در اين دنياى پرهياهو، به همه چيز و همه كس ميدان مىدهند جز خدا و آدميت. در اين آشوب، آدمى را پناهى بايد تا از آدميت خويش نيفتد و بيرون از محور الوهيت نچرخد. كجا او را پناهى است جز بارگاه الهى و چه كسانى وى را راه مى نمايند، جز خاندان نبوى.
اگر ما را آرزوى پر و بال گشودن در حريم قدس الهى است؛ بايد على و فاطمه گونه شويم ـ كه سلام و صلوات خدا بر ايشان باد ـ و اگر نمىتوانيم، لااقل بكوشيم تا به رنگ خادمه ايشان درآييم.
ستيز با دشمنىهاى دشمنى كه مىكوشد تا ريشه درخت دوستى على و فاطمه و فرزندانشان را از دل جوانان و نوجوانان ايران اسلامى بركَند؛ مرا بر آن داشت تا پيش از آن كه استخوانهاى سينه خردمندان از اين غمِ گران خُرد شود، با همه خُردى، قلم خويش بر دل كاغذ برانم و حكايتهاى زندگى فضه خادمه ـ رحمة اللّه عليها ـ را كه چون دانههاى تسبيحى پاره شده، پراكنده بودند، در مجموعهاى گرد آورم و صدفى پر از مرواريدهاى مودّت، محبّت، پيروى و جانفشانى در راه اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام) را براى عزيزان آماده كنم.
در اين مجموعه،نويسنده را آرزويى نيست جز آن كه هر كس برگى از اين نوشته را از نظر مىگذراند، قصد برگ بعدى نكند مگر آن كه پندى بگيرد و در عملِ به آن بكوشد و خود را به خداى فضه ـ رحمة اللّه عليها ـ نزديكتر كند.
والسلام على من اتبع الهدى
مريم صالحى منش
5/5/1379
مقدمه
- بازدید: 1387