غم هجران

(زمان خواندن: 5 - 9 دقیقه)

فضه روزگار خوشى را ميگذراند در محفل آل اللّه‏، در خدمت ولى اللّه‏ و سرشار از محبة اللّه‏ تا آن كه، رسول اللّه‏ ـ كه جان‏ها فداى گرد عبايش ـ در سال 11 هجرى، عالم و آدم، زمين و زمينيان و آسمان و آسمانيان را به سوگ خويش نشاند.
غم فضه ـ داغدارى كه اشك و آه، جان از وجودش ستانده بود ـ يكى نبود، سوز سينه فاطمه دختر رسول خدا ـ سلام اللّه‏ عليهما ـ او را سخت مىسوزاند.
از آن سوزان‏تر آن روز كه دَرِ خانه به شدت و غضب كوبيده شد و در خانه جز مولا و بانوى فضه و سرور جوانان بهشت و خود فضه كس ديگرى نبود. فضه به پشت درآمد و گفت: چه مىخواهى؟
صدا برآمد كه: على را بگو از اباطيل خود دست بردارد، بيرون شود و با خليفه رسول خدا بيعت كند!
فضه اين صدا را مىشناخت، صدا از دهان مردِ خشنِ عرب برمى آمد. فضه تحمل اين اهانت به خاندان رسول خدا (صلّى الله عليه وآله وسلّم) را نداشت. پيش از اين ديده بود كه اگر كسى در خانه پيامبر خدا صدايش را بالا مىبرد وحى نازل مىشود كه صدايتان را پايين بياوريد. پس چرا اين مردك چنين سخن مىگويد؟
و باز فضه از پيامبر شنيده و خود ديده بود و مىدانست كه «على مع الحق و الحق مع علي؛ (23) على با حق است و حق با على است.»
على حق است و حق على است، پس اين گستاخ چه مىگويد؟
و شايد براى نشان دادن بى اعتنايى خود و سرورانش به او فرمود: على مشغول كارى است و بيرون نشود. (24)
باز صدا از غضب برآمد كه: برو على را بگو بيرون بيايد و گرنه، داخل خانه شويم.
فضه كه تا به حال چنين جسارتى را به اهل بيت پيامبر نديده بود در خشم و شگفت بود. در همان دم بانويش را ديد كه به پشت در آمد و خطاب به مردمان بيرون فرمود:
«اى گمراهانِ دروغگو! چه مىخواهيد...»
نبرد بين حق و باطل ادامه داشت و بانوى فضه كه مظلوميت امامت را مىديد نترس و رسا آنان را جواب مىداد و فضه خود را در كلاس درسى ديگر مىديد و سراپاگوش بود.
فضه همچنان درس دفاع از ولايت را از دختر نبوت، همسر ولايت و مادر امامت مىآموخت كه ناگاه صداى لگد به در را شنيد. آذرخشى مهيب تمام وجودش را فراگرفت ؛ آسمان بر سرش خراب شد و دود از زمين و زمان برخاست.
فضه جان خويش را بين درِ شعله ور و ديوار پشتِ در، ديد. ناله فاطمه برخاست و مونس و غمگسار خويش فضه را صدا زد:
آه يا فِضةُ اِلَيكِ فَخُذِينى فَقَدْ وَاللّه‏ قُتِلَ ما فِى اَحْشايى مِنَ الْحَمْلِ؛
اى فضه مرا بگير كه به خدا قسم آن كه در رحم من بود كشته شد.
فضه چون برق خويش را رساند و خود را عمود كمر خميده دخت رسول خدا نمود.
امّا سنگينىاى كه فضه بر دوش داشت از جسم نحيف همسر امامت نبود، كه غم غصب خلافت و سنگينى اندوه فاطمه بود.
فاطمه (عليها السلام) در آغوش فضه از شدّت دردِ پهلو و اصابت ميخ در و سقط جنين بيهوش شد. (25)
فضه يك چشم به بانويش داشت و يك چشم به امامش. نيمى از جانش بيهوش از درد و نيمه ديگر جانش را با زور بردند.
فاطمه و على، صفا و مروه فضه بودند و او سعى خود را با پا و دل و چشم انجام مىداد و همچنان نگران بود كه بانويش به هوش آمد و او پريشان شد كه در جواب سؤال بانويش چه بگويد؟
على كجاست؟
او را به مسجد بردند. (26)
بانوى فضه شتابان برخاست؛ تا راه مسجد در پيش گيرد و فضه نيز شتابان خود را براى يارى او رساند، و بعد از آن فضه قصه‏هاى غم‏بار و سوزناك خاندان پيامبر را يكى پس از ديگرى مىديد، غصب خلافت، غصب فدك، خطبه بانويش در مسجد و....
فقط خدا حال فضه را مىداند كه چگونه آن هفتاد و پنج، يا نود و پنج روزِ بعد از رحلت رسول خدا (صلّى الله عليه وآله وسلّم) را سر كرد كه بعد از سال‏ها هنوز با نام اهل بيتِ رسول اللّه‏ (صلّى الله عليه وآله وسلّم) جوى اشك از چشمانش جارى مىشود و شعله‏هاى سوزان غم تمام وجودش را مىسوزاند.
فضه بعد از آن، هميشه و همه جا، در بيان ظلمى كه بر ايشان رفت، سفارشى كه رسول خدا درباره آنان مىفرمود و جايگاهى كه نزد خدا داشتند مىكوشيد و مردم را به عشق و پيروى از ايشان فرا مىخواند.
ورقة بن عبداللّه‏ مىگويد:
به زيارت بيت اللّه‏ الحرام مشرف شدم، در بين طواف زنى را ديدم زيبا صورت (27) و بسيار نمكين كه با عبارات شيرين و فرمايشات دلنشين، در كمال فصاحتِ زبان و بلاغتِ بيان با خداوند عالميان مناجات مىكند و مىگويد:
«خدايا! اى پروردگار كعبه و اى پروردگار دو ملكى كه بر دوش چپ و راست من اند! و اى پروردگار زمزم! اى پروردگار آداب گرامى! و اى پروردگار محمّد (صلّى الله عليه وآله وسلّم) كه بهترين مردمان و نيكوكاران گرامى، مرا با رهبران پاكم و فرزندانشان محشور فرما.
اى گروه حج كنندگان و عمره كنندگان! همانا سروران من بهترين بهترين‏ها هستند و برگزيده نيكان‏اند؛ كسانى كه مقامشان از مقامِ مقام‏داران بالا رفت و يادشان در همه جا بالا گرفت». (28)
پيش رفتم و گفتم:
اى جاريه! گمان مىكنم كه تو از دوستداران و پيروان اهل بيتِ عصمت و طهارت (عليهم السلام) هستى. گفت: آرى.
ـ خود را معرفى بنما.
ـ انا «فضه» ـ أَمَةُ فاطمه الزهراء بنت محمّدالمصطفى (صلّى الله عليه وآله وسلّم) ؛ من فضه كنيز حضرت فاطمه زهرا دختر محمّد مصطفى (صلّى الله عليه وآله وسلّم) هستم.
ـ احسنت و آفرين بر تو، اى مونس و انيس فاطمه! من مشتاقم تا از كلامت بشنوم و از منطق تو استفاده كنم. خواهش مىكنم چون طواف خويش به جاى آوردى، به بازار گندم فروشان بروى و اندكى در آن‏جا صبر كنى تا من به خدمت شما برسم. مىخواهم در مورد مسئله‏اى از تو سؤالى كنم، خداوند متعال بر پاداش نيكت بيفزايد.
ورقه گويد: چون به بازار گندم فروشان رفتم فضه را ديدم در كنارى نشسته. او را به نزد خود خواندم و در گوشه خلوتى به او گفتم: اى فضه! مرا از حالات بانوى خود «فاطمه زهرا» خبر ده و بگو كه در هنگام وفات پدرش رسول خدا ـ جانها به فدايش ـ و هنگام وفات فاطمه زهرا ـ جانم به فدايش ـ چه ديدى؟
چون فضه اين كلام از من شنيد، سيلاب اشكش به صورتش روان گرديد و آه و ناله او بلند شد و گفت:
«اى ورقة بن عبداللّه‏! حزنى را كه سال هاست در سينه پنهان كرده‏ام به هيجان آوردى و داغ‏ها و دردهاى دل مرا تازه كردى».
سپس فضه وفات فاطمه و ناله‏ها و گريه‏هاى او را كه بعد از پدر بزرگوارش داشت نقل كرد. (29)
در اين آشوب جهان سوز، فضه سه بار نام خود را از زبان مبارك عزيزانش ذكر مىكند:
 (30). آن جا كه گل نبى، خويش را بين در و ديوار مىبيند و ميخِ در، به سينه‏اش اصابت مىكند و درد شديدى از كشته شدن فرزندش محسن ـ كه شش ماه است در شكم مادر آرميده است ـ احساس مىكند. فرياد مىزند: «فضه مرا درياب.» و فضه با جان به يارىاش مىدود.
 (31). امام على (عليه السلام) مىفرمايد: «وقتى فاطمه را غسل دادم و خواستم بندهاى كفن را گره بزنم گفتم: اى ام كلثوم، زينب و سكينه، اى فضه و اى حسن و حسين بشتابيد و از مادرتان آنچه مىخواهيد توشه برداريد».
امّا پيش از آن كه فضه بوسه آخر را از صورت نيلى بانويش، شهيده مرضيه، برچيند، حَسنين (عليهما السلام) خود را بر پيكر مادر انداختند و آن جا بود كه فضه گمان كرد از شدت اين مصيبت لحظه ‏اى جان از او و زمين و زمان جدا شد، و...
 (33). چون هنگام تشييع جنازه پيكر پاك دخت پيامبر خدا ـ سلام خدا بر آنها باد ـ فرا رسيد، اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود:
فاطمه از من پيمان گرفته است كه چون جانش از دنيا پركشيد هيچ كس را خبر نكنم جز ام سلمه همسر رسول خدا، ام ايمن و فضه، و از مردان حسنين، سلمان فارسى، عمار ياسر، مقداد، ابوذر و حذيفه. (34)
يعنى، فضه محرم راز خاندان ولايت شده بود و ايشان او را در غم و شادى خويش شريك مىدانستند، چرا چنين نباشد؟ وقتى كه او كمر همت در خدمت ايشان مىبندد و آنها وى را فضه خود ياد مىكنند و مى ستايند.

- پاورقی -

 (23) - بحار الأنوار، ج 10، ص 433، باب 26، روايت 15.
(24) - همان، ج 30، ص 290.
(25) - رياحين الشريعه، ج 1، ص 268.
(26) - كشتى پهلو گرفته، ص 86.
(27) - اين كه فضه ـ رحمة اللّه‏ عليها ـ صورت خود را نپوشانيده بود به علت مُحرم بودن او بوده است، چون در حالت احرام، پوشاندن گِردى صورت بر زن حرام است و گرنه فضه نيز حجابى چون مقتداى خويش فاطمه زهرا (عليها السلام) داشته است.
(31) - «اللّهم ربّ البيت الحرام و الحفظة الكرام و زمزم و المشاعر العظام و ربّ محمّد خير الأنام و البررة الكرام أنْ‏تحشرنى مع ساداتى الطاهرين و أبنائهم الغرّ المحجلين الميامين ألا فابشروا يا جماعة الحجاج و المعتمرين انّ موالى خيرة الأخيار و صفوة الأبرار الذين عَلا قدرهم على الأقدار و ارتفع ذكرهم فى سائر الأمصار».
(32) - رياحين الشريعه، ج 2، ص 316. به علت طولانى بودن روايت از ذكر همه آن خوددارى شد.
(33) - چشمه در بستر، ص 267؛ بحار الأنوار، ج 78، ص 310.
(34) - در اعلام النساء المؤمنات، ص 594، به جاى سليك «ابو مليك» آمده است.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page