از مطالب گذشته معلوم شد که بر حسب دلائل عقلي ونقلي، نصب وتعيين امام حق الهي است که ديگران حتّي شخص رسول خدا را در آن مداخله اساسي نيست، وفرق جوهري نظام امامت با سائر نظامها در همين است که اين نظام، نظامي است الهي، وبه تعيين ونصب از جانب خدا مي باشد، وعهد خدا است وعقلاً ونقلاً بايد از سوي خدا باشد.
امّا عقل، پس براي اينکه مسأله امامت از اهمّ مسائل مربوط به کمال بشر است، وخداوندي که نسبت به بندگان خود اين همه لطف وعنايت فرموده است چگونه آنها را در چنين امر مهمي ياري نمي فرمايد وبه خود وامي گذارد، با مفاسد بزرگي که بر ترک آن مترتب است.
اوصاف کامله واسماء الحسناي الهي مثل رب العالمين ولطيف ومنعم وحکيم وعليم ورحمان ورحيم ومفضل ورئوف ومحسن، همه دلالت دارند اين عنايت از جانب حق تعالي انجام شده است، ومفهوم اين اسماي حسني وصفات عليا مطلق است ومحصور در جهات تکويني نيست وحصر آن در جهات تکويني يا تشريعي غير امامت با عقيده به ثبوت تمام تکويني نيست وحصر آن در جهات تکويني يا تشريعي غير امامت با عقيده به ثبوت تمام صفات کماليّه وجماليّه ذاتيّه وفعليّه براي خدا منافات دارد.
وهمانطور که (بعث رسل) و(انزال کتب) بر حسب حکمت الهيّه واجب است (نصب امام وتعيين او) نيز لازم است.
از جمله ادله اين است که بر حسب آنچه گذشت ودلائل ديگر که در کتابهايکلام ذکر شده است امام بايد معصوم ودر سائر صفات کمال، سرآمد واکمل از تمام افراد بشر باشد وبر اين جهات خصوص عصمت که از امور نهاني وپنهاني است غير از خدا وکساني که با عالم غيب ارتباط دارند کسي آگاه نيست لذا بايد نصب امام از جانب خدا باشد.
وامّا نقل از آيات قرآن مجيد واحاديث شريفه استفاده مي شود که نصب امام از شؤون الهي مي باشد واز جمله از آياتي که دلالت بر هدايت الهي وعموميّت وکمال آن دارند وبه طلب هدايت از خدا واستمرار وعدم انقطاع آن در تمام ازمنه، ارشاد مي نمايند استفاده مي شود که صفت (هادويّت) الهي اقتضا دارد که بندگانش را به سوي امام آن الگوي کامل وجلوه اسم (الهادي) و(الوليّ) و(الحاکم) هدايت فرمايد.
بديهي است صفت (هادويت تکوينيه وتشريعيه الهي) مثل تمام صفات ذاتيّه وفعليّه الهي در نهايت کمال است ودر آنها هيچ گونه نقصي فرض نمي شود ودر مبدأ فيّاض علي الاطلاق هيچ گونه بخل وامساک فيض نيست بنا بر اين کمال فيّاضيّت وهادويّت او اقتضا دارد که هم بندگانش را به سوي امام هدايت کند وهم به وسيله امام آنها را مسؤول هدايتهاي ديگر فرمايد چنانکه قبلاً هم اشاره شد:
نابغه عالم علوم معقول ومنقول، علاّمه حلّي در کتاب (الفين)، هزار دليل بر لزوم نصب امام بر خدا واينکه شأني از شؤون الوهيّت است بيان فرموده است که اهل نظر ومطالعه مي توانند براي اينکه از استحکام مذهب تشيّع ونظام امامت آگاه شوند مستقيماً به آن کتاب که مکرر طبع شده وبه کتابهاي ديگر مثل (شافي) سيّد عظيم الشأن مفخر علماي اسلام سيّد مرتضي وبه کتاب تلخيص الشافي مراجعه نمايند.
واز جمله مباحثات ظريفي که در اين موضوع واقع شده مباحثه معروفي است که بين هشام بن الحکم(5) وعمرو بن عبيد بصري(6) واقع شد. در اين مباحثه هشام با بياني رسا وپرسشهائي لطيف، عالم صغير يعني وجود انسان واعضاي او را زير سؤال وبررسي قرار داد وپس از پرسش از فائده چشم وگوش ودست، از قلب يعني مرکز تعقّل وفرماندهي بدن سؤال کرد.
عمرو بن عبيد گفت قلب يعني عقل را خداوند متعال مرکز ورئيس وصاحب اختيار ومدير ومدبّر وجود انسان قرار داده که تمام حرکات وفعاليتها وکارهاي اعضاء به امر وفرمان او وتحت اداره او است وبر همه سلطنت وحکومت دارد.
هشام گفت در صورتي که خدا براي اين بدن کوچک تو رئيس ومدبّر وصاحب اختيار قرار داده است که امور آنها مختل نشود وتحت انتظام باشد چگونه براي اين عالم کبير، رئيس ومدير ومدبّري قرار نداده وامور آنها را مهمل گذارده است.
عمرو بن عبيد از اين بيانات لطيف ودقيق وشکل مباحثه که عقل سليم هر کس به آن حکم مي کند دانست که اين منطق، منطق محکم تشيّع وشاگردان مکتب حضرت امام جعفر صادق عليه السلام است. طرف بحث خود را که هشام بود شناخت واز او احترام لازم به عمل آورد.(7)
- پاورقی -
(5) از اصحاب معروف حضرت صادق وحضرت کاظم عليهما السلام بوده است که وفاتش بر حسب نقل بعضي در سال199 هجري اتفاق افتاده وشرح حالش در کتابهاي رجال مفصلاً ذکر شده است.
(6) از علماي مشهور اهل سنّت است که به سال144 هجري در گذشته است شرح حالش را در کتابهاي رجال وتراجم مثل (تهذيب التهذيب) ابن حجر و(الجرح والتعديل) رازي و(وفيّات الاعيان) ابن خلکان ببينيد.
برنامه نصب وتعيين امام
- بازدید: 1649