آيات (1 - 3)
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
(وَ السَّماءِ ذاتِ الْبُرُوجِ)
(وَ الْيَوْمِ الْمَوْعُودِ)
(وَ شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ)
ترجمه :
1. قسم به آسمان صاحب برجها 2. و روز موعود 3. و شاهد و مشهود[1] .
تفسير :
]منطقة البروج[
(وَ السَّماءِ ذاتِ الْبُرُوجِ) دائرهاى است در آسمان مسمّا به دائرة منطقة البروج و اين دائره دوازده قسمت شده، هر قسمتى به يك برج نام گذارده شده كه خورشيد به عقيده حكماى قديم در هر يك ماه در يكى از اين بروج سير مىكند، و به عقيده ما كره زمين به حركت انتقالى در يك سال دور كره شمس مىگردد در هر ماهى مطابق يكى از اين بروج و اين بروج به لسان عرب: حَمَل، ثَور، جَوْزا، سَرَطان، أسَد، سُنْبُله، مِيزان، عَقْرَب، قَوْس، جَدْى، دَلْو، حُوت، و به زبان فُرْس: فروردين، ارديبهشت، خرداد، تير، مرداد، شهريور، مهر، آبان، آذر، دى، بهمن، اسفند كه تشكيل چهار فصل مىدهد : بهار، تابستان، پاييز، زمستان. و تسميه اين بروج به لسان عرب براى اين است كه كواكب و ستارهها و كرات جوّيه كه در هر يك قسمت نمايان مىشوند به اين اشكال به نظر مىآيند. اين برحسب ظاهر آيه. و اما باطن آن مراد از سماء وجود مقدس نبى است و دوازده برج ائمه اثناعشر، چنانچه در خبر از پيغمبراكرم 9 است و حديث مفصل است، لكن تبرّكاً متعرّض مىشوم بدون ترجمه حديث. از اختصاص مروى است مسنداً: «قالَ رَسُولُ اللهِ 9: ذِكرُ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِبادَةٌ، وَ ذِكري عِبادَةٌ، وَ ذِكرُ عَليٍّ عِبادَةٌ، وَ ذِكرُ الاْئمّةِ مِنْ وُلْدِهِ عِبادَةٌ، وَ الّذي بَعَثَني بِالنُّبُوَّةِ وَ جَعَلَني خَيْرَ الْبَرِيَّةِ، إنَّ وَصِيي لاَفْضَلُ الاْوصِياءِ، وَ إنَّهُ لَحُجّةُ اللهِ عَلَى عِبادِهِ، وَ خَلِيِفَتُهُ َعَلى خَلْقِهِ، وَ مِنْ وُلْدِهِ الاْئِمَّةُ الْهُداةُ بَعدي، بِهِمْ يَحْبِسُ اللهُ الْعَذابَ عَنْ أهلِ الاْرضِ، وَ بِهِم يُمْسِکُ السَّماءَ أنْ تَقَعَ عَلَى الاْرْضِ إلّا بِإذْنِهِ، وَ بِهِمْ يُمْسِکُ الْجِبالَ أنْ تَمِيدَ بِهِمْ، وَ بِهِم يَسقِي خَلْقَهُ الْغَيثَ، وَ بِهِمْ يُخرِجُ النَّباتَ، أولياءُ اللهِ حَقّاً وَ خُلَفاوهِ صِدْقاً، عِدَّتُهُم عِدَّةُ الشُهورِ، وَ هِيَ إثنا عَشَرَ شَهراً، وَ عِدَّتُهُمْ عِدّةُ نُقباءِ موسى
ابنِ عِمرانَ، ثُمّ تَلاَ هَذِهِ الآيَة: وَ السَّماءِ ذاتِ الْبُرُوجِ- إلى أنْ قالَ-: فَأمّا السّماءُ فَأنَا، وَ أمّا الْبُروجُ فَالاْئِمَةُ بَعدي، أوَّلُهُمْ عَلِيُّ، وَآخِرُهُمْ الْمَهْديُّ»[2] .
]سه احتمال براى روز موعود[
(وَ الْيَوْمِ الْمَوْعُودِ) قسم به روز وعده داده شده، و يوم موعود ممكن است روز قيامت باشد كه در بسيارى از سور و آيات وعده داده شده و تخلف پذير نيست، و ممكن است روز ظهور حضرت بقية الله (عجّل الله فرجه) باشد كه سرتاسر دنيا را عدل و داد پر كند و ريشه ظلم و جور و كفر را از زمين بركند، و ممكن است دوره رجعت[3]
ائمه طاهرين : باشد كه انتقام از ظلم ظالمين بكشند و شياطين به كلى هلاك شوند و از بين بروند كه وقت معلوم است و ائمه طاهرين : سلطنت كنند و مومنين در خدمت آنها مُتَنَعّم شوند تا صفحه قيامت.
]شاهدان روز قيامت[
(وَ شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ) اخبار در تعيين شاهد و مشهود مختلف است. بعضى به روز جمعه و عرفه تفسير فرموده[4] . بعضى به وجود مقدس رسول 9 و اميرالمومنين 7[5] .
و مكرر گفتهايم كه اخبار بيان مصداق مىكند، منافى با عموم و اطلاق نيست. شاهد و مشهود روز قيامت و مشهود له و مشهود عليه بسيار هستند، من جمله اعضا و جوارح
انسان، چنانچه مىفرمايد: (يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ)[6] و آيات ديگر، و من جمله انبيا در حق امت كه مىفرمايد: (فَكَيْفَ إِذا جِئْنا
مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئْنا بِکَ عَلى هوُلاءِ شَهِيداً)[7] ، و من جمله ملائكه كتبه اعمال: رقيب
و عتيد، و من جمله ملائكه حفظه، و من جمله ايام و ليالى، من جمله زمين كه بر روى او عبادت يا معصيت شده، من جمله قرآن، من جمله پيغمبر اكرم 9 در حق ساير انبيا و ائمه هدا :، من جمله ائمه طاهرين : كه در زيارت آنها داريم: «وَ شُهَداءُ يَومِ الْقِيامَةِ»[8] و از همه بالاتر و مهمتر ذات مقدس پروردگار كه مىفرمايد: (وَ يَوْمَ
نَحْشُرُهُمْ جَمِيعاً) الى قوله: (فَكَفى بِاللهِ شَهِيداً بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ إِنْ كُنّا عَنْ عِبادَتِكُمْ لَغافِلِينَ)[9] .
* * *
[1] . ترجمه ديگر: سوگند به آسمانِ آكنده ز برجƒ 1 و به روزِ موعودƒ 2 و به گواه و مورد گواهىƒ 3.
[2] . رسول خدا 9 فرمودند: ذكر خدا و ذكر من و ذكر على و ذكر امامان از نسل على عبادت است.قسم به خدايى كه مرا به پيامبرى برانگيخت و برترين مخلوقات كرد، جانشين من از تمامجانشينان انبيا برتر است و او حجت و خليفه خدا بر بندگانش است و پس از من، امامان هدايتگراز نسل او هستند. خداوند عذاب را به واسطه آنها از زمينيان دور مىكند و آسمان بر روى زميننمىافتد و كوهها را نگاه داشت تا ايشان را نلرزاند وبديشان آفريدههايش از باران سيرابمىشوند و گياهان مىرويند. ايشان اولياى به حق خدا و خلفاى صادقش هستند. شماره آنها بهشماره ماههاى سال است و آن دوازده تاست و نيز به شماره دوازده نقيبان بنى اسرائيل. سپس اينآيه را تلاوت فرمودند: قسم به آسمان كه برجهاى فراوان دارد. تا آنكه فرمودند: منظور از آسمان،من هستم و برجها امامان بعد از من هستند كه اولين ايشان على است و آخرينشان مهدى.الاختصاص: ص224 و بحار الأنوار: ج36، ص370، ح234.
[3] . رجعت: واژه در لغت به معنى«بازگشت» و در اصطلاح به بازگشت و احياى عدّهاى قبل از قيامتكبرى اطلاق گردد. اين رأى از مختصات كلامى شيعه بود كه بزرگان آن براى اثباتش ادله متعدّدىآوردهاند. بنا به گزارش شيخ حرّ عاملى دوازده دليل براى اثبات آن آورده شده :1. ادله عدم امتناع معاد جسمانى مجوّز وقوع آن است. 2. آيههاى متعدد قرآنى كه دالّ بر وقوعآن مىباشد. 3. احاديث متواتر وارد بر اين مسئله. 4. اجماع علماى شيعه دوازده امامى. 5. قول بهرجعت از ضروريات مذهب اماميه است. 6. وقوع رجعت در امم سالفه و به خصوص در بنىاسرائيل دالّ بر جواز آن مىباشد. 7. اعتقاد تمام ائمه شيعه به ثبوت آن. 8. وجوب اقرار به رجعتدر ادعيه و زيارتهاى وارد از ائمه معصومين :. 9. رجعت از مسائلى است كه اهل سنت قبولندارند و به مصداق: «خذ بما خالف العامة» در نظر شيعه مورد قبول است. 10. امام مستجابالدعوة است، پس اگر بخواهد عدهاى زنده شوند به اذن خداوند زنده خواهند شد. 11. تمامفضايلى كه به پيامبران داده شده به رسول گرامى اسلام داده شده و يكى از اين فضيلتها زندهشدن برخى از مردهها براى آنها بوده است. 12. امام اسم اعظم الهى را مىداند، پس قادر بر آنمىباشد. در اين مقام بايد بدين نكته توجه داشت كه برخى از ادله فوق قابل مناقشه مىباشند، زيراقدرت خداوند، نبى و معصوم به محال تعلّق نمىگيرد، پس اثبات رجعت با برخى از اين ادله فرعبر ثبوت آن است، لذا دليل وارد دور خواهد بود، بنابراين با اثبات رجعت برخى از اين ادله بهعنوان مؤيّد برهان قابل استفاده خواهد بود.شيخ حرّ عاملى آيههاى زير را به طور مستقيم و يا به واسطه انضمام به احاديث وارد در ذيلآنها بيانگر وقوع رجعت مىداند: بقره: 20،28،46،47،66،73،243،258-260؛ آلعمران :44-49،55،81؛ نساء: 159؛ مائده: 110،117؛ انعام: 37؛ اعراف: 155؛ يونس: 46،51،54،94؛رعد: 31؛ ابراهيم: 14؛ نحل: 22،34؛ بنى اسرائيل]=إسراء[: 4-6، 71، 72؛ كهف: 19،25،83-84؛مريم: 75؛ طه: 124؛ انبياء: 83-84،95،105؛ نور: 55؛ نمل: 82-83؛ قصص: 5،85؛ روم: 9؛سجده: 27-28،10؛ يس: 81؛ شورى: 44؛ دخان: 10؛ احقاف: 15؛ ق: 42،44؛ ذاريات: 51؛ طور :47؛ قمر: 8؛ قلم: 26؛ جنّ: 25-27؛ قيامت: 40؛ عبس: 17-22؛ طارق: 8. ر.ك: دانشنامه قرآن،مدخل«رجعت».
[4] . ر.ك: احكام القرآن«شافعى»: ج1، ص92؛ تفسير القرآن«صنعانى»: ج3، ص361 و تفسير سمعانى :ج6، ص194.
[5] . ر.ك: كافى: ج1، ص425، ح69؛ معانى الأخبار: ص299؛ تأويل الآيات: ج2، ص 783و بحار الأنوار: ج23، ص352، ح71.
[6] . در روزى كه زبان و دستها و پاهايشان، بر ضد آنان به آنچه انجام مىدادند شهادت مىدهند.سوره نور: آيه 24.
[7] . پس چگونه است حالشان آنگاه كه از هر امّتى گواهى گيريم، و تو را بر آنان گواه آوريم؟ سورهنساء: آيه 41.
[8] . وگواهان روز قيامت. ر. ك: من لا يحضره الفقيه: ج2، ص613؛ تهذيب الأحكام: ج6، ص97؛المزار «مشهدى»: ص249 و هدية الزائرين وبهجة الناظرين: باب 8، زيارت جامعه، ص381. درهمه منابع «وَشُهداءُ دارِ الْفناءِ» آمده است.
[9] . و ياد كن روزى را كه همه آنان را گرد مىآوريم... و گواهى خدا ميان ما و ميان شما بس است. بهراستى ما از عبادت شما بىخبر بوديم. سوره يونس: آيات 28 - 29.
آیات 1 تا 3
- بازدید: 611