تحليلى از خطابه ى حضرت زهرا
دادگاه محاكمه ى غاصبين فدك، نه سخنرانى
مجلسى كه در مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله با حضور حضرت زهرا عليهاالسلام به همراه عده اى از زنان از يك سو، و در جمع مهاجرين و انصار و ابوبكر از سوى ديگر منعقد شده بود، نمى تواند بصورت يك خطابه و سخنرانى تلقى شود، بلكه دادگاه محاكمه ى غاصبان بود كه ناخواسته در آن حاضر شده بودند، و نتيجه ى فكرى آن تماماً به نفع صاحب فدك و بر ضرر غاصب آن تمام شد. آن مجلس بعنوان يك واقعه ى غير عادى در اذهان و در صفحات كتب ثبت شد و براى قضاوت آينده ى تاريخ به ثبت رسيد. مظلوم و ظالم سخن خود را گفتند و ضبط شد تا قاضيان تاريخ براحتى حكم كنند.
اگر فقط به صورت سخنرانى حضرت زهرا عليهاالسلام بود و ادعاهاى پوچ غاصبين معلوم نمى شد، قضاوت كنندگان گوشه هايى از ماجرا را نمى دانستند و ممكن بود به خود اجازه ى قضاوت ندهند. نگرش حضرت به آينده ى آن ماجرا در سرتاسر خطابه كاملاً مشهود است، و اين از بركات مقام عصمت كبرى است.
سند قرآنى فدك در مقابل سند جعلى غاصبين
استناد حضرت زهرا عليهاالسلام به آيات شريفه ى قرآن و كلمات پيامبر صلى الله عليه و آله نيز از جنبه هاى شاخص خطبه است. در مقابل اين آيات محكم و براهين مستدل، غاصبين تنها يك حديث جعلى مطرح نمودند كه كسى جز خودشان و دو دخترشان مدعى و شاهد آن نبود، و اين خود شديدترين ضربه ى كارى بر پيكر گفتار و رفتار دشمن بود.
جالب تر از اين، بيان و استدلالهاى دندان شكن حضرت بود كه مطلب را طورى واضح مى كرد كه باطل بودن سخن خصم براى همه روشن مى شد. چنين قدرت كلام چيزى بود كه دشمن از آن عاجز بود، و عملاً نشان مى داد كه مقاومت خود را از دست داده است. لذا در هر مرحله ادعايى را رها مى كرد و به شاخه ى ديگرى مى رفت و ادعاى جديدى مطرح مى ساخت.
تقسيم حساب شده ى خطابه ى فدك
آنچه در خطابه ى حضرت زهرا عليهاالسلام مشهود است حساب شده بودن كلمات و جملات و خطابها و مطالب است كه جز از مقام عصمت كبرى ساخته نيست. در ابتداى سخن بدون در نظر گرفتن مخاطب خاصى، حمد و ثناى الهى و ذكر پيامبر صلى الله عليه و آله را آغاز كردند، و يك دوره تاريخچه ى گذشته ى اسلام را بيان كردند.
مسلمانان را چند بار مورد خطاب قرار دادند و هر بار مطلب تازه اى از نقاط ضعفشان مطرح كردند. گاهى خطاب را متوجه انصار مى نمودند بدان دليل كه غاصبين اصلى همگى از مهاجرين بودند، و گاهى همه را مورد خطاب قرار مى دادند، ولى مى بينيم مهاجرين غاصب را بخصوص مورد خطاب قرار ندادند.
خطاب حضرت در چند مورد با شخص ابوبكر است كه در واقع او را به محاكمه مى كشد و وادارش مى كند تا سخن بگويد و به ضعف خود و بى ارزشى دليلش اقرار كند.
در موردى حضرت قبر پيامبر صلى الله عليه و آله را مورد خطاب قرار مى دهد و در حضور مسلمانان شكايت خود را از بى اعتنايى آنان به پيشگاه پدر عرضه مى دارد.
مطلب دقيق ديگر بيان سابقه ى حال مسلمينى است كه براى خود ادعايى داشتند و در فكرهاى تازه اى بودند. حضرت با تشريح سابقه ى نكبت بار فرهنگى و فقر و گرسنگى گذشته ى آنان، بخوبى متوجه شان كردند كه هر نعمتى دارند همه به بركت پيامبر صلى الله عليه و آله و اميرالمؤمنين عليه السلام است، و اگر آن دو بزرگوار و فداكارى هايشان نبود اكنون سفره ى آماده اى براى مردم گسترده نبود تا اينچنين افكارى در سر بپرورانند.
ابهّت فاطمى در مقابل ذلت نفاق
سيطره ى ابهّت فاطمه عليهاالسلام در آن مجلس، بعنوان مقام عصمت و دختر وحى، و سخنان بلندى كه از لسان آنحضرت ادا مى شد، دهان ياوه گويان را به كلى قفل كرده بود. از سوى ديگر منظره اى كه از آن عزيز پيامبر صلى الله عليه و آله در ذهنها مجسم شد و ديدند كه ياراى راه رفتن ندارد و آه از دل پر درد برمى آورد، چنان مردم را منقلب كرده بود كه همه اشك مى ريختند و مجال سخن براى آنحضرت نبود. يك آه فاطمه عليهاالسلام كافى بود تا مجلس دگرگون شود، و اين برندگى آه، دل دشمن غاصب را مى لرزانيد.
توبيخ و عتاب مردم از سوى حضرت زهرا عليهاالسلام نيز حالت عجيبى را حاكم كرده بود. در حاليكه ابوبكر در غصب فدك اجماع مردم را سند خود قرار مى داد، حضرت خطاب به مسلمانان و در حضورشان، آنان را روى آورندگان به باطل معرفى مى كرد و مى فرمود: «چرا به جنگ اين امامان كفر برنمى خيزيد»؟
نهيب فاطمه
اگر چه نهيب فاطمه عليهاالسلام در آن مردم اثر نكرد و نخواستند بفهمند كه سپاس آنهمه فداكارى، سوزاندن خانه و كاشانه ى پيامبر صلى الله عليه و آله پس از رحلت او نبود و دخترش را آزردن و مجروح كردن قدردانى از زحمات آنحضرت نبود، ولى... و لى نسلهاى روشنى بودند و هستند كه با قلبى حقيقت جو مى آيند و با شنيدن سخنان فاطمه عليهاالسلام لعنت و نفرت خود را از چنين بى انصافى مردم ابراز مى كنند و با ترسيمى از محاكمه ى دشمن بدست فاطمه عليهاالسلام اهميت آنرا درك مى كنند و انزجار خود را از غاصب حق گُلِ وجود اعلام مى نمايند.