در تاريخ آمده هنگامى كه خداوند مولودى به امام سجاد (عليه السلام ) عنايت مى كرد وقتى از سلامتى وى باخبر مى شد، مى فرمود الحمدالله كه خداوند بچه سالمى عنايت كرد نه فرزند ناقص (7) . پيامبر فرمود: به دختر بيشتر توجه داشته باشيد اگر هديه اى خريدارى كرديد، نخست به دختر تقديم كنيد و سپس به پسر. در ميان برخى از اقوام كرد و ترك و عشاير، چنان تبعيض جنسى حكومت دارد كه به راستى اغلب دختران آنان احساس حقارت مى كنند. در بعضى از مناطق خانواده هايى كه تنها فرزند دختر داشته باشد پيوسته ناسپاسى خود را به رخ او مى كشند. در چنين خانواده هايى روح حساس و پاك دختر آسيب جدى مى بيند و از كمبود محبت رنج مى برد تا آنجا كه اگر يك جوان حقه بازى بگويد من براى تو احترام و از صميم دل دوستت دارم ، حاضر مى شود تمام حيثيت و آبروى خود را فدا كند. متاسفانه در مملكت ما همواره به معلولها مى پردازند، ولى به علتها توجهى ندارند، به خصوص به علل خانوادگى تا بدانند چرا دخترها به رايگان قلب خود را در اختيار ديگرى قرار مى دهند و يا از خانه فرار مى كنند و يا در بعضى از استانها خود را مى سوزانند و عجب اينجاست كه والدين به جرم ارتباط دختر و پسر در يكى از مناطق ايران تنها دختر را مجرم تلقى كرده و كارى مى كنند كه به خودكشى و يا خودسوزى وادار مى شود اما پسرى كه او را فريب داده يا مورد تشويق قرار مى دهند و يا بى تفاوت از كنار او مى گذرند. اگر چه گروهى در ايران راه افراط را پيش كشيده و هر دختر بيچاره قربانى پدر و مادر و بستگان شوهر مى شود و بعضا آزادى مطلق به دختران داده و يا دربست در اختيار همسران قرار مى گيرند و پدر و مادر و ساير بستگان خود را فداى زن مى كنند والدين جاهل و همسران متكبر و خودكامه و بيمار، همواره ظلم مضاعفى را بر زنان روا داشته اند و با اين كه (( زن )) به عنوان (( همسر )) و يا (( دختر خانواده )) همواره شريك غم و سپر بلاى شوهر و غمخوار پدر، مادر، خواهر و برادر و سنگ صبور اطرافيان بوده و مى باشد و پس از طلاق يا مرگ شوهران و پدران بار مسئوليت فرزندان خانواده را يك تنه بر دوش نهاده و بچه هاى صغير و يتيم و بى سرپرست را با تحمل كارهاى طاقت فرسا و رنج هاى جانگداز به عشق پرورش و سامان دادن زندگى آنان ، بر خود هموار مى سازند و با وجود اين ، هرگز از موقعيت مساوى برخوردار نبوده و قانون گذاران و رهبران جامعه به گونه جدى و فورى به حمايت او برنخواسته اند بلكه غالبا بانوان را به صورت عنصرى ناميمون و كم ارزش و حداقل (( ضعيفه )) در برابر عنصر (( قويه )) يعنى مردان ، غير قابل ترحم تلقى نموده اند، كرامت و شرافت آنان را ناديده انگاشته اند. هر چند امروز در ميان ملتها، فرهنگ ها و تمدن اين تمايز و تفاوت ، شدت و ضعف دارد، ولى با كمال تاسف استمرار و فراگيرى آن در جوامع بشرى قابل انكار نمى باشد. مسئله كتك زدن ، كشتن و آواره كردن ، زخم زبان زدن كه از شمشير تيزتر و نافذتر است ، مجادله هاى زننده و گزنده شوهران و بستگان آنان همواره در دنيا معمول و رايج بوده و مى باشد. منتها در هر عصرى و فرهنگى رنگ و لعاب خاصى داشته است قطع نظر از دوران كوتاهى كه در صدر اسلام به يمن تعليمات اسلام و سيره و سنت نبوى ، زن تا حدودى ارج و منزلت انسانى خود را بازيافت ولى بار ديگر با انحراف خلافت در عصر خلفاى اموى و عباسى رجعتى دوباره يافت . زنان زيبا و رامشگر، مشاوران قدرتمندان گرديدند و كنيزان آوازه خوان ، مظهر عيش و نوش عياشان دربارى شدند و آنان كه رنگ و رويى نداشتند، پست تر از حيوان به شمار آمدند و بدين سان سيرت زيبا را فداى صورت زيبا كردند!!
- پاورقی -
7- كافى ، ج 6، ص 21، تهذيب ، ج 7، ص 439 و بحار، ج 101، ص 123.
سيره امامان (عليهم السلام )
- بازدید: 760