عایشه، دارای یک شخصیّت فوقالعاده بود؛ او ذاتاً نیرو و قدرتی سحرآسا و معجزهگر داشت.
با داشتن این نیروی عظیم، برای وی بسی سهل و آسان بود که حق را به صورت باطل و باطل را به صورت حق جلوه دهد؛ یا آنچه را که واقعیّت ندارد، با صحنهسازی و تردستی مخصوص به خود، رنگ هستی بر آن زند.
او در صحنهسازی و سیاستمداری، مهارت و خلّاقیّت فوقالعادهای داشت و در این رشته، دارای ذوقی خاص و استعدادی سرشار بود.
عایشه، با همین نیرو بود که توانست جمع کثیری را پس از انجام بیعت با حضرت علیعلیهالسّلام، به پیمانشکنی وادار سازد و آنان را علیه وی بشوراند و به نام خونخواهی عثمان ـ عثمانی که با فرمان عایشه به قتل رسیده بود ـ ، لشکر بزرگ و انبوهی به وجود آورد و به جنگ با حضرت علیعلیهالسّلام، بسیجشان کند.
شگفتانگیز است که عایشه با همان قدرت و سیاست عجیبِ خود، در جنگ جَمَل، افکار متضاد را در یک جا جمع نمود و حزبهای مختلف ـ که هر یک از آنها هدف جداگانهای داشتند ـ را در یک نقطه، متمرکز ساخت و همه آنها را در یک صف قرار داد و لشکر عظیمی از آن حزبهای مختلف، به وجود آورد.
شگفتانگیزتر این که وی، طلحه و زُبَیر ـ که سرسختترین دشمنان عثمان و قاتلان واقعی او بودند ـ را با صحنهسازی و تردستی مخصوص به خود، طرفدار و خونخواه عثمان نشان داد و آنان را پس از بیعت با امام علیعلیهالسّلام، به پیمانشکنی واداشت و امیر و فرمانده لشکریانی ساخت که به عنوان خونخواهی عثمان، علیه حضرت علیعلیهالسّلام خروج کرده بودند.
عایشه، نه تنها قاتلان عثمان را تبرئه نمود؛ بلکه حضرت علیعلیهالسّلام را به قتل او متّهم ساخت؛ در صورتی که به گواه زنده و گویای تاریخ، امام علیعلیهالسّلام، به هیچ وجه در قتل عثمان شرکت نداشت.
عایشه، با تردستی و زیرکی خاصّی، از یک سو، خود و همراهانش را از قتل عثمان تبرئه نموده و از طرفداران و خونخواهان عثمان نشان داد و از سوی دیگر، افراد بیگناه، مخصوصاً حضرت علیعلیهالسّلام که اصلاً در قتل عثمان شرکت و دخالت نداشتند را به قتل او متّهم نمود و قاتل عثمان قلمداد کرد. سپس به عنوان خونخواهی عثمان، لشکر مجهّز و انبوهی بر ضدّ وی بر انگیخت و آتش یک جنگ بزرگ تاریخی را برافروخت.
این عملی حیرتآور و اعجابانگیز بود که از هر زنی ممکن و میسّر نمیشد.
این است که باید گفت:
عایشه یکی از صحنهسازترین و سیاستمدارترین زنان دنیا است.
عایشه، به روش نفوذ در مردم و به رمز جلب قلوب و تحریک عواطف آنان، به خوبی آگاه بود و یک روانشناس حسّاس و دقیق به حساب میآمد.
نمونه بارز آن، گفتاری است که درباره افراد قبیله بنیناجِیَه اظهار کرد و آنان را که در جنگ جَمَل، افسار شتر وی را به دست گرفته بودند؛ به شدّت تحریک و تهییج نمود و خطاب به آنان گفت:
ای خاندان شریف ناجِیَه! استقامت به خرج دهید، صبور و شکیبا باشید که من در شما، قیافه و سیمای مردان غیور و پایدار قُرَیْش را مشاهده میکنم.
عایشه با این گفتار، قبیله ناجِیَه را از قُرَیْش، از خاندان مجد و عظمت و از قبیله شهامت و شجاعت به شمار آورد.
عایشه، بدین گونه، روح شهامت و فداکاری را در آنان تقویت نمود و آنها را واداشت که تا آخرین نفر، در برابر شمشیر لشکریان علیعلیهالسّلام ایستادگی نموده و به کشته شدن تن دهند.
این جملات، مؤثّرترین وسیلهای بود که عایشه در راه رسیدن به هدف خویش به کار برد و به بهترین وجهی از آن، بهرهبرداری نمود؛ زیرا انتساب قبیله ناجِیَه به قُرَیْش، مورد شک و تردید بود.
رسول خداصلّیاللهعلیهوآله درباره "سامَه" که بنیناجِیَه، به واسطه او، خود را تیرهای از قُرَیْش میدانستند، فرموده بود:
از عموی من سامَه، فرزندی به دنیا نیامده است.
یعنی بنیناجِیَه از سامَه نبوده و انتساب آنان به قُرَیْش، صحیح نمیباشد.
ابوبکر و عمر نیز بنیناجِیَه را از قبیله قُرَیْش نمیشمردند.[601]
- پاورقی -
(601) - ـ شرح نهج البلاغه ابن ابیالحدید 3/126 .
سیاست مداری عایشه
- بازدید: 1135