نگاهى گذرا به غصبهاى مكرر فدك
1. عمر پس از مرگ ابوبكر، بعنوان ارث پيامبر صلى الله عليه و آله (كه فرضاً قابل ارث بردن نبود!!) آن را به وارثان پيامبر صلى الله عليه و آله باز گرداند به شرط آنكه طبق رفتار ابوبكر و خود عمر تا آن زمان، نسبت به آن رفتار كنند! يعنى فقط در اختيار آنان باشد ولى درآمد آن به مصرف بيت المال برسد! [الغدير: ج 7 ص 194. ارشاد السارى (قسطلانى): ج 8 ص 201.]اين پيشنهاد از طرف عمر به عباس عموى پيامبر صلى الله عليه و آله و اميرالمؤمنين عليه السلام بود در حالى كه بايد آن را به وارثان فاطمه عليهاالسلام باز مى گرداند و تحت تصرف كامل آنان قرار مى داد. با همه ى اينها سندى هم وجود ندارد كه اميرالمؤمنين عليه السلام اين پيشنهاد را پذيرفته باشد و باز گرداندن فدك عملاً انجام شده باشد.
روايت ديگرى در اين زمينه وجود دارد كه عمر برخى صدقات پيامبر صلى الله عليه و آله را بازگرداند، ولى فدك باز نگرداند و گفت: صدقه ى پيامبر است كه مربوط به حقوق و مشكلات آن حضرت بوده و بايد اختيار آن در دست حاكم وقت باشد! [بحار الانوار: ج 29 ص 330.]2. عثمان پس از مرگ عمر، سرزمين فدك را بازپس گرفته، همه ى آن را در اختيار مروان بن حكم گذاشت. [الغدير: ج 7 ص 195.]3. معاويه پس از مرگ عثمان و بعد از شهادت امام حسن عليه السلام فدك را سه قسمت كرد: ثلث آن را به مروان و ثلث آن را به عمرو فرزند عثمان و ثلث آن را به پسرش يزيد داد. پس از آنكه معاويه مروان را بر كنار كرد فدك را هم از او گرفت. بار ديگر كه مروان از طرف معاويه حاكم شد فدك را با درآمد گذشته اش به او باز گرداند. [الغدير: ج 7 ص 195. طبقات ابن سعد: ج 5 ص 286.]4. مروان در زمان حكومت خود بار ديگر فدك را تماماً براى خود تصرف كرد و بعد نيمى از آن را به پسرش عبدالملك و نيم ديگر را به پسر ديگرش عبدالعزيز بخشيد. [الغدير: ج 7 ص 195. طبقات ابن سعد: ج 5 ص 286.]5. عبدالعزيز نيز سهم خود را به پسرش عمر بن عبدالعزيز بخشيد، و پس از مرگ عبدالملك همه ى آن در تصرف عمر بن عبدالعزيز قرار گرفت. [الغدير: ج 7 ص 195. طبقات ابن سعد: ج 5 ص 286.]6. عمر بن عبدالعزيز طى مراسمى اعلام كرد كه مى خواهد فدك را از تصرف شخصى بيرون آورد و مانند زمان ابوبكر صرف بيت المال كند، با اين تفاوت كه مسئول آن را از بنى فاطمه قرار دهد. وقتى اين كار را كرد به او گفتند: با اين كار خود بر ابوبكر و عمر طعنه مى زنى! پاسخ داد: آنان با غصب فدك بر خود طعنه وارد كردند. [الغدير: ج 7 ص 195. المسترشد: ص 503.]7. يزيد بن عبدالملك بار ديگر آن را باز پس گرفت و تحت تصرف خود درآورد. [بحار الانوار: ج 29 ص 347.]8. در حكومت عباسيان، سفاح بار ديگر فدك را به تصرف حسن بن حسن بن على بن ابى طالب عليه السلام درآورد. [الغدير: ج 7 ص 194.]9. منصور دوانيقى، فدك را از تصرف بنى فاطمه خارج ساخت. [الغدير: ج 7 ص 194.]10. مهدى عباسى، دوباره فدك را به بنى فاطمه داد. [معجم البلدان: ج 4 ص 240.]11. هادى عباسى، بار ديگر فدك را بازپس گرفت. [الغدير: ج 7 ص 195.]12. مأمون دوباره فدك را به بنى فاطمه داد. [معجم البلدان: ج 4 ص 240.]13. متوكل، بار ديگر فدك را از تصرف بنى فاطمه بيرون آورد. [الغدير: ج 7 ص 197.]14. منتصر پسر متوكل بار ديگر فدك را به بنى فاطمه داد. [الكامل لابن الاثير: ج 7 ص 355.]