اى پسر نعمان! از مراء و لجبازى دور باشد که عمل تو را تباه مىسازد و از جدال و کشمکش بپرهيز که تو را هلاک گرداند و از ستيزه جوئيهاى فراوان بپرهيز که تو را از خدا دور مىکند. مردمى در زمان گذشته وجود داشتهاند که سکوت را تمرين مىکردند و شما سخن گفتن و حرف زدن را ياد مىگيريد.
جمعى از پيشينيان به قصد عبادت و بندگى، ده سال سکوت مىکردند و خود را بدين وسيله مىآزمودند که اگر دراين آزمايش سرافراز بيرون مىآمدند، خود را اهل تعبد وبندگى مىدانستند، والا مىگفتند: من کجا و بندگى خدا کجا؟ مىگفتند: کسى نجات پيدا مىکند که از گناه و لغزش و حرف زشت کاملاً بپرهيزد و سکوت نمايد و در دولت باطل، برآزار و اذيت، شکيبا باشد. اينان برگزيدگان، خالصان و دوستان واقعى خدايند و مؤمنان راستين همينانند. به خدا سوگند، اگر يکى از شما در راه خدا زمينى پر از طلا احسان کند اما به برادر ايمانى خود حسد ورزد، با همين طلاها بدنش داغ خواهد خورد و کيفر خواهد ديد.
اى پسر نعمان! هر کس از او چيزى سؤال شود و با اينکه (اجمالاً) مىداند ولى بگويد نمىدانم، بدون شک با مسائل علمى منصفانه برخورد کرده است. و مؤمن در جائى که نشسته است، دچار وسوسه حسد مىشود؛ ليکن وقتى بلند شد و رفت، حسد و کينه هم از بين مىرود.
اى پسر نعمان! اگر مىخواهى دوستى برادر دينى تو برايت خالص باشد با او مزاح نکن؛ لجبازى، فخر فروشى و ستيزه نيز منما. دوستت را از همه اسرار و رازهايت آگاه مساز، بلکه به همان اندازه که اگر دشمن تو آگاه گردد، نتواند ضرر و زيانى به تو بزند؛ چون دوست هم ممکن است روزى دشمن شود.
اى پسر نعمان! بلاغت نه با تيز زبانى و تندگوئى است و نه با پر حرفى بلکه فقط به معنى توجه داشتن و دليل محکم آوردن است.
2. وصيت امام به مؤمن الطاق:
- بازدید: 771