- برو حيوان ، را بيفت ، حركت كن .
- شايد زبان بسته درد مى كشد، شايد پايش پيچ خورده !
- نه ، فكر نكنم ، طورى نشده كه درد بكشد.
هر كار كردند حيوان تكان نخورد و قدم از قدم برنداشت ، گويى او را به زمين ميخكوب كرده بود. هر دو نفر از مركب هاى شان پياده شدند تا ببينند علت چيست . افسار شتر را به جلو كشيدند تا شايد حركتى بكند، اما حيوان مثل كوه ، محكم سرجايش ايستاده بود.
خواستند شتر را روى زمين بخوابانند تا اگر خسته شده كمى استراحت كند، ولى باز هم سعى شان به جايى نرسيد.
آن روز هوا هم خيلى گرم بود، ديگر خسته شده بودند و هر دو عرق مى ريختند... مشك آب را از روى شتر برداشت و خود از آن نوشيد و به همسفرش داد، سپس گفت : آقا، چرا شتر شما امروز اين گونه شده است .
- تا حال سابقه نداشته ، اين بيست و دومين بار است كه با اين شتر به مكه مى روم ، ولى تاكنون چنين رفتار عجيبى از او سرنزده بود.
- برخيزيم و بار ديگر امتحان كنيم ، اگر دير بجنبيم از قافله عقب مى مانيم ، آن وقت ممكن است از شر راهزنان در امان نباشيم .
هر دو نفر برخاستند و دوباره سعى كرد، ولى شتر همچنان سر جايش ايستاده بود، گويى اصلا قصد تكان خوردن نداشت . اين بار هر دو نفر عصبانى شدند. صاحب شتر چوبدستى اش را بالا برد مى خواست ضربه اى بزند، اما منصرف شد و دستش را پايين آورد، گفتم : پس چرا نرديد، يك ضربه بزنيد، شايد راه بيفتد.
امام سجاد كه خستگى از چهره اش مى باريد گفت : آه كه اگر قصاص نمى بود(44)... و ديگر حرفى نزد.
هر دو نفر نشستند. همسفرش از نكته سنجى امام خيلى تعجب كرده بود و با خود مى انديشيد: او كه از آزار رساندن به حيوانى كه سركشى مى كند و نافرمان شده اين گونه بيمناك است ، من بيچاره فرداى قيامت چه پاسخى خواهم داد به آنان كه به حق و ناحق ايشان را كتك زده ام .
دلش شكست ، اشك در چشمانش حلقه زد و تصميم گرفت بعد از سفر حج به نزد آنانى برود كه به هر نحوى موجب اذيت و آزارشان شده است و از آنان حلاليت بطلبد(45).
- پاورقی -
44- قصاص يعنى تلافى كردن .
45- مناقب ، ج 4، ص 155.
اگر قصاص نبود
- بازدید: 1485