كه مىگويد از عمار شنيدم كه گفت: عايشه همسر رسول خدا صلى الله عليه و آله در دنيا و آخرت مىباشد. او داستانى بدينصورت نقل مىكند:
«لما سار طلحة وزبير وعايشة إلى البصرة بعث على عليهالسلام عمار بن ياسر وحسن بن على عليهالسلام فقد ماعلينا الكوفة فصعد المنبر... وقام عمار اسفل من الحسن فاجتمعنا اليه فسمعت عمارا يقول: إنّ عايشة قد سارت إلى البصرة ووالله إنّها لزوجة نبيكم في الدنيا والآخرة ولكن الله تبارك وتعالى ابتلاكم ليعلم اياه تطيعون أم هى»(4).
يعنى: چون طلحه و زبير و عايشة به بصره رفتند، امام على عليهالسلام ، عمار و امام حسن عليهالسلام را به كوفه فرستاد... شنيدم كه عمار مىگفت: عايشه به بصره رفت و به خدا قسم كه او همسر پيامبرتان در دنيا و آخرت مىباشد و لكن خدا شما را آزمود تا معلوم شود از او اطاعت مىكنيد يا از عايشه.
در بررسى اين چهار دسته روايت كه مضمون همه آنها برترى دادن عايشه بر همه زنها مىباشد، بايد گفت كه يا راويان اخبار دروغ گفته و آن را به رسول خدا صلىاللهعليهوآله نسبت دادند يا -العياذ بالله- رسول خدا صلىاللهعليهوآله بى حساب از افراد تعريف مىكرد. از يك طرف جنگ با على عليهالسلام را به منزله جنگ با خود دانسته و از طرفى عايشه را همسر خود در بهشت مىداند.
حديث عبد اللّه بن زياد اسدى نيز بسيار ناشيانه جعل شده است؛ زيرا از يك طرف مىگويد: عايشه در اعلا عليين بهشت است و از يك طرف همه آنانيرا كه در ركاب او با لشگر أمير المؤمنين عليهالسلام مىجنگيدند غير مطيع خدا مىداند! البته ما نيز مىگوئيم كه هركس با عايشه همكارى كرد با خدا مخالفت كرد. اينان را چه مىشود. اگر كسى به حكومت وقت زكات ندهد مرتد بوده ولى اگر علاوه بر آن به جنگ با آن برخيزد در بالاترين درجات بهشت است.
البته ما علت اينهمه تعريف و تمجيد از عايشه را دشمنى او با أمير المؤمنين عليهالسلام مىدانيم نه اينكه او از فضائل انسانى بهرهمند و از رذائل اخلاقى دور بوده است. به خواست خدا در همين نوشتار و با استفاده از همين صحاح شمهاى از اخلاق و رفتار او را بيان مى كنيم تا اهل انصاف بدانند:
«آنكه چون پسته ديدمش همه مغز پوست بر پوست بود همچو پياز».
عموم دانشمندان اهل سنت بويژه صاحبان صحاح منتهاى كوشش خود را به كار بردند تا از نقل معايب دشمنان اهل بيت خوددارى كنند و در عوض تا آنجا كه توانستند براى آنها فضائلى برشمردند.
اما مىبينيم در لابلاى آنچه كه خود آوردند حقايقى آشكار گشته است كه بسيار جالب است. ما آنچه را كه اينان درباره «عايشه در صحاح» نوشتند، در ضمن 24 قسمت نقل مى كنيم:
- پاورقی -
(4) صحيح بخارى، ج 9، ص 70، كتاب الفتن، باب بعد از باب الفتنة التى تموج...، وباب بعد از آن (هر دو باب بى نام مىباشند).ترمذي نيز ذيل حديث را كه تعريف از عايشه مىباشد در كتاب المناقب، ح 3889، آورده است.
چهارم - از عبد اللّه بن زياد اسدى
- بازدید: 1097