1. فضايل حضرت زهرا (عليها السلام )

(زمان خواندن: 7 - 14 دقیقه)

پيامبر فرمود: (( بهترين زنان عالم چهار نفرند: مريم دختر عمران ، فاطمه دختر محمد، خديجه دختر خويلد، و آسيه دختر فرعون (87) )) .
نيز فرمود: (( فاطمه از بهترين زنان بهشت است (88) )) .
رسول اكرم در حالى كه دست فاطمه را در دست داشت فرمود:
(( هر كس اين را مى شناسد كه مى شناسد و هر كسى كه نمى شناسد، اين فاطمه دختر محمد و پاره تن و روح من است . هر كس او را اذيت كند، مرا اذيت كرده و هر كس مرا اذيت كند، خدا را اذيت كرده است (89) )) .
ام سلمه گويد: (( فاطمه شبيه ترين مردم به رسول خدا بود (90) )) .
روزى على (عليه السلام ) از پيامبر سوال كرد: من نزد شما محبوبترم يا فاطمه ، رسول خدا فرمود: (( اءنت اءعز منها و هى اءحب منك )) . ابو سعيد خدرى مى گويد: يك روز على بن ابيطالب سخت گرسنه بود. به فاطمه گفت : نزد تو غذايى هست كه به من بدهى ، عرض كرد: نه ، سوگند به خدايى كه پدرم را به نبوت و تو را به وصايت گرامى داشت ! هيچ چيز نزد من نيست . دو روز است كه هيچ طعامى نداشته ايم جز غذاى مختصرى كه به تو دادم و تو را بر خود و اين دو پسرم (حسن و حسين ) مقدم داشتم .
على فرمود: (( چرا مرا آگاه نكردى تا چيزى برايتان تهيه كنم ، عرض ‍ كرد: اى ابوالحسن ! من از خدا شرم مى كنم چيزى كه توانايى آن را ندارى ، از تو بخواهم . على (عليه السلام ) از نزد فاطمه با اعتماد و توكل به خداوند بيرون آمد و يك دينار قرض كرد. در حالى كه تصميم داشت براى خانواده خود چيزى تهيه كند، با (( مقداد بن اسود )) برخورد كرد. اين جريان در روزى بسيار گرم بود، به طورى كه آفتاب روى سر را مى سوزاند و زمين در زير پا داغ بود و آزار مى داد. على چون مقداد را بسيار ناراحت ديد و ناخشنود يافت فرمود: چه موضوعى در چنين وقتى تو را از خانه و ناخشنود يافت . فرمود: چه موضوعى در چنين وقتى تو را از خانه و خانواده ات بيرون آورده است . مقداد عرض كرد: اى ابوالحسن ، مرا واگذار و از من سوال مكن ! فرمود: اى برادر! اين غير ممكن است . تا از وضع تو آگاه نشوم ، نمى گذارم بروى .
عرض كرد: برادر! به خاطر خدا دست از من بردار و از حالم مپرس ! فرمود: برادر! ممكن نيست . حال خود را از من پنهان مكن . عرض كرد: اى ابوالحسن ! اينك كه اصرار دارى و قبول نمى كنى مى گويم . به خدايى كه محمد را به نبوت و تو را به وصايت گرامى داشت ! مرا جز تلاش براى يافتن چيزى از خانه بيرون نياورد. از پهلوى خانواده ام آمدم در حالى كه همه گرسنه بودند و گريه اهل و عيال را نتوانستم تحمل كنم . غمگين و تنها بيرون آمدم . داستان من اين است .
على به طورى گريست كه اشك به محاسن مبارك او رسيد و فرمود: به آنچه سوگند ياد كردى ! سوگند ياد مى كنم مرا هم همان چيزى از خانه بيرون آورد كه تو را به كوچه كشيد. اينك دينارى قرض كرده ام و تو را بر خود مقدم مى دارم . دينار را به او داد و خود به مسجد پيامبر رفت و نماز ظهر و عصر و مغرب را در مسجد خواند.
وقتى رسول خدا نماز مغرب را تمام كرد، از كنار على (عليه السلام ) عبور كرد و او را كه در صف اول قرار داشت ديد. به او اشاره كرد، على برخاست و دنبال پيامبر روانه شد و جلوى يكى از درهاى مسجد به او رسيد.
سلام كرد، پيامبر جواب سلام را داد و فرمود: اى ابوالحسن ! آيا نزد تو چيزى براى شام هست كه همراه تو بيايم ، على سر بزير افكند و ساكت ماند و از خجالت در مقابل پيامبر متحير بود كه چه جوابى بدهد.
پيامبر جريان دينار را و اينكه از كجا تهيه كرده و به چه كسى داده بود مى دانست . خداوند به پيامبر وحى فرموده بود كه آن شب را نزد على باشد. پيامبر چون سكوت على را ديد فرمود: اى ابوالحسن ! يا بگو (( نه )) تا برگردم يا (( بلى )) تا همراه تو بيايم . على از روى شرم و به جهت احترام عرض كرد: بفرماييد، در خدمت شما هستم . پيامبر دست على را گرفت و آمدند تا بر فاطمه وارد شدند. آن بانوى گرامى در محراب نماز بود و نماز را به اتمام رسانده بود. پشت سر او ديگى قرار داشت كه بخار از آن متصاعد بود.
فاطمه چون صداى پيامبر را شنيد، از محراب خارج شده و بر پدر سلام كرد. فاطمه عزيزترين فرد نزد پيامبر بود.
حضرت جواب سلام او را داده و دست مبارك را بر سر او كشيد و نوازش ‍ فرمود و پرسيد: دخترم ! چگونه روز را شب آوردى . خداوند بر تو رحمت آورد، به ما شام بده . خداوند تو را بيامرزد و همانا آمرزيده است . فاطمه ديگ غذا را برداشت و نزد پيامبر و على آورد. على چون غذا را ديد و بوى دلپذير آن را استشمام نمود، نگاهى به فاطمه كرد. فاطمه عرض كرد: سبحان الله ! چرا اين گونه به من نگاه مى كنى . آيا خلافى انجام داده ام كه مستوجب اين نگاه باشم . على فرمود: چگونه متعجب نباشم . روز گذشته سوگند ياد كردى كه دو روز است غذايى نيافته اى .
فاطمه به آسمان نگاه كرد و گفت : خداى من در آسمان و زمينش آگاه است كه به حق گفتم . فرمود: اى فاطمه ! اين غذا از كجا رسيده كه نه رنگ آن را ديده و نه چنين رائحه دلپذيرى بوييده ام و بهتر از آن نخورده ام . رسول خدا دست مباركش را به شانه على نهاد و اشاره اى كرد و فرمود: اى على ! اين عوض دينار تو و پاداش دينار تو از طرف خداوند است . خداوند به هر كسى كه بخواهد، روزى بدون حساب مى دهد. آنگاه پيامبر گريست و فرمود: سپاس خداى را كه شما را پيش از آن كه از دنيا ببرد، پاداش ‍ بخشيد و تو را اى على ، همانند زكريا و فاطمه را همچون مريم دختر عمران قرار داد كه هرگاه زكريا به محراب عبادت مريم وارد مى شد، نزد او رزق و طعام مى يافت (91) . بى علت نيست كه پيامبر فرمود: (( لو لا على لم يكن لفاطمه كفو (92) ؛ اگر على نبود كفو و همشاءنى براى فاطمه وجود نداشت )) .
ماجراى ديگر
در يكى از روزها زهرا و فرزندانش و على (عليهماالسلام ) از شدت گرسنگى توان نداشتند و چيزى در منزل يافت نمى شد، تا سد جوع كنند. زهرا (عليها السلام ) لباس خود را نزد زن يهودى گرو گذاشت و مقدارى جو گرفت . به خانه آورده ، آرد كرد و نان تهيه نمود. همسر يهودى كه به خانه آمد پرسيد: در خانه اين نور چيست ، زن گفت : نور لباس فاطمه است . مرد در همان حال مسلمان شد و زن او هم مسلمان گرديد و همسايه ها و هشتاد نفر از آشنايان آمدند تا اين منظره را ديدند مسلمان شدند (93) .
وجود حضرت زهرا والاتر از اين است كه براى لباس و ظواهر اهميت و ارزشى قائل شود. آن بانوى گرامى تفاوتى بين لباس نو و كهنه قائل نبود. ايشان از نظر اجتماعى بالاترين موقعيت را دارا بود. دختر رسول گرامى اسلام برترين شخصيت در جزيره العرب بود. از طرفى همسر على (عليه السلام ) بود كه وصى و جانشين پيامبر و سپهسالار لشكر او بود. علاوه بر آن سرمايه فدك را در اختيار داشت كه ثروت عظيمى بود. او مى توانست بهترين زندگى و لباس را داشته باشد اما مى بينيم براى سد جوع مجبور مى شود لباس كهنه خود را گرو بگذارد و به پاداش گذشت از ظواهر دنيوى ، خداوند چنان بركتى به اين لباس مى دهد كه به وسيله آن هشتاد يهودى مسلمان مى شوند. اين زندگى بايد درسى باشد براى زنان مسلمان جهان كه ارزش واقعى خود را در يابند و شخصيت وجودى خود را برترى دهند و به ظواهر دنيا مشغول نشوند. اگر چنين كنند به همان نسبت از معنويت فاصله مى گيرند.
نافع بن ابى الحمراء مى گويد: هشت ماه پيامبر را مى ديدم كه هر روز هنگامى كه براى نماز صبح بيرون مى آمد، به در خانه فاطمه مى رفت و مى فرمود: سلام بر شما اى اهل بيت ! وقت نماز است . همانا خداوند اراده فرموده كه از شما اهل بيت را از هر گونه ناپاكى دور نموده و پاكتان سازد (94) .
رسول اكرم براى اطلاع همه ياران اهل بيت خود را در موقعيت هاى مختلف به مردم معرفى مى نمود تا همگى بدانند آيه تطهير در شان آنها نازل شده است . مقصود از تطهير تنها طهارت ظاهرى نيست ، بلكه طهارت و پاكى از هر گونه پليدى ظاهرى و باطنى است ، زيرا (( ال )) در كلمه (( الرجس )) براى (( استغراق جنس )) است و قرينه اى براى تخصيص آن به نوع خاصى از رجس نيست و اين لطف الهى است كه دارنده آن از هرگونه گناه و خطا و عيب مصون و محفوظ است . هنگامى كه آيه لا تجعلوا دعاء الرسول بينكم كدعاء بعضكم بعضا؛ يعنى پيامبر را آن گونه كه يكديگر را صدا مى زنيد، صدا نزنيد (95) )) . نازل شد، مسلمانان پيامبر را با خطاب (( يا محمد )) صدا نكردند، بلكه (( يا ايها الرسول ، يا ايها النبى )) مى گفتند. فاطمه مى گويد: بعد از نزول اين آيه جرات نكردم پدرم را با عنوان (( يا ابتاه )) صدا كنم . هنگامى كه نزدش مى رفتم (( يا رسول الله )) خطاب مى كردم . يكى دو بار اين عمل تكرار شد، ديدم پيامبر ناراحت شد و از من روى برگرداند. مرتبه سوم رو به من كرد و فرمود:
يا فاطمه ! اءنها لم تنزل فيك و لا فى اءهلك و لا فى نسلك اءنت منى و اءنا منك انما نزلت فى اءهل الجفاء و الغلظه من قريش ؛ اى فاطمه ! اين آيه درباره تو و خاندان و نسل تو نازل نشده است تو از منى و من از توام . اين آيه در مورد جفاكاران و تندخويان بى ادب قريش نازل شده است . بگو: پدر جان ! كه اين سخن مرا زنده مى كند و خدا را خشنود مى سازد (96) .
از على (عليه السلام ) روايت شده كه نزد رسول الله بوديم . پرسيد: بگوييد چه كارى براى زنان بهتر است .
جملگى نتوانستيم جواب قانع كننده اى بدهيم . متفرق شديم . من نزد فاطمه آمدم و سوالى را كه پيامبر از ما پرسيده و احدى از ما نتوانسته بود جواب دهد، براى فاطمه تعريف كردم . او گفت : من مى دانم . بهترين كار براى زنان آن است كه نه مردان آنها را ببينند و نه آنها مردان را ببينند. من برگشتم پيش رسول خدا و گفتم : سوال كرديد چه چيزى براى زنان بهتر است . براى زنان بهتر است كه نه مردان آنها را ببينند و نه آن ها مردان را ببينند. رسول خدا فرمود: چه كسى به تو ياد داد، تو پيش من بودى و نمى دانستى . گفتم : فاطمه ! رسول خدا متعجب شد و گفت : (( فاطمه بضعه منى (97) . ))
عايشه مى گويد: فاطمه در سخن گفتن شبيه ترين مردم به رسول خدا بود. وقتى وارد بر پيامبر مى شد، آن حضرت دست او را مى گرفت و مى بوسيد و به جاى خودش مى نشانيد. هر زمان كه رسول خدا بر فاطمه وارد مى شد، او به احترام پدر بلند مى شد و دست حضرت را مى بوسيد و در جاى خودش مى نشانيد (98) .
روزى عايشه پيامبر را ديد كه فاطمه را مى بوسيد. عرض كرد: يا رسول الله ! آيا او را مى بوسى ، در حالى كه شوهر دارد، پيامبر پاسخ داد: اگر مى دانستى چقدر فاطمه را دوست دارم ، محبت تو هم به او زيادتر مى شد. فاطمه حوريه اى است به صورت انسان . هر وقت مشتاق بهشت مى شوم ، او را مى بوسم (99) .
امام مجتبى (عليه السلام ) نقل فرموده اند كه :
مادرم فاطمه را ديدم شب جمعه در محراب به عبادت برخواسته است . تا سرزدن سپيده صبح در عبادت و ركوع و سجود بود و مى شنيدم كه براى مومنان و مومنات دعا مى فرمود و آنان را نام مى برد و براى آن ها دعا مى كرد اما هيچ دعايى براى خودش نمى نمود. به او گفتم : مادر! چرا همانطور كه براى ديگران دعا مى نمايى ، براى خودت دعا نمى كنى ، فرمود: پسرم ابتدا همسايه ، سپس خانه (100) .
همراهى اهل بيت با پيامبر (صلى الله عليه وآله )
حضرت زهرا دختر شايسته رسول خدا بود و حضرت مقام شامخ فرزندش را به خوبى مى شناخت .
پيامبر مى دانست كه فاطمه (عليها السلام ) مادر امامان و پيشوايان دين است . زهراى مرضيه معصوم از هر گناهى بود و كسى جز رسول الله و على (عليه السلام ) نمى توانست مقام والاى او را درك كند. رسول خدا مى دانست كه نور فاطمه روشنى بخش فرشتگان آسمان است و جز زهرا زنى شايستگى چنين مقام بزرگى را ندارد. حضرت محمد (صلى الله عليه وآله ) به سبب مقام نبوت و رهبرى الهى داراى شخصيت خاص مى باشد. رسول خدا در زمان رهبرى الهى خود سعى مى كرد كه در تحمل سختى ها با مسلمانان شريك باشد. خوراك و پوشاك و لوازم زندگى و مسكن او در حد متوسط بلكه در سطح فقرا بود. در رعايت اخلاق اسلامى چنان بود كه خداوند متعال درباره اش مى فرمايد: (( اءنك لعلى خلق عظيم )) و به همين جهت در قلوب مسلمانان جاى داشت و رهنمودهاى او را به جان و دل مى خريدند. روشن است كه اجراى چنين برنامه اى بدون همكارى زن و فرزند ممكن نيست . اگر خانواده همكارى و همراهى با مرد صاحب خانه داشته باشند، او مى تواند به تعهدات خود عمل نمايد. اگر همكارى نباشد، عمل به چنين برنامه اى بسيار مشكل است و حتى مى توان گفت ميسر نمى باشد. پيامبر بدين برنامه عمل مى نمود و به خانواده خود چنين مسئوليت سنگينى را تفهيم مى كرد كه همراهى آنها براى رسيدن به هدف ضرورى است .
قرآن با پيامبر خطاب مى نمايد كه :
يا ايها النبى قل لازواجك ان كنتن تردن الحيوه الدنيا و زينتها فتعالين اءمتعكن و اءسرحكن سراجا جميلا و ان كنتن تردن الله و رسوله والدار الاخره فان الله اءعد للمحسنات منكن اجرا عظيما؛ (101) اى پيامبر! به خانواده ات بگو اگر شما طالب زندگى مرفه و زر و زيور دنيا هستيد، بياييد تا مهر شما را بدهم و به خوبى آزادتان سازم و اگر طالب خدا و رسول و سراى آخرت هستند (بدانيد كه ) خدا براى شما پاداش بسيار بزرگى فراهم ساخته است .
خداوند در اين آيه به خانواده پيامبر گوشزد مى كند كه شما مانند ساير زنان نيستند. شئون اين بيت و خاندان را بايد حفظ كنيد. خانه پيامبر جاى خوشگذرانى و تجمل پرستى نيست ، بلكه بايد ساده زيستى و خدمت به اسلام و مسلمانان كرد. خانه پيامبر جاى مقدسى است ، تنها حضرت زهرا طبق خواسته رسول خدا عمل مى نمود و فرزند شايسته و لايق پيامبر او بود به همين جهت پيامبر درباره اش فرمود:
دخترم فاطمه بهترين بانوى گذشته و آينده است . وقتى كه در محراب مشغول عبادت مى شود، هفتاد هزار فرشتگان مقرب الهى به او سلام مى دهند و مى گويند: اى فاطمه ! خدا تو را برگزيد و پاكيزه نمود و بر جميع زنان عالم برترى داد.
باز پيامبر فرمود: ايمان به خدا چنان در اعماق قلب و باطن روح زهرا نفوذ كرده كه براى عبادت خدا خودش را از هر چيزى فارغ مى سازد. وقتى فاطمه در محراب مشغول عبادت مى شود، نور او بر فرشتگان مى درخشد و خدا به ملائكه مى گويد: بنده ام را ببينيد چگونه از خوف من مى لرزد و غرق عبادت مى شود (102) !
امام صادق (عليه السلام ) مى فرمايد:
رسول خدا خيلى فاطمه را دوست مى داشت و او را مى بوسيد. عايشه اعتراض كرد، پيامبر در جواب فرمود: هنگامى كه مرا به معراج بردند، داخل بهشت شدم . جبرئيل مرا نزد درخت طوبى برد. از ميوه هايش به من داد و آن ها را خوردم . پس نطفه اى در من بوجود آمد. زمانى كه به زمين آمدم ، با خديجه همبستر شده و او به فاطمه حامله شد. بدين جهت هر وقت فاطمه را مى بوسم ، بوى درخت طوبى به مشامم مى رسد (103) .

- پاورقی -

 87- كشف الغمه ، ج 1، ص 450.
88- كشف الغمه ، ج 1، ص 450.
89- كشف الغمه ، ج 1 ص 464.
90- كشف الغمه ، ج 1، ص 471.
91- كشف الغمه ، ج 1، ص 469 و 470 و 471، آيه 37 آل عمران .
92- كشف الغمه ، ج 1، ص 472.
93- مناقب ابن شهر آشوب ، ج 3، ص 387.
94- كشف الغمه ، ج 1، ص 457، سوره احزاب ، آيه 34.
95- سوره نور، آيه 63.
96- مناقب ابن شهر آشوب ، ج 2، ص 32.
97- كشف الغمه ، ج 1، ص 466. البته مقصود مشاهده متقابل زن و مرد به صورت چشم چرانى و گناه است نه به صورت اضطرار و ناچارى در محيط كار و زيارت گاه ها.
98- كشف الغمه ، ج 1، ص 453.
99- كشف الغمه ، ج 1 ص 459 و 463.
100- كشف الغمه ، ج 1، ص 468.
101- سوره احزاب ، آيه 28 - 29.
102- ذخابر العقبى ، ص 51.
103- بحارالانوار، ج 43، ص 6.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page