پرواز با جانان

(زمان خواندن: 4 - 8 دقیقه)

فضه هم چنان خالصانه تلاش مىكرد تا آن كه روزى نوگلان پيامبر، حسن و حسين ـ سلام خدا بر ايشان باد ـ بيمار شدند. پيامبر و جمعى از ياران به ديدن آنها آمدند و پيشنهاد كردند كه: «خوب است براى سلامتى كودكانتان نذرى كنيد.»
على مولاى فضه، و فاطمه استاد فضه، سه روز پيوسته روزه نذر كردند و فضه نيز همان كرد كه محبوبانش كردند.
گل ها سر راست كردند و طراوت به گلبرگ‏ها بازگشت. هنگام اداى نذر فرا رسيد. امام (عليه السلام) سه مَن جو به خانه آورد، تا براى افطار غذايى تهيه كنند. شايد، آن روز نوبت به فضه رسيده بود تا تسبيح گويان جوها را آرد و خمير كند و نان بپزد و شايد، آن روزها جوها سعادت يافته بودند تا با دستان مبارك بانوى فضه آرد، خمير و نان شوند. وقت افطار رسيد و فضه نيز يارى كرد و سفره افطار گشوده شد تا هر كس با قرصى نان و جرعه‏اى آب روزه خويش را بگشايد.
هنوز فضه لقمه نانى برنداشته بود كه درِ خانه به صدا درآمد: «اى اهل بيت محمّد (صلّى الله عليه وآله وسلّم) سلامتان باد. مرا غذايى دهيد تا خدا شما را از غذاهاى بهشتى بخوراند.»
فضه تا اين كلام را شنيد چهار قرص نان آماده انفاق ديد، امّا گرسنه بود و اگر نانِ جُوين خويش را انفاق مىكرد، چيزى جز آب نمىيافت تا غُرغُر شكم خويش را بخواباند و اگر نمىداد از ثواب انفاق و خشنودى بانوى خويش محروم مىماند، ولى فضه آموخته بود كه نبايد «رضا» را به نان فروخت، چرا كه بارها از رسول خدا (صلّى الله عليه وآله وسلّم) شنيده بود:
فاطمه پاره تن من است. هر كه او را شاد كند، مرا شاد كرده است و هر كه مرا شاد كند، خدا را شاد كرده است. (12)
او نيز افطارى خويش را انفاق كرد و روزه‏اش را با جرعه‏اى آب افطار نمود و سحرگاه چون عزيزانش با شكمى گرسنه باز نيّت روزه كرد.
روز بعد، فضه، گرسنه‏تر از ديروز، به اميد لقمه نانى سفره افطار را گشود و جمع روزه‏داران آماده افطار شدند كه فضه شنيد يتيمى از ايشان غذايى مىخواهد. همان ديد و همان كرد كه غروب گذشته ديده بود و انجام داده بودند.
ولى فضه در شگفت نماند كه خاندان وحى چگونه اين گرسنگى را تحمل مىكنند. چون پيش از اين نيز كه فضه غذاى اميرمؤمنان (عليه السلام) را از منزل به خدمتش مىبرد، ديده بود كه پس از كار زياد و خستگى بسيار مولايش به دوغ ترشى و نان جُوينى اكتفا مىكند.
نانى كه سبوس جو روى آن پيدا بود و گاه دستان مبارك حضرت توان تكه كردن آن را نداشت و امام براى شكستن آن فشار زانو را هم به يارى مىگرفت.
فضه آن روز را به ياد داشت كه سويد بن غفله اين منظره را مىديد و حضرت چون متوجه حضور او شد سويد را به غذاى خويش دعوت كرد و سويد خود را روزه دار خواند و حضرت فرمودند:
هر كه روزه گرفتن، او را از خوردن غذايى كه سيرش كند، بازدارد، بر خدا حق است كه او را از غذاى بهشتى بخوراند و از آشاميدنى بهشتى سيرابش كند.
سپس سويد به فضه كه در چند قدمى حضرت بود گفت: واى بر تو اى فضه! در حق اين پيرمرد از خدا نمىترسى؟ چرا سبوس نان را نمىگيرى؟! سبوس آن روى نان پيداست.
و فضه در جواب گفت: به ما فرموده است، سبوس غذا را نگيريم، گاه آن را در كيسه‏اى مىگذارد و مهر مىزند تا نتوانند سبوسش را بگيرند. و گاه امام در پاسخ اعتراض ياران خود كار فضه را تأييد مىكرد و دستى به محاسنش مىكشيد و مىفرمود:
«اگر اين محاسن به سبب طعام بسوزد زيان كرده است و همين غذا مرا كفايت مىكند.» (13)
روز سوم نيز فضه با شكمى كه از گرسنگى ناى ناليدن نداشت و دستانى كه از شدت ضعف توان سفره گشودن نداشت، سفره را گشود و پنج قرص نان؛ يكى براى بانوى عزيزش فاطمه، ديگرى براى على، مولاى گرامىاش و دو قرص براى حسنين، نور ديدگانش و يك قرص نيز براى شكم گرسنه خودش بر سر سفره گذاشت.
پنج انسان گرسنه كه سه روز را جز آب هيچ نخورده بودند و دو روزه را با آب افطار كرده بودند، گرداگرد سفره نشستند و اين بار نيز فضه و عزيزانش چون دست به نان بردند، اسيرى تمناى غذا كرد.
محبوب و عزيزان فضه با آن كه به شدت گرسنه بودند، چهار قرص نان را آماده انفاق نمودند. فضه نيز چون دست برد تا يكى بر آن چهار نان بيفزايد، شكم گرسنه‏اش ضجه‏اى برآورد و با آهى جگر سوز ناله كرد و گفت: فضه جان! اگر جان خويش را دوست دارى از اين انفاق بگذر. امّا فضه كه با گوش جان نداى «لَن تنالُوا البرَّ حتى تُنْفِقوا ممّا تُحبّون» (14) را شنيده بود شكم خويش را خطاب كرد:
جانِ فضه، از جان اينان شيرين‏تر نيست. جان من به جان على، فاطمه، حسن و حسين بسته است، و تا ايشان گرسنه باشند من، تو را حتى لقمه نانى نمى دهم.
فضه اين را گفت و بى درنگ عدد نان‏ها را به پنج رساند.
صبح روز چهارم؛ فضه هر چند گرسنه بود، امّا بيش از گرسنگى خود گرسنگى حسن و حسين كه از شدت گرسنگى مىلرزيدند، او را مىآزرد و آرزو مىكرد، اى كاش نانى بود تا لقمه‏اى از آن به حسن و لقمه‏اى ديگر به حسين مىداد و گرسنگى آنها را نمىديد.
امّا فاطمه (عليهما السلام) بانويش، از گرسنگى، شكمش به دنده‏هايش چسبيده بود و در محراب عبادت خداى خويش را مىخواند.
و مولايش على (عليه السلام) وقتى اوضاع را چنان ديد، دست حسن و حسين را گرفت و نزد رسول خدا (صلّى الله عليه وآله وسلّم) بُرد.
پيامبر كه فرزندان خود را چنين ديد فرمود: «چقدر بر من دشوار است كه شما را به چنين حالى ببينم.»
آن گاه با داماد و فرزندانش به خانه پاره تن خويش آمد و چون چشمان به گود نشسته او را ديد ناراحت شد. در همين حال جبرئيل به خدمتش بانگ برداشت: «اى پيامبر! اين سوره را بگير كه خدا تو را به داشتن چنين اهل بيتى تبريك مىگويد.» و آن گاه سوره را قرائت كرد. (15)
به يقين ابرار و نيكان از جامى نوشند كه با عطر خوشى آميخته است. سرچشمه گوارايى كه بندگان خدا از آن مىنوشند به اختيارشان هر كجا خواهند جارى مىشود. آن بندگان به نذر خود وفا مىكنند و از روزى كه گزند آن فراگيرنده است مى ترسند.
و بر دوستى خدا به بينوا و اسير و طفل يتيم غذا مىدهند.
و مىگويند: «ما براى خشنودى خداست كه به شما مىخورانيم و پاداش و سپاسى از شما نمىخواهيم. ما از قهر پروردگار خود در روزى كه از رنج و سختى آن رخسار خلق در هم و غمگين است مىهراسيم».
پس خدا هم آنان را از آسيب آن روز نگاه داشت و به آنها روى خندان و دل شادمان ارزانى داشت. و به پاس آن كه صبر كردند، بهشت و پريان پاداششان داد. در آن بهشت بر تخت‏هاى خود تكيه زنند. در آنجا نه آفتابى بينند و نه سرمايى.
سايه‏هاى درختان بهشتى بر سر آنهاست و ميوه هايش براى چيدن رام.
و ظروف سيمين و جام‏هاى بلورين، پيرامون آنان گردانده مىشود.
كه آن كوزه‏هاى بلورين نقره‏اى به اندازه و تناسب (اهلش) اندازه‏گيرى شده‏اند.
و در آنجا از جامى كه آميزه زنجبيل دارد و به آنان مىنوشانند.
در آن چشمه هايى است كه سلسبيلش نامند.
و بر گرد آنان پسرانى جاودانى مىگردند، چون آنها را بينى گويى كه مرواريدهاى پراكنده‏اند.
و چون بدانجا نگرى سرزمينى از نعمت و كشورى پهناور مىبينى.
بر اندام بهشتيان لباس هايى است كه از حرير نازك سبز رنگ و از ديباى ضخيم و با دستبندهايى از نقره تزيين شده‏اند و پروردگارشان شراب پاك به آنها مىنوشاند.
اين پاداش براى شماست و كوشش شما مقبول افتاده است. (16)
فضه شايد از خوشحالى در پوست خود نمىگنجيد. تا به حال، خود را بر چنان قله‏هاى بلندى از عزت نديده بود. هر چند نامى از او در وحى الهى نبود، امّا از كردارش ستايش شده بود.
خدايا! آيا جان فضه نيز با جانان مخلص پيوند خورده است؟ و آيا او نيز چون فاطمه (عليها السلام) خشنودى خداى خويش را به دست آورده است. شگفتا كه دوستى و پيروى و كوشش خالصانه، چگونه گُل آدميت او را شكوفاند و ستاره اميدش را درخشاند.
از اين پس، فضه فرهيخته‏اى بود فراموش ناشدنى كه فرمانبرى فاطمه (عليها السلام) او را فرزانه كرده بود.

- پاورقی -

  (12) - بحار الأنوار، ج 27، ص 60، روايت 16.
(13) - بحارالأنوار، ج 40، ص 325 و 331 به نقل از فضه همراز زهرا (عليها السلام)، ص 31 ـ 33.
(14) - هرگز به نيكوكارى نخواهيد رسيد تا از آنچه دوست داريد انفاق كنيد. (آل عمران(3) آيه 92).
(15) - تفسير الميزان، ج 20، ص 213.
(16) - ترجمه آيات 5 تا 22 سوره دهر.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page