8 «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ نُهُوا عَنِ النَّجْوى ثُمَّ يَعُودُونَ لِما نُهُوا عَنْهُ
وَ يَتَناجَوْنَ بِالاْءِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ مَعْصِيَةِ الرَّسُولِ وَ إِذا جاؤكَ
حَيَّوْكَ بِما لَمْ يُحَيِّكَ بِهِ اللّهُ وَ يَقُولُونَ فِى أَنْفُسِهِمْ لَوْ لا يُعَذِّبُنَا
اللّهُ بِما نَقُولُ حَسْبُهُمْ جَهَنَّمُ يَصْلَوْنَها فَبِئْسَ الْمَصِيرُ»
ترجمه:
8. آيا نمىبينى به سوى كسانى كه نهى شدند از نجوا و پس از نهى باز اعاده
دادند هر آن چيزى كه نهى شده بودند، و با يكديگر نجوا مىكردند به معصيت و
دشمنى و مخالفت رسول و ترك اطاعت او و موقعى كه مىآمدند نزد تو يك نحو
تحيّتى مىگفتند كه خداوند اين نحو تحيّت را نمىفرمود و پيش خود مىگفتند: چرا
خدا ما را به اين نجوا و به اين نحو تحيّت عذاب نمىكند به آنچه مىگوييم؟ بس است
آنها را جهنم كه سرازير مىكنند آنها را در قعر جهنم، پس بد بازگشتى است[1].
تفسير:
«أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ نُهُوا عَنِ النَّجْوى» منافقين هستند، زيرا سايرفرق كفر از مناهى
الهيه منتهى نمىشوند. منافقين كه ظاهراً مسلمان بودند و مىگفتند ما پذيرفتيم و منتهى
شديم، مع ذلك اعاده دادند: «ثُمَّ يَعُودُونَ لِما نُهُوا عَنْهُ» كه رفتند با يهودِ عنود نجوا
كردند كه مىفرمايد: «أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ نافَقُوا يَقُولُونَ لاِءِخْوانِهِمُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِالْكِتابِ
لَئِنْ أُخْرِجْتُمْ لَنَخْرُجَنَّ مَعَكُمْ وَ لا نُطِيعُ فِيكُمْ أَحَداً أَبَداً وَ إِنْ قُوتِلْتُمْ لَنَنْصُرَنَّكُمْ وَ اللّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ
لَكاذِبُونَ * لَئِنْ أُخْرِجُوا لا يَخْرُجُونَ مَعَهُمْ وَ لَئِنْ قُوتِلُوا لا يَنْصُرُونَهُمْ وَ لَئِنْ نَصَرُوهُمْ لَيُوَلُّنَّ
الْأَدْبارَ ثُمَّ لا يُنْصَرُونَ»[2] فقط تشجيع [= تشويق] مىكردند يهود را بر مسلمين.
«وَيَتَناجَوْنَ بِالاْءِثْمِ وَالْعُدْوانِ وَمَعْصِيَةِ الرَّسُولِ» «اثم» مخالفت با فرامين
الهى است. «عدوان» دشمنى با مسلمين است. «معصية الرسول» نهى از نجوا و ترك
اطاعت اوست.
«وَ إِذا جاءُوكَ حَيَّوْكَ بِما لَمْ يُحَيِّكَ بِهِ اللّهُ» اما تحيتِ[3] يهود به عوض سلام عليك
«سام عليك» مىگفتند و سام به معنى مرگ و هلاكت است و پيغمبر هم در جواب آنها
مىفرمود: عليك، ولذا گفتند در جواب سلام اهل كتاب، تمامى جواب ندهيد يا بگوييد
سلام و قصد كنيد بر مسلمين يا بگوييد عليك[4] و قصد كنيد عذاب و مرگ و هلاكت
او را و اما تحيت منافقين مىگفتند: «أنْعَمَ صَبَاحاً»، «أنْعَمَ مَسَاءً»[5] و اين تحيت اهل
جاهليت بود. حضرت فرمود:
«أبْدَلَنا اللّهُ بِخيرٍ مِن ذَلِكَ تَحيَّةَ أهلِ الْجَنَّةِ: السَّلامُ عَلَيكُم»[6].
«وَ يَقُولُونَ فِى أَنْفُسِهِمْ لَوْ لا يُعَذِّبُنَا اللّهُ بِما نَقُولُ» و پيش خود مىگفتند: اگر اين
پيغمبرِ خداست، چرا خداوند ما را عذاب نمىكند به اين گفتار؟ جواب آنها اين است:
«حَسْبُهُمْ جَهَنَّمُ» كافى است بر آنها عذاب جهنم كه مخلّد در آن هستند، بالاخص
منافقين كه «فِى الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النّارِ»[7] هستند. «يَصْلَوْنَها» پرتاب مىكنند آنها را
و سرازير مىكنند در قعر جهنم. «فَبِئْسَ الْمَصِيرُ» بد جايگاه و برگشت آنهاست.
* * *
[1]. ترجمه ديگر: آيا كسانى را كه از نجوا منع شده بودند، نديدى كه باز بدانچه از آن منع گرديدهاند،
برمىگردند و با همديگر به منظور گناه و تعدّى و سرپيچى از پيامبر، محرمانه گفتگو مىكنند و چون به نزد تو آيند، تو را بدانچه خدا به آن شيوه سلام نگفته سلام مىدهند و در دلهاى خود مىگويند: «چرا به آنچه مىگوييم خدا ما را عذاب نمىكند؟» جهنّم براى آنان كافى است؛ در آن در مىآيند، و چه بدسرانجامى است.
[2]. مگر كسانى را كه به نفاق برخاستند نديدى كه به برادران اهل كتاب خود ـ كه از در كفر در آمده
بودند ـ مىگفتند: «اگر اخراج شديد، حتماً با شما بيرون خواهيم آمد، و بر عليه شما هرگز از كسى فرمان نخواهيم برد؛ و اگر با شما جنگيدند، حتماً شما را يارى خواهيم كرد.» و خدا گواهى مىدهد كه قطعاً آنان دروغگويانند. اگر [يهود] اخراج شوند، آنها با ايشان بيرون نخواهند رفت، و اگر عليه آنان جنگى درگيرد، [منافقان] آنها را يارى نخواهند كرد، و اگر ياريشان كنند حتماً در جنگ پشت خواهند كرد و ديگر يارى نيابند. سوره حشر: آيات 11 ـ 12.
[3]. تحيت: يعنى سلام، درود، شادباش، تهنيت و نظاير آن. اين كلمه از ريشه حيات است و لغويان آن را به معناى طلب بقا و آرزوى زندگى در مقام دعا براى كسى گرفتهاند. فَيّومى مىنويسد: «اصل تحيت دعا به حيات است... سپس بر اثر كثرت استعمال به مطلق دعا گفته شده و شرع آن را در دعاى مخصوص به كار برده است كه عبارت از «سلامٌ عليك» است». تحيت به معناى سلام و درود، يك كلمه قرآنى است و شش بار در قرآن مجيد به كار رفته است، از جمله: «إذا حُيّيتُم بِتَحِيَّةٍ فَحَيّوا بِأحسَنَ مِنهآ أو رُدّوهآ». (چون شما را به تحيتى بنوازند، با تحيتى بهتر از آن، يا همانند آن پاسخ دهيد). (نساء:86). كاربرد قرآنى اين كلمه خود حاكى از اين است كه غالباً مراد از تحيت، سلام است. يا اگر تحيت انواعى داشته باشد، بارزترين مصداق آن سلام است. چنان كه مىفرمايد: «فَاِذا دَخَلتُم بُيوتاً فَسَلِّموا عَلى اُنفُسِكُم تَحِيّةً مِن عِندِاللّهِ مُبارَكَةً طَيِّبَةً». (و چون وارد هر خانهاى شديد، بر خودتان سلام دهيد كه تحيتى مبارك و پسنديده از خداوند است). (نور:61). همچنين: «تَحِيَّتُهُم فيها سَلامٌ». (تحيتشان در آنجا سلام است). (ابراهيم:23). سلام در قرآن تحيت الهى «تحية من عنداللّه» شمرده شده و در يك مورد، از تحيت جاهليت، يعنى تحيتى كه خداوند آن را نمىپسندد، سخن گفته شده است: «وَ إذا جاؤكَ حَيَّوْكَ بِما لَمْ يُحَيِّكَ بِهِ اللّهُ». (و چون به نزدت آيند به نحوى به تو درود مىفرستند كه خداوند آن گونه به تو درود نفرستاده است، و در دلهايشان گويند چرا به خاطر آنچه مىگوييم خداوند عذابمان نمىكند. (آيه فوق). ر.ك: دانشنامهقرآن، مدخل «تحيت».
[4] . ر. ك: صحيح بخارى: ج8، ص51؛ تفسير التبيان: ج9، ص548؛ روض الجنان: ج19، ص76.
[5]. مبارك باد بر شما صبح و مبارك باد بر شما عصر.
[6]. خداوند برتر از سلام اهل جاهليت را براى ما هديه آورده و آن همان است كه اهل بهشت
مىگويند: سلام عليكم. ر.ك: تفسير قمى: ج2، ص335 و تفسير البرهان: ج7، ص472، ح1.
[7]. منافقان در فروترين درجات دوزخند. سوره نساء: آيه 145.
آیه 8 «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ..»
- بازدید: 425