شرکت حسنین«علیهما السلام» در فتوحات
چنان که اشاره شد هیچ گزارشی مبنی بر شرکت امیرالمؤمنین امام علی (علیه السلام) در فتوحات وجود ندارد، همچنان که درباره حضور حسنین«علیهما السلام» در جنگهای عصر خلفا هیچ یک از مآخذ شیعی سخنی نگفتهاند. اما برخی از مآخذ تاریخی اهل سنت از حضور حسن مجتبی «علیه السلام» و برادرش حسین «علیه السلام» در بعضی از فتوحات این دوران خبر داده اند:
۱ـ بلاذری (۲۷۹ه.ق) در جریان فتح گرگان و طبرستان در سال ۲۹ هجری میگوید: «گویند که حسن و حسین، دو پسر علی بن ابی طالب در این جنگ (فتح طبرستان) با سعید بن عاص همراه بودند».۲۳۵
۲ـ طبری (۳۱۰ ه) نیز در این باره مینویسد: «در سال سیام (و در زمان حکومت عثمان) سعید بن عاص با تنی چند از صحابه همچون حسن، حسین، حذیفه بن یمان و…به همراه سپاهی از کوفه به قصد خراسان به راه افتادند…:»۲۳۶ ابن اثیر،۲۳۷ ابن کثیر،۲۳۸ ابنخلدون۲۳۹ و زینیدحلان،۲۴۰ گزارش طبری را با اندکی تفاوت در عباراتهایی نقل کردهاند.
۳ـ سهمی(۴۲۷ه) مؤلف کتاب «تاریخ جرجان» مینگارد:«از اصحاب پیامبر«صلی الله علیه و آله وسلم» که به گرگان آمدهاند، حسین بن علی، عبداللّه بن عُمَر و حذیفه بن الیمان هستند و گفته شده حسن بن علی نیز آمده است.۲۴۱
۴ـ ابونعیم اصفهانی (۴۳۰ه) نگاشته است: «حسن بن علی، همراه عبداللّه بن زبیر در حالی که به عنوان رزمنده عازم گرگان بودند، وارد اصفهان شدند».۲۴۲
۵ـ مافرّوخی اصفهانی، مؤلف کتاب «محاسن اصفهان»۲۴۳ در قرن پنجم و مترجم۲۴۴ آن در قرن هشتم همان گزارش ابونعیم را آورده اند.
۶ـ ابن خلدون (۸۰۸ه) در جریان فتح آفریقا در سال ۲۶ هجری مینویسد: «عبداللّه بن ابی سرح (درباره فتح آفریقا) از عثمان یاری خواست. عثمان در این باره با صحابه به مشورت پرداخت. آنان با روانه کردن سپاهی به سوی آفریقا موافقت کردند. در میان سپاه اعزامی از مدینه، بعضی از صحابه همچون ابن عباس، ابن عمر، پسر عمروعاص، پسر جعفر طیار، حسن، حسین و ابن زبیر حضور داشتند».۲۴۵
افزون بر گزارش های پیش گفته، برخی از علما و فقهای متأخّر شیعه۲۴۶ و نیز بعضی از نویسندگان و اندیشمندان معاصر،۲۴۷ حضور حسنین«علیهما السلام» در فتوحات را تأیید کردهاند.
بررسی و نقد گزارشها
به رغم شهرت چنین گزارش هایی و راه یافتن آنها در آثار مورّخان متأخّر و استناد بعضی از فقهای شیعه به این اخبار برای اثبات مشروعیت اجمالی فتوحات؛ این اخبار دارای ضعفها و نارسایی هایی است که ذیلاً به آن پرداخته میشود:
گزارش بلاذری گذشته از آن که سلسله سند آن ذکر نشده است، از شرکت حسنین«علیهما السلام» در فتوحات با تعبیر «فیما یقال» خبر داده که ضعف و عدم اعتماد به چنین روایتی روشن است.
در خبر طبری، اگر چه سلسله راویان آن بیان شده است: «عُمَر بن شَبَّه از علی بن محمد (مدائنی) از علی بن مجاهد از حَنَش بن مالک» و عمر بن شَبّه از راویان مشهور و قابل اعتماد از دیدگاه دانشمندان رجالی اهل سنّت است ۲۴۸؛ ولی راوی اول، یعنی «حَنَش بن مالک» که خبر از او نقل شده است، مجهول میباشد و نگارنده به ترجمه او در کتابهای رجالی و تراجم دست نیافت. از «علی بن مجاهد» نیز با عنوان کذاب و جاعلحدیث۲۴۹ و «علی بن محمد مدائنی» با عنوان شخصی که در نقل حدیث قوی نیست،۲۵۰ درکتابهای رجالی اهل سنت یاد شده است.
نکته دیگری که پذیرش خبر طبری را سخت دچار مشکل میکند، ادامه گزارش یاد شده درباره چگونگی فتح “طَمِیسَه” یکی از شهرهای طبرستان است. طبری مینویسد:«سعید بن عاص به مردم شهر یاد شده امان داد به شرط آن که حتی یک تن از آنان کشته نشوند؛ امّا حصار شهر را که گشود به جز یک تن، تمام آنان را کشت!»۲۵۱
آیا در چنین فتحی که بی شک آدمی را به یاد فتوحات چنگیز و تیمور در قرون بعدی میاندازد، میتوان پذیرفت که حسنین «ع» حضور داشته باشند و نظارهگر اعمال دَدْمنشانه و غیرانسانی سعید و سپاهیانش باشند و هیچ عکس العملی از خویش نشان ندهند؟! افزون بر این، نقل بعدی وی با همان سلسله راویان سابق است که در آن نیز،ضمن تکرار نام بعضی از افراد شرکت کننده در فتح طبرستان، نامی از حسنین «ع» به میان نیامده است.۲۵۲
گزارش «سهمی» گذشته از آن که مسند نیست، معلوم نیست که اولاً، حسنین «ع» در زمان کدام خلیفه به گرگان رفته اند؛ خلفای سه گانه یا علی«ع»؟ ثانیاً آیا آنان برای شرکت در فتوحات به این شهر رفته اند یا برای امر دیگری؟
مؤید چنین تردیدی، گفته خود سهمی در جای دیگر است. وی بعد از نقل روایتی از عباس بن عبدالرحمن مروزی مبنی بر آنکه «حسن بن علی و عبداللّه بن زبیر وارد اصفهان شدند و از آنجا به گرگان رفتند»؛ مینویسد: «اگر این گفته درست باشد، معلوم میشود که این حادثه در زمان خلافت امیرالمؤمنان علی بن ابی طالب (رضی اللّه عنه) بوده است».۲۵۳
گزارش ابونعیم اصفهانی به قرینه حضور «عبداللّه بن زبیر» ـ چنانکه در گزارش طبری نیز نام وی آمده است ـ همان گزارش طبری است که البته به صورت کوتاه نقل شده است. افزون بر این، ابونعیم در این باره، دو خبر۲۵۴ آورده است که افزون بر آنکههردو ضعف ارسال دارند، راویان آن یا مجهول هستند ۲۵۵ یا در کتاب های رجالی اهل سنت «کذاب» و «جاعل حدیث» معرّفی شدهاند.۲۵۶
روایت مافرّوخی، همان گزارش ابونعیم است کهالبته سلسله سند آن نیز ذکر نشده است.
درباره خبر ابن خلدون در خصوص شرکت حسنین «ع» در فتح آفریقا باید گفت: اولاً، خبر یاد شده بدون سند است؛ ثانیاً، هیچ یک از مورّخان و فتوح نویسان متقدم همچون بلاذری،۲۵۷ یعقوبی،۲۵۸ طبری،۲۵۹ ابن اعثم کوفی،۲۶۰ ابن کثیر۲۶۱ و یاقوت حموی۲۶۲ که متعرض فتح آفریقا شدهاند، نامی از شرکت حسنین «ع» در فتح یاد شده نبودهاند.
افزون بر ایرادهایی که بیان شد، دو مسأله دیگر نیز وجود دارد که درستیگزارشهای یاد شده را در این باره، سخت مورد تردید و حتی غیرقابل قیول میکند. یکی آنکه ـ چنانکه نوشته شد ـ روایات تاریخی که متعرض سال شرکت حسنین «ع» در فتوحات بودند، بر حضور آنان در فتوحات عصر عثمان ناظر است که حتی امیرالمؤمنان «ع» در حدّ مشاوره با عثمان به همکاری در امر فتوحات حاضر نبود تا چه برسد به اینکه فرزندان خویش را جهت انجام فتوحات به همراه لشکریان تحت فرمان عثمان به جبهه نبرد گسیل دارد.
مسأله دیگر آنکه علی بن ابی طالب «ع» در عصر امامت و خلافت خویش حسنین«ع» را از شرکت در معرکه صفین باز میداشت و چون در یکی از روزها آن حضرت متوجه شد که امام حسن «ع» آماده کارزار است، فرمود: «اِمْلِکُوا عَنِّی هذا الغُلامَلایَهُدّنی فَاِنّی اَنْفَسُ بِهذیْنِ عَلَی المَوْتِ، لَئلاّ ینْقَطِعَ بِهِما نَسْلُ رَسُولِ اللّهِ۹»۲۶۳از طرف منجلوی این جوان را بگیرید تا با مرگ خویش، پشت مرا نشکند که من از رفتن این دو (امام حسن و امام حسین«ع») به میدان نبرد دریغ دارم. مبادا با مرگ آن دو، نسل رسولخدا۹ قطع شود».
حال با چنین اکراه و امتناعی از سوی حضرت نسبت به حضور حسنین «ع» درنبردهایی که به فرمان پیشوای عادلی، همچون خویشتن صورت میگرفت، چگونه آن بزرگوار حاضر میشود که تحت زعامت زمامداران مورد اعتراض و انتقادش، فرزندان خویش را که پیشوایان آینده جامعه اسلامی هستند به جبهه جنگ بفرستد؟
پذیرش برخی از فقهای شیعه، حضور دو فرزند علی (ع) را در فتوحات، گذشته از آنکه مستند به هیچ سند معتبری نیست و در هیچ یک از مآخذ تاریخی و حدیثی کهن شیعه، خبری که حاکی از شرکت آنان در نبردهای دوران خلفا باشد، یافت نشد؛ بعضی ازآنان به حضور حسنین «ع» در فتوحات عصر عمر تصریح دارند۲۶۴ که این نظر را هیچ یکاز گزارشهای تاریخی گذشته که دلالت بر شرکت حسنین«ع» در فتوحات عصر عثمان (نه روزگار خلافت عمر) میکرد، تأیید نمیکند؛ بنابراین گزارشهای فقها نه مستند بهاخبار شیعی است و نه گزارشهای تاریخی منابع اهل سنّت، برخی از آنها را تأیید میکند؛ ازاینرو بعضی از فقها بعد از بیان چنین نقلهایی، حکم به عدم اعتماد به آنها دادهاند.۲۶۵
بنابراین، با توجّه به وجود چنین اشکالهای سندی و محتوایی و نیز استبعادهایی که بیان شد، حضور حسنین«ع» در فتوحات عصر خلفا نمیتواند مورد پذیرش قرار گیرد.به گمان قوی، دست تحریفگران و وارونه نویسان حقایق تاریخی در جعل چنین گزارشهایی بی تأثیر نبوده است. با این همه، اگر بر فرض پذیرفته شود که حسنین «ع» در ایام جوانی به شهرهای اصفهان و گرگان و… مسافرت کرده اند؛ به سبب اموردیگری(غیر از شرکت در فتوحات) بوده است یا اصلاً در عصر خلافت امام علی «ع»بوده است؛ چنان که «سهمی» نیز به این نکته اشاره کرده بود.
پینوشت :
۲۳۵. بلاذری، فتوح البلدان، ص۳۳۰؛ یاقوت حموی نیز با همین تعبیر از حضور حسنین «ع» در فتوحات یادکرده است. (یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۱۷).
۲۳۶. طبری، همان، ج۳، ص۳۲۳٫
۲۳۷. ابن اثیر جزری، الکامل فی التاریخ، تحقیق ابوالفداء عبداللّه القاضی، ج۳، ص۶٫
۲۳۸. ابوالفداء اسماعیل بن کثیر دمشقی، البدایه النهایه، تحقیق و تعلیق مکتب تحقیق التراث، ج۷، ص۱۷۴٫
۲۳۹. عبدالرحمن بن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۱، ص۱۵۳٫
۲۴۰. احمد زینی دحلان، الفتوحات الاسلامیه، ج۱، ص۱۵۳٫
۲۴۱. ابوالقاسم حمزه بن یوسف بن ابراهیم سهمی، تاریخ جرجان، ص۷٫
۲۴۲. ابونعیم احمد بن عبداللّه الاصفهانی، ذکر اخبار اصفهان، ج۱، ص۴۴ و ۴۷٫
۲۴۳. مفضل بن سعد بن حسین مافرّوخی اصفهانی، محاسن اصفهان، تصحیح سید جلال الدین حسینی تهرانی،ص۳۵٫
۲۴۴. حسین بن محمد بن ابی الرضا آوی، ترجمه محاسن اصفهان، تصحیح عباس اقبال، ص۱۲۶ و محمد باقر موسوی خوانساری اصفهانی، روضات الجنات، ج۱، ص۱۰٫
۲۴۵. ابن خلدون، همان، ج۲، ص۵۴۸ و سلاوی، الاستقصاء لاخباردول المغرب الاقصی، ج۱، ص۳۹ به نقلسید جعفر مرتضی العاملی از الحیاه السیاسیه للامام الحسن ۷، ص۱۱۵٫
۲۴۶. ظهیر الدین نیلی، حاشیه ارشاد الاذهان، ص۸۸ به نقل از حسین مدرسی طباطبایی، زمین در فقه اسلامی،ج۱، ص۱۱۶٫ نگارنده در نگارش این مقاله از رهنمودهای این اثر استفاده وافر برده است. احمد بن محمدالاردبیلی (مقدّس اردبیلی)، الخراجیه ۱، جزء مجموعه «الخراجیات»، ص۱۸؛ محمدتقی مجلسی، روضهالمتقین، تعلیق سید حسین موسوی کرمانی و شیخ علی پناه اشتهاردی، ج۳، ص۱۵۶؛ سید محمد جواد حسینی عاملی، مفتاح الکرامه، ج۴، ص۲۴۲ و شیخ مرتضی انصاری، کتاب المکاسب، ص۷۸٫
۲۴۷. باقر شریف القرشی، حیاه الامام الحسن بن علی«ع»، ج۱، ص۲۰۱ـ۲۰۲؛ هاشم معروف حسنی، سیرهالائمه الاثنی عشر، ج۱، ص ۴۸۲ـ۴۸۳ و ج۲، ص۱۵ـ۱۶؛ محمد تقی مصباح یزدی، آذرخشی دیگر از آسمان کربلا، ص۹۸ و میر سید حجت موحد ابطحی، ریشه و جلوههای تشیع و حوزه علمیه اصفهان، ج۱،ص۷۲ـ۷۳٫ وی فقط حضور امام حسن۷ را تایید میکند.
۲۴۸. ر.ک: ابو محمد عبدالرحمان بن ابی حاتم رازی، کتاب الجرح و التعدیل، ج۶، ص۱۱۶ و جمال الدین ابوالحجاج یوسف المزی، تهذیب الکمال فی اَسماء الرجال، تحقیق بشّار عوّاد معروف، ج۲۱، ص۳۸۹ـ۳۹۰٫
۲۴۹. مزی، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، ص۱۱۸ـ۱۱۹؛ ابوعبداللّه محمد بن احمد بن عثمان الذهبی، میزانالاعتدال، تحقیق علی محمد البجاوی، ج۴، ص۷۲٫
۲۵۰. ابواحمد عبدالله بن عدی الجرجانی، الکامل فی ضعفاء الرجال، تحقیق عادل احمد عبدالموجود و علیمحمد معوض، ج۶، ص۳۶۳؛ شمس الدین ذهبی، العبر فی خبر من عبر، ج۴، ص۷۳ و احمدالامینی، الغدیر،ج۵، ص۲۴۵٫
۲۵۱. طبری، همان، ص۳۲۴٫
۲۵۲. همان.
۲۵۳. سهمی، تاریخ جرجان، ص۹؛ نگارنده میافزاید که اگر این حادثه در عصر خلافت امام۷ نیز رخ داده باشد، نمیتوان پذیرفت که امام حسن۷ با عبد الله بن زبیر در این سفر همراه بوده است؛ چرا که عبدالله؛همراه پدرش از همان روزهای آغازین خلافت علی (ع) به مخالفت با حضرت برخاستند و بعد از مدت کوتاهی، جنگ جمل را به راه انداختند؛ بنابراین چگونه ممکن است امام حسن۷ پسر زبیر را در سفر یادشده همراهی کرده باشد؟
۲۵۴. روایان دو خبر چنین است:
الف) حَدَثناه عبداللّه بن محمد ثنا ابوبشر عن بعض مشایخه
ب) رواه غیره عن ابی بِشر احمد بن محمد المروزی سمعت العباس بن عبدالرحیم فی اسناد ذکره….
۲۵۵. مانند «عبداللّه محمد» که معلوم نیست میان راویان فراوانی که به این نام هستند، کدام یک اراده شده است.
۲۵۶. ابن عدی جرجانی، همان، ج۱، ص۲۳۹ـ۲۴۰٫ ابوالحسن علی البغدادی، الضعفاء و المتروکون، تحقیق موفقبن عبداللّه بن عبدالقادر، ص۱۲۴٫
۲۵۷. بلاذری، فتوح البلدان، ص۲۲۸٫
۲۵۸. یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۶۵٫
۲۵۹. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۳۱۲٫
۲۶۰. ابن اعثم، کتاب الفتوح، ج۲، ص۳۵۷٫
۲۶۱. ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۷، ص۱۷۰٫
۲۶۲. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۱، ص۲۷۱٫
۲۶۳. نهج البلاغه، خ ۲۰۷؛ ابوجعفر محمد بن عبداللّه الاسکافی، المعیار و الموازنه، تحقیق محمد باقر محمودی، ص۱۵۱؛ طبری، همان، ج۴، ص۴۴؛ شیخ مفید، الاختصاص، ص۱۷۹؛ ابن ابی الحدید، همان، ج۱،ص۲۴۴؛ یوسف بن فرغلی بن عبداللّه البغدادی، تذکره الخواص، ص۳۲۴٫
۲۶۴. مانند گزارشهای روضه المتقین، خراجیه محقق اردبیلی (رساله اوّل) و مفتاح الکرامه.
۲۶۵. محمد حسن النجفی، جواهر الکلام، تحقیق و تعلیق عباس قوچانی، ج۲۱، ص۶۱ و ابوالقاسم موسویخویی، محاضرات فی الفقه الجعفری، تحریر سید علی حسینی شاهرودی، ج۱، ص۷۰۱٫
منبع : مجله تاریخ در آئینه پژوهش((محسن رنجبر))