آيه (30)
وَ ما تَشاوُنَ إِلّا أَنْ يَشاءَ اللهُ إِنَّ اللهَ كانَ عَلِيماً حَكِيماً
ترجمه :
30. و نمىخواهيد مگر آنچه مشيّت الهى تعلق بگيرد. به درستى كه خداوند دانا و حكيم است[1] .
تفسير :
]انسان، بين اختيار و جبر قرار دارد[
انسان وَلَو فاعل مختار است، جبر در كار نيست، ولى مستقل در فعلى هم نيست كه هر چه بخواهد بكند، بتواند. خود و تمام اسباب فعل و تمام قواى او تحت قدرت است : (ما قَطَعْتُمْ مِنْ لِينَةٍ أَوْ تَرَكْتُمُوها قائِمَةً عَلى أُصُولِها فَبِإِذْنِ اللهِ)[2] .
خداوند مىداند چه كسى قابل هدايت است، او را تأييد و توفيق و تسديد[3]
مىفرمايد، و چه كسى از قابليت هدايت افتاده او را به خود وامىگذارد و بسا بسيار از موارد جلوگيرى مىكند، زيرا اگر آنها را به خود واگذارد، فساد در زمين بسيار مىشود. اين كفار و مشركين و ضالّين و مضلّين و فسّاق و آثمين و شياطين و معاندين يك نفر مومن صالح را در روى زمين نمىگذاشتند، اين ظالمين ظلم خود را به اعلا درجه مىرسانيدند. موقعى كه شيطان گفت: (قالَ رَبِّ بِما أَغْوَيْتَنِى لاَُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِى الاَْرْضِ وَ لاَُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ * إِلّا عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ)[4] كه مقصودش معصومين است كه
شيطان به آنها راه ندارد. خداوند در جواب او فرمود: (قالَ هذا صِراطٌ عَلَىَّ مُسْتَقِيمٌ * إِنَّ عِبادِى لَيْسَ لَکَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ إِلّا مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْغاوِينَ * وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِينَ *
لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ لِكُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ)[5] و مىفرمايد: (فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ
بِاللهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ * إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ *
إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ)[6] و نيز مىفرمايد: (إِنَّ عِبادِى
لَيْسَ لَکَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ وَ كَفى بِرَبِّکَ وَكِيلاً)[7] ، لذا مىفرمايد: (وَ ما تَشاوُنَ إِلّا أَنْ
يَشاءَ اللهُ).
سر شب سر تخت و تاراج داشت سحرگه نه تن سر، نه سر تاج داشت
چه بسيار مشاهده كردهايم كه اين ظلمه و كفار يك مقاصد مهم بزرگى در نظر دارند و تمام اسباب هم براى آنها فراهم، لكن از قدرت آنها بيرون مىرود. چون مشيّت حق تعلق نگرفته و چه بسا اشخاصى كه دست آنها از تمام وسائل كوتاه است و مأيوس و نااميد هستند، به كمال سهولت مطلوب آنها انجام مىگيرد. از اميرالمومنين 7 است كه: هر چه همت كردم بر انجام امرى و انجام نگرفت، «عَرَفْتُ أَنَّ المُدَبِّرَ غَيري»[8] .
(إِنَّ اللهَ كانَ عَلِيماً حَكِيماً) مىداند چه كسى قابل هدايت است و چه كسى از
قابليت افتاده. و حكيم است كه مىداند چه فعلى مصلحت دارد و چه فعلى مفسده و چه موقعى بايد نعمت بفرستد و چه موقعى بلا نازل كند. چه كسى بايد صحت داشته باشد، چه كسى بايد مريض، چه كسى غنى، چه كسى فقير.
جهان چون چشم و گوش و خال و ابروست كه هر چيزى به جاى خويش نيكوست
* * *
[1] . ترجمه ديگر: و تا خدا نخواهد، شما نخواهيد خواست؛ قطعاً خدا داناى حكيم است.
[2] . آنچه درخت خرما بريديد يا آنها را دست نخورده بر ريشههايشان بر جاى نهاديد، به فرمان خدابود. سوره حشر: آيه 5.
[3] . تسديد: به راه راستى و درستى هدايت كردن كسى.
[4] . گفت: پروردگارا، به سبب آنكه مرا گمراه ساختى، من هم گناهانشان را در زمين برايشانمىآرايم و همه را گمراه خواهم ساخت. مگر بندگان خالص تو از ميان آنان را. سوره حجر: آيات39 - 40.
[5] . فرمود: «اين راهى است راست كه به سوى من منتهى مىشود. در حقيقت، تو را بر بندگان منتسلطى نيست، مگر كسانى از گمراهان كه تو را پيروى كنند»، و قطعاً وعدهگاه همه آنان دوزخاست، دوزخى كه براى آن هفت در است، و از هر درى بخشى معيّن از آنان وارد مىشوند. همان :آيات 41 - 44.
[6] . پس چون قرآن مىخوانى از شيطان طرد شده به خدا پناه بر، چرا كه او را بر كسانى كه ايمانآوردهاند، و بر پروردگارشان توكل مىكنند، تسلطى نيست. تسلط او فقط بر كسانى است كه وى رابه سرپرستى برمىگيرند، و بر كسانى كه آنها به او ]= خدا[ شرك مىورزند. سوره نحل: آيات 98- 100.
[7] . «در حقيقت، تو را بر بندگان من تسلطى نيست، و حمايتگرى چون پروردگارت بس است».سوره اسراء: آيه 65.
[8] . فهميدم كه تدبيركننده، غير از من است. ر.ك: التوحيد«صدوق»: ص288؛ روضة الواعظين: ج1،ص30 و بحار الأنوار: ج3، ص42، ضمن ح17. در منابع به اين صورت آمده است: «... فَعَلِمْتُ أنالمُدَبِّرَ غَيرِي...».
آیه 30 «وَ ما تَشاوُنَ إِلّا..»
- بازدید: 459