در صحيحين آمده است كه گاهى عايشه از رسول خدا صلى الله عليه و آله در غضب بود! شايد براى كسانى كه عايشه را درست نشناختند اين مطلب تعجب آور باشد كه مگر مىشود كسى از رسول گرامى اسلام (ص)كه خدا و فرشتگان الهى بر او صلوات و درود مىفرستند، در غضب باشد! شايد در ابتدا اين سؤال به ذهن خوانندگان خطور كند كه چرا از ساير همسران چنين مطلبى نقل نشده؟ آيا آن حضرت بين عايشه و ساير زنها فرق مىگذاشت كه آنان هيچگاه از حضرتش در غضب نبودند؛ ولى عايشه چنين بود؟ قطعا جواب آن منفى است. ما زياد شما را در انتظار نمىگذاريم و روايت مربوطه را كه از عايشه نقل شده عينا در اينجا مىآوريم. قضاوت با شما: «عن عايشه قالت: قال لى رسول اللّه صلى الله عليه و آله انى لاعلم اذا كنت عنى راضية واذا كنت على غضبى. قالت: فقلت: من أين تعرف ذلك فقال: أما اذا كنت عنى راضية فانك تقولين: «لا ورب محمد» واذا كنت غضبى قلت: «لا ورب ابراهيم» قالت: قلت: اجل واللّه يا رسول اللّه ما أهجر إلاّ اسمك»(1).
عايشه مىگويد: رسول خدا صلى الله عليه و آله به من گفت: من مىدانم كه تو از من كى راضى هستى و كى در غضبى. گفتم: از كجا مىدانى؟ گفت: آنگاه كه از من خشنودى مىگويى: «به خداى محمد قسم»؛ و آنگاه كه از من در غضبى مىگويى: «به خداى ابراهيم قسم». گفتم: آرى، چنين است به خدا قسم اى رسول خدا من فقط از بردن نام تو دورى مىكنم (!).
از آقاى مسلم تعجب است كه اين حديث را در باب «فضائل» عايشه نقل كرده است! ما كه نفهميديم اين چه فضيلتى است! عايشه گاهى از رسول خدا (ص) راضى است و نشانه آن اين است كه مىگويد: «لا ورب محمد»؛ و گاهى در غضب است و نشانه آن اين است كه مىگويد: «لا ورب ابراهيم» و اسم آن حضرت را از خشم بر زبان جارى نمىكند؛ آنگاه براى توجيه كارش مىگويد: من فقط از بردن نامت دورى مىكنم! آيا اين توجيه مىتواند عمل او را اصلاح كند كه از رسول خدا (ص) در غضب باشد؟ آيا آن حضرت به او ظلمى كرد؟ آيا حقى از او دريغ نمود؟ آيا كلام ناروائى به او گفت؟ آيا نوبت او را به ديگرى داد؛ كه اين خود از مصاديق ظلم است؟ آيا -العياذ بالله- حضرتش مرتكب گناهى يا عمل زشتى شد كه عايشه به غضب آمد؟ علماى اهل سنت و عقلاى قوم كه براى عايشه چنان مقام والائى را به تصوير كشيدهاند چه مىگويند؟ آيا از خود نمىپرسند كه چرا بايد عايشه از رسول خدا (ص) در غضب باشد؟ آيا اين نقصى فاحش بلكه گناهى بزرگ نيست؟
در روايتشان نقل نشده كه چه عاملى باعث غضب عايشه از رسول خدا (ص) مىشد، ولى مىتوانيم بگوئيم كه به احتمال قوى، او از آن حضرت توقعات بيجائى داشته كه يا قابل برآورده شدن نبود و يا حضرتش مأمور به غير آن بود. نمونه آن تمجيدهائى است كه حضرتش از أمير المؤمنين عليهالسلام مىنمود و با توجه به كينه اى كه عايشه از آن بزرگوار در دل داشت، مىتواند عاملى براى اين خشم و غضب باشد.
قطعا خوانندگان محترم توجه دارند هر آنچه كه از رسول خدا (ص) صادر مىشد حق بوده است و آن بزرگوار در قرآن به عنوان بهترين الگوى مسلمانان معرفى شده است. وقتى أمير المؤمنين عليهالسلام هميشه با قرآن بوده و ملاك و ميزان حق و باطل مىباشد، به طريق اَوْلى رسول گرامى اسلام (ص) آنى از حق جدا نبود و اگر كسى از آن حضرت در غضب باشد از حق در غضب است و چنين كسى از باطل خشنود مىباشد؛ چه آنكه خداوند مىفرمايد كه بعد از حق جز ضلالت و گمراهى نيست. نمونه آن نيز به جنگ حق رفتن و با باطل همراهى كردن او است - يعنى برپائى جنگ جمل - .
- پاورقی -
(1) الف - صحيح بخارى، ج 7، ص 47، كتاب النكاح، باب غيرة النساء ووجدهنّ، وج 8، ص 26، كتاب الادب، باب ما يجوز من الهجران لمن عصى و... .
ب ـ صحيح مسلم، ج 4، ص 1890، كتاب فضائل الصحابة، باب في فضل عايشة، ح 80.
قسمت دهم - عايشه از پيامبر صلى الله عليه وآله در غضب است
- بازدید: 501