اين كتاب از يك مقدمه و پنج باب تشكيل ميشود[1].
در مقدمه كتاب، از چند موضوع سخن به ميان آمده است: تعريف شيعه، شكلگيري آن، ريشههاي تاريخي و فرقههاي برخاسته از مذهب شيعه، اسامي و لقبهاي مذهب اثنا عشري و فرقههاي مرتبط با آن.
خلاصه بحث او در مقدمه اين است كه وي شيعه را از نظر لغوي به معناي ياري و پيروي دانسته و اين معنا را در زمان حاضر براي شيعه فاقد حقيقت دانسته و معناي صحيح و واقعي آن را همان نسبتي دانسته است كه گذشتگان او به شيعه نسبت دادهاند كه همان رافضي و يا كسي است كه ادعاي شيعه بودن داشته اما شيعه واقعي نيست.
او گفته است: شيعه انواع، اقسام، گروهها و مراتب مختلفي دارد كه برخي از آنان اهل اغراق، غلوّ و مبالغه و گروهي ديگر ميانهرو و معتدل هستند و ادّعا نموده است كه منسوبين به تشيع، دين و مذهب خود را از اديان، مذاهب و اقوام مختلفي همچون فارسها، روميان، يونانيان، يهود، نصارى و ديگر فِرَق و مذاهب گرفته و از همه معجوني ساخته و در هم آميخته و شيعه را پديد آورده و آنگاه تعاليم شيعه توسط عبدالله سبأ و پيروانش وارد جوامع اسلامي شده و البته اين گروه به جز ميان اندكي از كوفيان نتوانستهاند جايگاهي ميان مسلمانان پيدا كنند!!!
موضوع بخش اول كتاب، پيرامون اعتقاد شيعه در منابع چهارگانه استخراج احكام اسلام يعني: قرآن، سنّت و اجماع است كه او در اين بخش در صدد است تا اينگونه به خواننده القاء كند كه شيعه معتقد است قرآن كريم مورد دستبرد و تحريف قرار گرفته و فهم آن نيز بدون قيّم كه آن هم امام معصوم باشد امكان پذير نميباشد. و در باره سنت: شيعه را متهم ساخته كه معتقد است سنتي كه نزد شيعه موجود است با سنتي كه نزد ساير مسلمانان است متفاوت است. و در باره امامان شيعه گفته است شيعه در باره امامان خود ادعا دارد كه به ائمه آنها از سوي خداوند سبحان وحي ميشود و از لحاظ خلقت نزد خداوند سبحان جايگاهي برتر از جبرائيل دارد و نيز ادعا نموده شيعه چنين ايمان دارد كه اگر كسي حديثي از يكي از ائمه بشنود ميتواند بگويد اين حديث را از خداوند شنيدهام؛ چرا كه سخن آنها سخن خداوند و اطاعت از آنها اطاعت از خداوند به حساب ميآيد.
قفاري ادعا نموده اين سخن شيعه كه: خداوند سبحان با علي و ائمه سخن گفته است به اين معناست كه آنها معتقدند كه خداوند به علي وحي مينموده است.
در حقيقت تمام آنچه قفاري درباره شيعه پنداشته به جز اوهام و افتراء چيز ديگري نبوده است كه از روي بغض و كينه شديد قلبي نشأت گرفته است. نكتهاي كه هر مراجعه كننده به كتاب وي به راحتي به آن پي ميبرد.
ما در جلد اول از پاسخهاي خويش به تمامي افترائات وي پاسخي واضح و آشكار داده و از مكر و عوام فريبي وي پرده برداشتهايم.
و اما در باره اجماع ادّعا نموده است شيعه به حجيت آن اعتقاد ندارد بلكه مخالفت تمامي علماي شيعه با اجماع را به عنوان اصلي مسلم نزد خود ميدانند تا جايي كه گفتهاند: هر آنچه كه اهل سنت با آن مخالفت داشته باشد در آن رشاد و هدايت نهفته است!!
قفاري در بخش دوم كتاب خود به موضوع اعتقاد شيعه در اصول دين پرداخته و از انواع توحيد فقط به توحيد در الوهيت، ربوبيت و اسماء و صفات اشاره كرده و در پايان اين بخش به بحث ايمان و اركان آن پرداخته است.
و در اين بخش به نتايج عجيب و غريبي دست يافته؛ از جمله اين كه پنداشته شيعه در نفي صفات براي خداوند به عقايد «جهميّه» و در نفي قَدَر، به عقايد «قَدَريّه» و در اعتقاد به لزوم شناخت و محبت او، به عقيده «مرجئه» و در ديگر عقائد به عقيده «وعيديّه» رو آورده است كه غير از خود را كافر ميدانند!! چنانكه گمان برده است شيعه در ربوبيت و الوهيت و برخي مسائل ديگر براي خداوند سبحان شريك قائل است!!
در مورد اعتقاد شيعه نسبت به كتابهاي آسماني و پيامبران الهي پنداشته است: شيعه معتقد است كه ائمه معصومين عليهم السّلام داراي كتابهاي آسماني و معجزاتي همچون پيامبران بودهاند!!
در بخش سوم، بحث را منحصراً روي مباحثي برده است كه به اعتقاد وي شيعه در آنها اعتقاداتي منحصر به خود دارد مباحثي همچون: بحث امامت، عصمت، تقيه، مهدويت، غيبت، رجعت، ظهور، بداء و غيره.
خداوند سبحان به ما توفيق عنايت نمود تا بيشتر مطالب و شبهات طرح شده در اين زمينه را پاسخ دهيم.
در بخش چهارم، مباحث را به ارتباط شيعيان با گذشته خود و ارتباط با منابع و مصادر قديمي خود و مباحثي از اين قبيل اختصاص داده و اينگونه ادعا كرده است كه شيعه معاصر تمام اعتماد و اعتبارش برگرفته از آخوندهاي دولت صفويه است كه به زعم وي سراسر كفر و الحاد بوده است!!
قفاري فصل مجزايي را نيز در رابطه با حكومت جمهوري اسلامي ايران اختصاص داده و آن را به حكومت آيت اللهها ناميده و انگيزه شكل گيري آن را اهداف سياسي و نه فكري، علمي و فرهنگي دانسته است.
و اما در بخش پنجم، به صدور حكم عليه شيعيان پرداخته و به اين نتيجه رسيده است كه سبب انتشار كفر، الحاد، زندقه، اباحيگري، فساد، و گمراهي اهل سنت و انتشار رافضهگري در جهان و در يك كلام، باعث هرگونه انحطاط و بدبختي در جهان اسلام اعم از عرصههاي سياسي، اقتصادي و هر بلا و مصيبتي كه در جهان اسلام است برخاسته از وجود شيعيان است!!
و در پايان داستان به اين كشف بزرگ رسيده است كه شيعه گروهي كافر و خارج از دين و امت اسلام است!! و اين جاست كه ما بايد بگوييم: «انا لله و انا اليه راجعون».
_____________________________________________________________
[1] ر. ك: مقدمه كتاب اصول مذهب شيعه: ناصر بن عبد الله قفاري، ص29ـ 30، همچنين ر. ك: خاتمه اين كتاب ص1541ـ 1553
مروري بر محتواى كتاب اصول مذهب شيعه
- بازدید: 664