14 «خَلَقَ الاْءِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ كَالْفَخّارِ»
15 «وَ خَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مارِجٍ مِنْ نارٍ»
16 «فَبِأَىِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ»
ترجمه:[1]
تفسير:
[خلقت جن و انس، نعمتى ديگر از جانب پروردگار]
ديگر از نِعمِ بزرگ الهى خلقت انس و جن است، زيرا ملائكه، روحانىِ صرف
هستند و ساير مخلوقات ارضى و سماوى، جسمانى. فقط جن و انس مركب از روحانى
و جسمانى هستند و چه قدرتى است كه بين اين دو ارتباط داده كه در وصف انسانى
پس از مراحلى كه طى كرده مىفرمايد: «ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اللّهُ أَحْسَنُ
الْخالِقِينَ»[2].
آدمى زاده طرفه معجونى است
كز فرشته سرشته و ز حيوان
ور كند ميل اين شود پس از اين
ور كند ميل آن شود به از آن
«خَلَقَ الاْ ءِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ كَالْفَخّارِ» «صلصال» گِل يابس خشك شده و «فخار»
گِل پخته شده مثل آجر و خزف[3]. در جاى ديگر تعبير به طين مىفرمايد و در جاى
ديگر تعبير به تراب فرموده: «إِنّا خَلَقْناهُمْ مِنْ طِينٍ لازِبٍ»[4] آدم ابتدا از زمين، سپس از
ترابِ زمين، سپس از طين لازب چسبنده، سپس گل يابس، سپس از [گِل] ورزيده مثل
آجر و خزف. «وَ خَلَقَ الْجَانَّ» كه ابو الجان باشد[5]. «مِنْ مارِجٍ» «مرج» مختلط
است و بعضى گفتند شعلؤ آتش است كه خالى از دود باشد[6] «مِنْ نارٍ»[7] صافى آتش.
«فَبِأَىِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ» چنين نعمت در اصل خلقت انس و جن با اين همه
قدرتنمايى چه نحوه مىشود تكذيب كرد.
* * *
[1] . انسان را از گل خشكيدهاى سفال مانند، آفريد14 و جنّ را از تشعشعى از آتش خلق كرد15 پس
كدام يك از نعمتهاى پروردگارت را منكريد؟16.
[2] . آنگاه جنين را در آفرينشى ديگر پديد آورديم. آفرين باد بر خدا كه بهترين آفرينندگان است.سوره مؤنون: آيؤ 14.
[3] . خزف: هر چيز سفالى.
[4] . ما آنان را از گِلى چسبنده پديد آورديم. سوره صافات: آيؤ 11.
[5] . ر.ك: تفسير قمى: ج1، ص322؛ تفسير سمرقندى: ج3، ص360؛ تفسير ثعلبى: ج9، ص180 و تفسير التبيان: ج9، ص468.
[6] . ر.ك: تفسير مقاتل بن سليمان: ج3، ص304؛ تفسير سمرقندى: ج3، ص360؛ تفسير ثعلبى: ج9،
ص181 و تفسير بغوى: ج4، ص268.
[7] . نار: معادل فارسى آن آتش است و 126 بار در قرآن به صورت «النار» و 19 مرتبه به صورت «ناراً» به كار رفته است. آتش در قرآن به معانى و وجوهى از اين قبيل به كار رفته است: نوعى نعمت يس، 80 و واقعه، 71 و 72؛ وسيله تجلى خداوند بر موسى. (طه، 10 و 27؛ نحل، 8؛ قصص، 29)؛ از آتش بودن آفرينش جن و ابليس (اعراف، 12؛ حجر، 27؛ ص، 76؛ آيه فوق)؛ معجزه برخى پيامبران، آتش قربانىسوز بوده است. (آل عمران، 183)؛ وسيله عذاب كافران آتش است، كه در آيات بسيار آمده. همچنين آتش به معنى عداوت در آيه 67 سوره مائده: «كُلَّما أَوْ قَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللّهُ »؛ آتش به معنى حرام در آيه 9 سوره نساء و 172 سوره بقره؛ آتش به معنى كفر در آيه 221 بقره و برخى معانى ديگر به كار رفته است. تعبيرهاى قرآنى نار موسى يا آتش موسى، نار ابراهيم كه مثل است در سردى، نارالشجر، نارالقربان، نارالاصطلاء. ناراللّه و... كلمه نار در زبان فارسى و عربى به عنوان تلميح كاربرد فراوان دارد. ر.ك: دانشنامه قرآن، مدخل «آتش در قرآن».
آیات 14 تا 16
- بازدید: 561