راههاي شناخت امام

(زمان خواندن: 5 - 10 دقیقه)

به نظر مي رسد که هر حقيقت وواقعيّتي ـ خواه وجود غيبي خارجي داشته باشد يا از امور عقليّه باشد ـ از راهي از راههاي شناخت مناسب خود مانند حسّ وتجربه وفطرت وعقل وخواب ووحي قابل شناخت مي باشد. بديهي است اين نظر به اين معني نيست که بگوئيم همه اشياء وحقايق از اين راه شناخته شده اند بلکه مقصود اين است که معرفت هر يک از اشياء وحقايق از يک يا بيشتر از اين راهها امکان دارد مثلاً از راه وحي هر چيزي که خدا اراده شناساندن آن را به وسيله وحي فرموده باشد شناخته مي شود.
در معرفت امام هم از راههائي که در اختيار بشر است شناخت او امکان دارد، وعمده راههائي که مورد استفاده قرار گرفته، واز آن امام شناخته مي شود سه راه است:
اوّل نص است، يعني تعيين وتصريح واعلام پيغمبر که مفادش خبر دادن از جعل ونصب الهي يا جعل ونصب امام به امر الهي است که فرق آن با اوّل اين است که در اوّل جعل ونصب بدون واسطه انجام شده وفعل الهي است بدون واسطه ولي نصّ پيغمبر مثل خبر دادن از آن است. ودر دوّم فعل الهي است به واسطه پيغمبر است که به امر الهي انجام مي شود واستناد آن به خدا نيز مثل بسياري از افعال ملائکه به خدا صحيح است چون به امر خدا انجام مي دهند ومترتّب ومتفرّع بر آن مطلب است، نصّ هر امام بر امامت امام بعد از خودش.
اعتبار ودلالت نصّ بر امامت، يک امر بسيار منطقي وعرفي وخردپسند است که با توجه به بحثهاي گذشته که گفتيم حاکميّت مخصوص الله است وصاحب اختيار حقيقي همه وهر چيز وهر شأني از شؤون خلق است کاملاً واضح مي شود زيرا تصرّف هر کس در آنچه مربوط به او است وتعيين هر گونه قرار وبرنامه راجع به آن معتبر است واين امر نظير اعتبار اقرارهاي مردم نسبت به نفس يا مال خودشان مي باشد که به غير از اينکه از طريق خودشان شناخته شود راهي ندارد وکسي را در آن حق چون وچرا گفتن نيست.
بنا بر اين در اعتبار بر اين راه جاي هيچ گونه خدشه وترديدي نيست هر چند در (منصوص عليه) کسي که نصّ بر او شده باشد اختلاف انظار پيش بيايد.
دوّم از راههاي معرفت امام معجزه است، که ظهور آن به دست کسي که مدّعي امامت باشد دليل بر صدق ادّعاي او است يا به بيان بعض بزرگان، دليل بر نصّ ونصب او از جانب خدا است(1) زيرا در اين مسأله دو نظر است يکي اينکه معجزه مستقلاً دليل بر امامت است وديگري اينکه دليل اصلي، نصب ونصّ پيغمبر يا امام سابق است ومعجزه دليل بر نصب است که اگر نصّ مفقود باشد ومعجزه باشد معجزه دلالت دارد بر اينکه نصّ بر صاحب معجزه بوده است وبه دست ما نرسيده است.
(قلت لابي عبدالله عليه السلام لاي علّة أعطي الله عزوجل أنبيائه ورسله وأعطاکم المعجزة؟ فقال: ليکون دليلاً علي صدق من أتي به والمعجزة علامة لله لا يعطيها الا أنبيائه ورسله وحججه ليعرف به صدق الصادق من کذب الکاذب(2) = به حضرت صادق عليه السلام عرض کردم به چه علّتي خداوند متعال به پيغمبران وفرستادگانش وبه شما معجزه عطا کرد؟ فرمود: براين اينکه دليل باشد بر راست گوئي کسي که آن را آورده است، ومعجزه علامتي است (نشاني است) از براي خدا، عطا نمي فرمايد آن را مگر به انبياء ورسولان وحجتهاي خودش تا شناخته شود به وسيله آن راستي راستگو از دروغ دروغگو).
راه سوّم از راههاي شناخت امام: اخلاق وکردار وروش ورفتار ووضع زندگي وصادرات علمي يکي از راههاي شناخت امام است براي آنان که اهليّت تشخيص را داشته باشند، وبتوانند از اخلاق واقبال ومعاشر وسلوک وگفتارها وسخنرانيها وبرخوردهاي گوناگون، صاحب اين مقام را بشناسند مثلاً در اثر مطالعه دقيق وعميق در زندگي مولاي متّقيان وسرور اولياء حضرت علي عليه السلام وخطبه هاي آن حضرت در معارف والهيّات وعدالت وزهد وشجاعت وفداکاري در راه حق وساير ابعاد شخصيّت بزرگ ووسيع آن حضرت، اهل بينش وآگاهي ودانش امامت او را بر همه اصحاب وهمه مسلمين تصديق مي نمايند هم چنين در زندگي ساير امامان: اين معني کاملاً حاصل است.
وشايد همين باشد معني حديث شريفي که از حضرت صادق عليه السلام روايت شده است که امير المؤمنين علي عليه السلام فرمود:
(اعرفوا الله بالله، والرسول بالرسالة، واُولي الامر بالامر بالمعروف والعدل والاحسان).(3)
در معناي اين حديث شريف چند احتمال است که بطور اجمال به آنها اشاره مي شود:
اول اينکه خدا را بشناسيد به خدائي وصفات جلال وجمال وشؤون او يعني او را چنانکه هست وبه صفات ثبوتيّه وسلبيّه اي که دارا است بشناسيد (يعني بايد چنين معرفتي تحصيل کند) وپيغمبر را نيز به شأن رسالت ومقام پيغمبري بشناسيد که رسول خدا وفرستاده خدا است ورابط بين خالق ومخلوق وواسطه بين خدا وبندگان او است. واولي الامر را به اينکه امر به معروف مي نمايند وبه عدل واحسان عمل مي کنند بشناسيد که اگر از خدا وپيغمبر واولي الامر از شما سؤال شد پاسخ دهيد که خدا، خدائي وصاحب اختياري وپادشاهي ومالکيّت همه را دارد وهمه به او نيازمند، واو از همه بي نياز وجامع جميع صفات کمال، ومنزّه از تمام نواقص است وپيغمبر (حضرت محمد بن عبدالله صلي الله وعليه وآله) از سوي خدا رسالت دارد وآورنده پيام ورساننده وحي خدا است. ودوازده امام واولي الامر، بزرگواراني هستند که امر به معروف وعدل واحسان مي نمايند.
بنا بر اين احتمال، بر اهل فن وتفطّن، علّت اينکه (رسول) به لفظ مفرد و(اولي الامر) به لفظ جمع آورده شده ولطف عبارت حديث معلوم مي شود.
احتمال دوّم اين است که خدا را به خودش وبه ذات خودش بشناسيد که او روشن تر ومعروف تر از هر چيز است چنانکه از منصور بن حازم نقل شده است که گفت:
(ان الله جل جلاله أجل وأعز وأکرم من أن يعرف بخلقه بل العباد يعرفون بالله(4) = همانا خداوند متعال، بزرگوارتر وعزيزتر وگرامي تر از آن است که با مخلوقاتش شناخته شود بلکه بندگانش به وسيله او شناخته مي شوند).
وچنانکه در دعاي عرفه، سيد الشهداء الموحدين عليه السلام به درگاه خداوند عرضه مي دارد:

(أيکون لغيرک من الظهور ما ليس لک حتي يکون هو المظهر لک متي غبت حتي تحتاج الي دليل يدل عليک ومتي بعدت حتي تکون الاثار هي التي توصل اليک = آيا چيز ديگر مي تواند ظاهرتر از خود تو باشد تا او وسيله ظاهر نمودن تو گردد کي پنهان هستي تا نيازمند برهان باشي که بر تو دلالت کند وکي دوري تا به وسيله آثار بر تو برسند.

بنور شمع کي خورشيد تابان    کند پيدا کسي اندر بيابان
برم من از مؤثر پي به آثار        بظاهر گر چه بر عکس است اين کار
ظهور جمله اشيا بنور است        چگونه نور از آنها در ظهور است
اگر برهان لمّي جلوه گر شد    نبايد بهر انّي خون جگر شد
    
تصوّر را در اينجا چون گذر نيست بجز لفظ انّي ولمّي ديگر چيست.(5)
وپيامبر را به رسالتش يعني چگونگي دعوت وشريعتش بشناسيد واولي الامر را به امر به معروف وعدل واحسان بشناسيد يعني از عمل وسيره ورفتار وکردارشان بشناسيد.
احتمال سوم اين است که خدا را بشناسيد به خدا، يعني به کارها وافعال او وبه آيات او که در آفاق وانفس است چون اگر چه فعل، وآنچه از آن حاصل مي شود غير فاعل است امّا چون فاعل فعل وآفريننده آيت او است، از اين جهت وقتي خدا را به افعالش وبه آثارش بشناسيم به خدا شناخته ايم وبه چيز ديگر نشناخته ايم چون چيز ديگري غير از آثار خدا وآيات او امکان وجود ندارد. وپيغمبر را بشناسيد به رسالتش يعني کارهاي پيامبرانه واعمال وروشش را در انجام وظيفه رسالت ملاحظه کنيد واولوا الامر را نيز به کارهايشان در واداشتن مردم به کارهاي نيک وعدالت واحسانشان بشناسيد.
وفرق بين احتمال اوّل ودو احتمال ديگر اين است که احتمال اوّل راجع به اين است که خدا وپيغمبر واولوا الامر را به چه اوصاف وشؤوني بايد شناخت وچگونه معرفي بايد تحصيل کرد! اما احتمال دوّم وسوّم مبني بر اين است که خدا وپيغمبر وامام را به همان شؤون واوصافي که دارند از چه راهي بايد شناخت. بنا بر اين حديث شريف اگر مفاد آن اين باشد که اولي الامر را بايد دارا وواجد اين صفات شناخت، وجود اين صفات بطور مطلق وکامل در شخصي با ادّعاي مقام امامت دليل بر صدق ادعاي او مي باشد مع ذلک بايد توجه داشت که راه براي عموم همان نصّ ومعجزه است وچنانکه بعضي ـ مثل مرحوم آيت الله پدرم ـ فرموده اند راه سوّم راه خواص واشخاص بسيار آگاه ومتوجه به جوانب واطراف امور ومتفطّن است وچون احاطه کامل بر اخلاق وکردار اشخاص امکان پذيرنيست، ونظرها در حکايت اخلاق ورفتار از مقام معنوي اشخاص مختلف است لذا آنچه بايد به آن خصوص در مقام احتجاج بيشتر اعتماد کرد همان نص ومعجزه است.
علاوه بر اين راه سوم الزام بر تبعيّت فوري وتعبدي ندارد زيرا ممکن است اشخاص در قبول نکردن ايمان عذر بياورند که بايد بررسي کنيم ومجالست ومباشرت بنمائيم تا ايمان بياوريم به خلاف نصّ ومعجزه که به مجرد اينکه محقّق شد، ايمان به صاحب آن واجب مي شود علاوه بر اينکه در مورد معجزه که دليل بر صدق مدّعي نبوّت است آيات متعددي دلالت دارد. مثل اين آيه:
(لقد أرسلنا رسلنا بالبينات)(6) = (همانا ما فرستادگانمان را با دليل وبرهان فرستاديم).
وبر نصّ وبشارت پيغمبران سلف بر نبوت حضرت رسول اکرم صلي الله وعليه وآله نيز آياتي دلالت دارند مانند:
(الذي يجدونه مکتوباً عندهم في التوراة والانجيل)(7) = (پيغمبري که اسم او را در تورات وانجيلي که نزد آنها است نوشته مي يابند).
ومانند:
(ومبشراً برسول يأتي من بعدي اسمه أحمد)(8) = (مژده مي دهم شما را به پيامبري که بعد از من مي آيد واسمش احمد است) که از قول حضرت عيسي ـ علي نبينا وآله وعليه السلام ـ حکايت فرموده است.
ومانند:
(الذين آتيناهم الکتاب يعرفونه کما يعرفون أبنائهم)(9) = (گروهي که کتاب به آنها داديم (يهود ونصاري) محمد را مي شناسند بدان گونه که فرزندان خود را مي شناسند).
وامّا در مورد اخلاق کريمه ورفتار وکردار سالم ومعتدل آيه اي در نظر ندارم که به صراحت از آن استفاده شود صرف اخلاق کريمه اگر چه نصّ ومعجزه نباشد راه شناخت است، ومانند نصّ ومعجزه مي توان به آن احتجاج نمود.
هر چند از اين راه هم براي افراد خاصّي يقين حاصل مي شود مثل کساني که معاشرت تام با مدعي نبوّت داشته يا مطالعات وسيع وعميق در تاريخ او کرده باشند چنانکه حضرت خديجه در مقام استدلال به صحّت وحقّانيّت نبوّت حضرت خاتم الانبياء صلي الله وعليه وآله به آن استدلال فرمود وشکي در صدق گفتار پيغمبر صلي الله وعليه وآله نکرد البته سوابق ودلائل ديگر نيز خديجه عليها السلام را که به انتظار روزي بود که شوهر عاليقدرش مبعوث به رسالت گردد راهنمائي مي نمود وهر يک کافي بود مع ذلک اين استدلال از آن بانوي آگاه دل وروشن بين در ردّ بعض احتمالات نقل شده است، وبه هر حال دليل براي همه همان نصّ ومعجزه است، واخلاق وصفات حميده وافضل واکمل وبرتر بودن از ديگران از شرايط نبيّ وامام است وفقدان، آن دليل عدم نبوّت وعدم امامت است.

- پاورقی -

(1) معجزه را بعضي اصطلاحاً بر خرق عادتي که از پيغمبر در مقام تحدّي وهنگامي که قوم، طلب آيت وعلامت بر راستي وصدق مدعي پيغمبري بخواهند اطلاق مي نمايند، وبه خوارق عاداتي که از پيغمبر پيش از مبعوث شدن به دعوت، صادر شود هر چند دليل بر نبوّت او شمرده مي شود (ارهاص وارهاصات) مي گويند، وخوارق عادات صادر از ائمه: را معجزه اطلاق مي نمايند، وخوارق عادات صادر از ديگران را کرامت مي گويند.
(2) علل الشرايع، ج1، ص122، باب100.
(3) کافي، ج1، ص66، باب (انه لا يعرف الا به).
(4) کافي، ج1، ص86.
(5) از گنج دانش مرحوم پدرم آيت الله آقاي آخوند ملا محمد جواد صافي عليه رحمة الله ورضوانه.
(6) سوره حديد، آيه25.
(7) سوره اعراف، آيه157.
(8) سوره صف، آيه6.
(9) سوره بقره، آيه146.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page