وَ أَنِ اعْبُدُونِى هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ
ترجمه :
61. و اينكه عبادت كنيد مرا، اين است راه راست[1] .
تفسير :
]عدل راه ميان بُر به رستگارى[
گفتند اقصر خطوط[2] از مبدأ به معاد، صراط مستقيم است و اين خط را عدل مىگويند، چنانچه راههاى معوج و كج هر چه بيشتر باشد اطول مىشود و بسا به مقصود هم نائل نمىشود و چهار قسم عدل داريم: عدل در عقائد، عدل در اخلاق، عدل در افعال، عدل در حقوق. عدل در عقائد اينكه معتقد به جميع عقائد حقه باشد، نه چيزى زياد كند كه بدعت در دين گذارد و نه چيزى از دين را منكر شود كه در هر دو صورت كافر مىشود و از ايمان خارج مىشود نه افراط و نه تفريط. و همين است صراط مستقيم و باقى طرق، سبل الشيطان است، چنانچه مىفرمايد: (وَ أَنَّ هذا صِراطِى مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ)[3] عدل در اخلاق، اتصاف به صفات حميده و ملكات حسنه و اخلاق فاضله ]است. در واقع عدل[ صراط مستقيم است نه زياده روى و نه كوتاهى، مثلاً سخاوت، حد وسط است. زيادهروى، اسراف و تبذير است و كوتاهى، بخل است. تواضع، حد وسط است. زيادهروى، كبر و نخوت است و كوتاهى، ذلت و خفت است و هكذا عدل در افعال، اتيان به واجبات و ترك محرمات است كه انسان عادل كسى را گويند كه تارك كبائر و اصرار بر صغائر و منافيات مروت باشد و به اصطلاح فرمانبردار باشد و زيادهروىاش رهبانيت است كه در شريعت اسلام حرام است: «لاَ رَهْبَانِيَةَ فِي الإسْلاَمِ»[4] .
و كوتاهىاش فسق و فجور است. عدل در حقوق، حق خود را حفظ كند و نگذارد از بين ببرند و حق كسى را هم از بين نبرد و پايمال نكند. تمام اينها مدخول (وَ أَنِ اعْبُدُونِى) است، زيرا دين مقدس اسلام چيزى فروگذار نكرده و مصداق (هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ) است و البته انسان در اين راه دو چيز لازم دارد: اولاً، بايد علم به راه پيدا كرد كه اوجب واجبات تحصيل علم است به عقائد و اخلاق و اعمال و حقوق و ثانياً، بايد عمل كرد. علمِ بىعمل و عملِ بىعلم ضلالت است، چنانچه از حضرت رسالت است فرمود: مردم چهار قسم هستند: «جَاهِلٌ مُتَهَتِّکٌ وعَالِمٌ مُتَهَتِّکٌ، وجَاهِلٌ مُتَمَسِّکٌ وعَالِمٌ مُتَمَسِّکٌ»[5] .
سه قسم اول فى النار و قسم اخير فى الجنّة.
[1] . ترجمه ديگر: و اينكه مرا بپرستيد؛ اين است راه راست.
[2] . كوتاهترينِ راهها.
[3] . و بدانيد اين است راه راست من؛ پس، از آن پيروى كنيد. و از راههاى ديگر كه شما را ازراه وى پراكنده مىسازد پيروى مكنيد. سوره انعام: آيه 153.
[4] . رهبانيت و گوشهگيرى در دين اسلام وجود ندارد. دعائم الاسلام: ج2، ص193؛ فتحالبارى: ج9، ص96 و بحارالأنوار: ج65، ص319.
[5] . نادانِ بىپروا و عالم بىپروا و جاهل چنگ زننده (به حق) و عالم چنگ زننده (به حق).چنين روايتى يافت نشد، بلكه آنچه در منابع موجود است اين روايت است كه اميرالمؤمنينو امام صادق 7 فرمودند: «قَطَعَ ظَهري اثنان: عالمٌ مُتهتکٌ وجاهِلٌ مُتنسّکٌ...». ر.ك: معدنالجواهر: ص26؛ عوالى اللالى: ج4، ص77 و بحارالأنوار: ج1، ص208، ح8.
آیه 61 «وَ أَنِ اعْبُدُونِى هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ»
- بازدید: 715