90 «وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِى النّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلّا ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»
ترجمه :
90. و كسى كه بيايد فرداى قيامت با سيئه پس به رو افتاده مىشود در آتش، آيا جزا داده مىشويد مگر آنچه كه بوديد عمل مىكرديد[1] ؟
تفسير :
[معناى سيئه و اثر آن بر عاقبت انسان]
(وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ) مراد اين نيست كه ولو با يك معصيت وارد محشر شود و بقيه اعمالش حسنه باشد، زيرا او جاء بالحسنة و السيئه، بلكه مراد اين است كه هيچ حسنه نداشته باشد [و] فقط سيئه [آورده باشد] و اين مخصوص است به اينكه بىايمان از دنيا رود كه تمام حسناتش باطل باشد، چون مشروط به ايمان است و مشروط منتفى مىشود به انتفاى شرطش و شاهد بر اين دعوى آيه شريفه: (قُلْ يا عِبادِىَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللهِ إِنَّ اللهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ)[2] ، پس مصداق (فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِى النّارِ) نيستند[3] . فقط غير اهل ايمان هستند و از اين جهت در اخبار سابقه تفسير فرمودند به انكار ولايت و بغض اهل بيت كه اين يكى از اسباب زوال ايمان و مصاديق بىايمانى است و الّا مصاديق آن بسيار است، مثل: شرك و كفر و فِرَقِ ضالّه از مسلمين، بلكه فِرَقِ ضالّه از شيعه، مثل: كيسانى[4] ، واقفيه[5] ، زيديه[6] ، حنفيه[7] و بالجمله، غير اثنى عشريه بلكه در اين طائفه هم منكر يكى از ضروريات دين يا ضروريات مذهب شود يا بدعتى در دين گذارد يا توهين به مقدسات دينى كند يا مرتكب معاصى كه باعث زوال ايمان، ولو در حال نزع بشود و جامعش اينكه بىايمان از دنيا رود.
(هَلْ تُجْزَوْنَ)، يعنى هرگز خدا اين نحو جزا نمىدهد (إلّا ما كُنْتُمْ)، (تَعْمَلُونَ إِنَّ اللهَ لا يَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّةٍ)[8] ، (إِنَّ اللهَ لا يَظْلِمُ النّاسَ شَيْئاً)[9] ، (وَ لا يَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً)[10] .
__________________________________________________________________________
[1] . ترجمه ديگر: و هر كس بدى به ميان آوَرَد، به رو در آتش دوزخ سرنگون شوند آيا جزآنچه مىكرديد سزا داده مىشويد؟
[2] . بگو: اى بندگان من ـ كه برخويشتن زيادهروى روا داشتهايد ـ از رحمت خدا نوميد مشويد. در حقيقت، خدا همه گناهان را مىآمرزد كه او خود آمرزنده مهربان است. سوره زمر: آيه 53.
[3] . مراد اهل ايمان و كسانى هستند كه شيعه هستند و اعتقاد به خداوند و ... دارند، لكن معصيتكارند. اينها مصداق اين آيه نيستند كه اعمال آنها قبول نشود و همه وارد جهنم شوند.
[4] . كيسانيه: قبل از انقلاب زيد بن على، تنها فرقهاى است كه وجود پيدا كرده است و گفته شده بعد از قيام امام حسين (علیه السّلام) در ايام امامت امام سجاد (علیه السّلام) شكل گرفته است. در وجه تسميه كيسانيه گفتهاند كه آنها يازده فرقه بودند و نوبختى گفته كه قائل به امامت محمد بن حنفيه بودهاند و چون او صاحب پرچم پدرش در روز بصره بود كيسانيه ناميده شدند وبعضى گفتند به خاطر اينكه مختار رئيس آنها بوده و ملقب به كيسانى بوده به اين نام مشهور شدند.
معتقدات آنها:
1. قول به امامت محمد حنفيه.
2. قوله به بداء. ر. ك: المللوالنحل «جعفر سبحانى»: ج7، ص27.
[5] . واقفيه: فرقهاى است كه در زمان شروع امامت امام على بن موسى الرضا (علیه السّلام) تشكيل شده است. آنان معتقدند كه امام كاظم (علیه السّلام) از دنيا نرفته است بلكه مثل حضرت عيسى به آسمان رفته است و همان مهدى الاُمم است و به زودى ظاهر مىشود و بعد از او امامى نيست و امامت حضرت امام رضا (علیه السّلام) را رها كردند. آنها به خاطر اينكه اموالى كه به واسطه نيابت از امام كاظم (علیه السّلام) در دست داشتند به امام رضا (علیه السّلام) تحويل ندهند چنين ادعايى نمودند. ر. ك: معالم العقيدة الاسلامية «تاليف مؤسسه جهانى سبطين 8» :ص235.
[6] . زيديه: فرقهاى از شيعه مىباشند كه پيروان زيد بن على بن الحسين (علیه السّلام) مىباشند مذهب آنها مختلط شده با مذاهب مختلفى در عقيده و شريعت اكثر آنها در يمن زندگى مىكنند.از اعتقادات آنها مىتوان به موارد ذيل اشاره كرد :
1. صفات خدا عين ذاتش است.
2. حسن و قبح عقلى براى اشياء.
3. وعد و وعيد.
4. كسى كه گناه كبيره كند فاسق است و نه مؤمن و نه كافر.
5. نص بر امامت على و حسن وحسين (علیهما السّلام) بعد از پيامبر (صلی الله علیه و آله و سّلم).
6. وجوب امر به معروف و نهى از منكر.
7. قائل به عصمتائمّه نيستند.
8. عدم اعتقاد به امامت حضرت مهدى (عجل الله فرجه).
از كتب عقائدى پيروان اين فرقه، مىتوان اين موارد را نام برد: العقد الثمين فى معرفةرب العالمين. ومصباح العلوم فى الحىّ القيوم. ر.ك: معالم العقيدة الاسلامية «تحقيق مؤسسه جهانى سبطين 8»: ص233.
[7] . حنفيه: از مذاهب چهارگانه اهل سنت است كه پايهگذار آن نعمان بن ثابت فقيه متكلم ونامدار كوفه، مشهور به ابوحنفيه مىباشد. براى شناخت مذهب حنفى بهتر است اين شخصيت مورد شناخت و بررسى قرار گيرد تا عقايد و نظريات مذهب حنفى روشن گردد. به هر حال آنچه از اعتقادات اين مكتب موجود است بيشتر، نشان از تضاد آن با مكاتب مختلف به ويژه شيعه، خوارج و معتزله دارد. كهنترين متن اعتقادى مكتب حنفى اهل سنت كتاب الوصيه منسوب به ابوحنيفه است كه در آن مسائل تازهاى چون خلق قرآن،شفاعت كبائر و مخلوق بودن و فناپذيرى بهشت و جهنم و تصديق رؤيت خداوند مطرح شده است. پيروان اين مكتب، فقه جديدى را بر اساس نظريات ابوحنفيه پايهريزى كردندكه بسيارى از آن، جهت مخالفت با امام صادق (علیه السّلام) مىباشد. ر. ك: دائرة المعارف بزرگ اسلامى: ج5، ص401، مدخل «ابوحنيفه» ونيز همين تفسير: ج1، ص203، پاورقى (1).
[8] . در حقيقت خدا هم وزن ذرّهاى ستم نمىكند. سوره نساء: آيه 40.
[9] . خدا به هيچ وجه به مردم ستم نمىكند. سوره يونس: آيه 44.
[10] . پروردگار تو به هيچ كس ستم روا نمىدارد. سوره كهف: آيه 49.
آیه 90 «وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِى النّارِ .....»
- بازدید: 1160