين تفسير: ج1، ص74 گذشت.
[5] . ر. ك: تفسير قمى: ج2، ص130؛ مختصر بصائر الدرجات: ص43؛ مدينة المعاجز: ج3،ص91؛ تفسير البرهان: ج6، ص35 ـ 39 و بحار الأنوار: ج53، ص52.
[6] . كرّ در لغت به معنى حمله كردن است، اما در اينجا به معنى بازگشت به دنياست، چنان كه علامه مجلسى صاحب الكرات را چنين تفسير كرده است كه شايد منظور اين باشد كه اميرالمؤمنين (علیه السّلام) تا قيامت بارها به دنيا برمىگردد.
[7] . ر. ك : بصائر الدرجات: ص222 و بحار الأنوار: ج26، ص148.
[8] . ر. ك: تفسير البرهان: ج6، ص38، ح11 و تفسير جوامع الجامع: ج2، ص723.
[9] . سياهى و زشتى كفر كافر در صورت او نمايان مىشود.
[10] . من ميزان و تقسيم كننده خداوند هستم بين بهشت و جهنم ، داخل نمىشود بهشت و جهنم را احدى مگر به اندازهاى كه من قسمتِ او كنم، من بزرگترين جدا كننده ميان حق و باطل هستم، من امام بر هر كس بعد از من باشد و ابلاغ كننده نسبت به هر كه پيش از من بودهاست كسى جز احمد (صلی الله علیه و آله و سّلم) بر من پيشى نتواند گرفت، من و او در يك راه و روش هستيم الا اينكه نبى اوست . به من شش فضيلت عطا شده است: علم مرگ و مير، علم بلاها، علم وصايا، فصل الخطاب امور، صاحب غلبه و پيروزى، صاحب دولت حاكم بر همه دولتها،منم صاحب عصا (كنايه از قدرت تصرف در موجودات) و نشان ولايت كه بر دل مؤمنان نقش بسته است. منم صاحب دابهاى كه با مردم سخن مىگويد: (اشاره به آيه 82 سوره نمل) بصائر الدرجات: ص219، ح1؛ كافى: ج1، ص198، ح3؛ امالى طوسى: ص206 و بحارالأنوار: ج25، ص353، ح3.
آیه 82 «وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الاَْرْضِ .....»
- بازدید: 745