شايد كم تر خطبهاى از نهج البلاغه را بتوان يافت كه در آن اشارهاى به پستى دنيا نشده باشد، اما در بعضى موارد، اميرالمؤمنين(عليه السلام) تعبيراتى بسيار كوبنده نسبت به دنيا دارد كه براى شنوندگان و دوستان حضرت بسيار ارزنده است. اميرالمؤمنين(عليه السلام) در يكى از خطبههاى خود، بى مقدارى و زودگذرى دنيا را به رطوبتِ باقى مانده از ظرف آبى تشبيه مىكنند كه آب آن را خالى كرده باشند. (132) در چنين ظرفى مگر چقدر آب مىماند كه انسان براى رفع تشنگى خود به آن توجه كند؟! همه آنچه در دنيا است در مقايسه با آخرت و نعمتهاى آن، از اين مقدار نيز كمتر است. حضرت در جايى ديگر، درباره پستى و بى ارزشى دنيا مىفرمايند: دنيا در نظر من از آب بينى بز زكامى هم كم اهميت تر است. (133)از اين تعبير رساتر، كلامى است كه در خطبهاى ديگر بيان فرموده اند: دنيا مثل استخوان پوسيده خوك مرده است كه در دست شخص مبتلا به مرض جذام باشد. (134) اشخاصى كه مبتلا به اين مرض مىگردند آن قدر زشت مىشوند كه كسى رغبت نمىكند به آنها نگاه كند. حالا تصور كنيد اگر در دست چنين فردى با آن قيافه وحشتناك ـ كه انسان حتى رغبت نمىكند يك شاخه گل هم از او بگيرد ـ استخوان پوسيده خوك مردهاى ـ كه زنده آن هم زشت و پليد است و گوشتش نيز حرام و نجس ـ باشد، آيا انسان رغبت مىكند براى گرفتن آن به سراغ او برود؟ دنيا بايد در نظر مؤمن اين گونه باشد؛ يعنى بايد آن قدر معرفت داشته باشد كه بداند دلبستگى به دنيا او را از هدفش دور مىكند. البته اين سخن بدين معنا نيست كه انسان از فعاليتها و انجام وظايف فردى و اجتماعى كه در دنيا دارد صرف نظر كند. انجام تكليف بحثى ديگر است، بحث در نوع بينش و نگرش انسان نسبت به دنيا است. گاهى بر انسان واجب مىشود كه استخوان خوكى را هم بردارد، اما سخن در اين است كه انسان بايد دنيا را در مقام مقايسه با آخرت، مقامات معنوى و قرب خدا چگونه ببيند. براى اين كه زيبايىهاى دنيا و به طور كلى غرايز ما موجب بى توجهى به آخرت و مقامات معنوى نگردد، هميشه بايد به ياد مرگ باشيم. ياد مرگ ارزش دنيا را در نظر انسان كم مىكند و او را از فريبهاى شيطانى و زرق و برقهاى دنيا محفوظ نگاه مىدارد. امام صادق(عليه السلام) در سفارش خود به عبداللّه بن جندب مىفرمايند: وَاجْعَلِ الْمَوتَ نَصْبَ عَيْنِكَ ؛ هميشه به ياد مرگ باش، طورى كه هميشه مرگ جلوى چشمت باشد. بينش ما نسبت به دنيا بايد به گونهاى باشد كه توجه بيش ترى به مرگ و عالم آخرت داشته باشيم. ما تنها در صورتى مىتوانيم خود را از چنگال دنيا نجات دهيم كه آرزوهايمان را نسبت به آينده كم كنيم و به فكر لذتهاى دنيايى نباشيم؛ تنها به فكر رفع نياز امروزمان آن هم از راه مشروع باشيم وبراى فردايمان كه نمىدانيم زنده هستيم يا نه و نسبت به آن تكليفى نداريم، بى جهت فكر خود را مشغول نكنيم. ما اگر تكليفى نسبت به آينده داشته باشيم، مربوط به آخرت است و آخرت خواهى مسأله ديگرى است. حرص نسبت به دنيا و ذخيره كردن براى آيندهاى كه معلوم نيست آن را درك كنيم، موجب مىشود كه ما بيش تر دنيازده شويم. انسان بايد با اين گرايش مبارزه كند و سعى نمايد چيزى را براى فردايش نگه ندارد، اگر هم چيزى از زندگى اش زياد آمد آن را انفاق كند. البته كسانى هستند كه از اين مقام گذشتهاند و امروز وفرداى دنيا برايشان تفاوتى نمىكند. اما براى كسانى كه در ابتداى راه هستند، مبارزه با دنيازدگى بايد جزو برنامههاى زندگى آنها باشد؛ مثلاً ما بايد تمرين كنيم كه اگر پولى از زندگى مان زياد آمد براى سال آينده و سالهاى بعد نگه نداريم، بلكه سعى كنيم آن را در همان سال مصرف كنيم و اگرنيازى نداريم، در راه خدا انفاق نماييم.
البته ممكن است براى كسانى كه از مراتب ايمان و معرفت بالايى برخوردارند راحت تر اين باشد كه مايحتاج سال خود را يك جا تهيه و ذخيره نمايند. حضرت سلمان (رضي الله عنه) جزو آن دسته افرادى بود كه امروز و فرداى دنيا برايش تفاوتى نمىكرد. او اگر مايحتاج يك سال خود را يك جا تهيه مىكند نه براى حرص بر دنيا است. ايمانى كه سلمان (رضي الله عنه) داشت با ايمان ما قابل مقايسه نيست و حتماً انگيزههاى الهى برترى از اين كار داشته است. اما ما كه مىخواهيم دل بسته نبودن به دنيا را تمرين كنيم، بهتر است كه به فكر ذخيره براى آينده نباشيم و اين روحيه را از خود دور كنيم. به عكس، ما بايد اين روحيه را در خودمان تقويت كنيم كه اگر چيزى از زندگى مان زياد آمد، آن را در راه خدا مصرف نماييم. بر خلاف نظر برخى كه فكر مىكنند بذل و بخشش و انفاق موجب از بين رفتن مال و سرمايه مىشود و فقط آنچه ذخيره شود حفظ مىگردد، حضرت مىفرمايند: آنچه در دنيا بماند براى تو نفعى ندارد، بلكه مال تو چيزى است كه براى آخرت خود ذخيره مىكنى: و لاتَدَّخِرْ شيئاً لِغَد و اعْلَمْ اَنَّ لَكَ ما قَدَّمْتَ و عَلَيْكَ ما اَخَّرْتَ. اموالى كه انسان ذخيره مىكند و آن را بعد از مرگش در اين جهان باقى مىگذارد، نه تنها سودى برايش نخواهد داشت، بلكه اگر آنها از حقوق مردم باشد، گناهش براى او باقى مىماند.
از خداى متعال مىخواهيم ايمان و معرفت ما را كامل و توفيق عمل به دستورات اهل بيت(عليهم السلام) رابه همه ماعنايت فرمايد.
- پاورقی -
(132) - ر. ك: نهج البلاغه فيض الاسلام، خطبه 42.
(133) - همان، خطبه 3.
(134) - همان، كلمات قصار، ش 228.
ياد مرگ و ذخيره براى آخرت
- بازدید: 752