6 «تِلْكَ آياتُ اللّهِ نَتْلُوها عَلَيْكَ بِالْحَقِّ فَبِأَىِّ حَدِيثٍ بَعْدَ اللّهِ وَ آياتِهِ يُؤمِنُونَ»
ترجمه:
6. اين است آيات خداوند متعال، تلاوت مىكنيم آنها را بر تو به حقّ و صدق، پس
به كدام حديثى بعد از خداوند و آيات او ايمان مىآوريد[1].
تفسير:
[شيوه نزول وحى بر پيامبر صلىاللهعليهوآله]
«تِلْكَ» ممكن است اشاره به آيات قدرت باشد كه در آيات قبل بيان شده، لكن
بعيد نيست كه آيات قرآنى باشد كه از مصدر جلال صادر شده. «آياتُ اللّهِ» به قرينه
«نَتْلُوها عَلَيْكَ بِالْحَقِّ» نزول قرآن مجيد بر حضرت رسالت دو نحوه بوده يكى به
طريق وحى بر قلب مطهر حضرتش، چنانچه مىفرمايد «نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ * عَلى
قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ»[2] نظير الهام ملائكه بر قلوب مؤنين، چون قلب مطهرش
خالى از وساوس شيطانى است هر چه هست وحى الهى است، و ديگر به صورتى بر
حضرتش نازل شود و تلاوت كند، چنانچه در اين آيه بيان مىفرمايد و مفاد «بالحق»
يعنى حق و صدق است موافق حِكَم و مصالح و درست و به جاست، رد كسانى كه
گفتند: افتراست و پيش خود مىگويد، و از ديگران فراگرفته «قالُوا إِنَّما أَنْتَ مُفْتَرٍ»[3] و
گفتند: «إِنَّما يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ»[4]. «وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذا إِلاّ إِفْكٌ افْتَراهُ وَ أَعانَهُ عَلَيْهِ قَوْمٌ
آخَرُونَ»[5].
«فَبِأَىِّ حَدِيثٍ بَعْدَ اللّهِ وَ آياتِهِ يُؤمِنُونَ» آيا به كتب رُمان و قصه رستم[6] و
حسين كُرد[7] و كتبِ عهد قديمِ يهود و عهد جديدِ نصارا و زند و پازندِ مجوس و ساير
مزخرفات كفّار و مشركين، به اينها ايمان مىآوريد؟ با اينكه قرآن مجيد از جهات
بسيارى معجزه است كه در مقدمؤ اين تفسير بيان شده[8] و تمام دستوراتش موافق عقل
سليم و بر وفق حِكَم و مصالح است.
* * *
[1] . ترجمه ديگر: اينهاست آيات خدا كه به راستى آن را بر تو مىخوانيم. پس، بعد از خدا و
نشانههاى او به كدام سخن خواهيد گرويد؟
[2] . روح الامين آن را بر دلت نازل كرد تا از جمله هشدار دهندگان باشى. سوره شعراء: آيات 193 ـ 194.
[3] . مىگويند: «جز اين نيست كه تو دروغ بافى!». سوره نحل: آيه 101.
[4] . جز اين نيست كه بشرى به او مىآموزد. همان: آيه 103.
[5] . و كسانى كه كفر ورزيدند، گفتند: «اين كتاب جز دروغى كه آن را بر بافته چيزى نيست، و گروهى
ديگر او را بر آن يارى كردهاند». سوره فرقان: آيه 4.
[6] . رستم: پسر زال و رودابه و نوه سام نريمان: نامدارترين پهلوان شاهنامه و داستانهاى روايى و حماسى ايران.
[7] . از داستانهاى معروف عاميانه. اين داستان وقايعى را در دوره صفويه نشان مىدهد، اما ريشههايش را بايد در گذشتههاى دورتر جستوجو كرد. قهرمان داستان به نام حسين كُرد، عيارى است كه براى ترويج مذهب شيعه با پهلوانان اهل سنت عثمانى مىجنگد. اين قصه كه به شيوه سينه به سينه نقل شده داراى روايتها و شاخ و برگهاى گوناگونى است و در اذهان غالب ايرانيان فضايى افسانهگون دارد و جرح و تعديلها در طول روايتهاى تاريخى بيشتر به اين باور دامن زده است. خصوصيت ديگر اين داستان لامكان و لازمان بودن آن است كه جنبه اسطورهسازى و قهرمانپرورى به آن بخشيده است. ر.ك: دانشنامه دانش گستر: مدخل «حسين كُرد شبسترى».
[8] . ر.ك: همين تفسير: ج1، گفتار ششم، ص131 ـ 153.
آیه 6 «تِلْكَ آياتُ اللّهِ نَتْلُوها عَلَيْكَ..»
- بازدید: 505