آيه (4)
قُتِلَ أَصْحابُ الاُْخْدُودِ[1]
ترجمه :
4. كشته شدند اصحاب اخدود، يا كشته شوند اصحاب اخدود[2] .
تفسير :
]شرح حال اصحاب اخدود[
گودالى و حفرهاى و چاهى بسيار عميق كه آن را مملو از آتش كردند و يك جماعتى را در آن چاه انداختند و سوزانيدند. و اقوال مفسرين و اخبار مرويه از طرق عامه در تعيين آنها كه كيان بودند و در چه زمانى بودند و مركز آنها كجا بود، بسيار مختلف است و بعض آنها به افسانه نزديك است، و خداوند تعيين نفرموده و صرف نظر از آنها اولى است و ما فقط به يك حديث قناعت مىكنيم كه از غيبت شيخ صدوق[3] به اسناده از ابى رافع[4] از رسول الله 9 كه خلاصه مضمونش اين است كه :
بخت النصر شانزده سال[5] و بيست روز سلطنت كرد و حضرت دانيال را گرفت و
اصحابش را و مومنينِ با او را بالتمام گرفت و حفره و گودال و چاهى كندند و مملو از آتش كردند و تمام آنها را در ميانه آتش انداختند، لكن آتش آنها را نسوزانيد. سباع و درندگان مثل شير و امثال آن بر آنها انداختند ]اما[ آنها ]را[ اذيت نكردند، عاقبت خداوند آنها را نجات بخشيد[6] .
اقول: اين آيه را دو نحوه مىتوان معنى كرد يك نحوه كه اِخبار باشد كه خبر اصحاب اخدود كشته شدند. ممكن است اصحاب اخدود همان مومنين باشند كه خداوند مومنين را نجات داد و كفار را هلاك فرمود. و نحوه ديگر اينكه انشاء باشد، يعنى خدا بكشد اصحاب اخدود را كه اين قدر اذيت به مومنين كردند، لكن چون مدرك معتبرى در دست نداريم بايد به همان اجمالش گذاشت و گذشت و الله العالم بمراده.
* * *
[1] . اصحابُ الاُخدود: جمع اُخدود، اخاديد است، مانند ]اُقْنُوم/أقانيم، عُصْفُور/عَصافِير[ به معنىشكاف طولانى است كه در زمين كنده شود مانند مسيل و امثال آن ، و به همين اعتبار به هر طرفصورت «خد» مىگويند كه مجراى اشك چشم در آنها ظاهر مىشود. بعد توضيح مىفرمايد كهمقصود از صاحبان اخدود صاحبان آن آتش مشتعل و فروزان در آن كندهها (خندقها) هستند. درآيه فوق آمده است: (قُتِلَ أَصْحابُ الاْخْدُودِ)؛ «مرگ بر آتشافروزانِ گودال پرآتش». و در ادامهقصه اصحاب الاخدود (تا آيه10) بيان گرديده است . نمونههاى تاريخى متعددى از واقعه اصحاباخدود در ميان اقوام و ملتهاى مختلف در آثار پيشينيان ثبت گرديده است. روايتهاى متعددىهم در تفاسير و تواريخ قديم اسلامى ديده مىشود كه در عين اختلاف، گاه پيچيده و متناقضاست. اما از بيشتر روايتها چنين برمىآيد كه اين رويداد تاريخى قبل از ظهور اسلام، و به نوعىرويارويى و جدال عقيدتى ميان پيروان دين مسيح و يهوده بوده است. ر.ك: دانشنامه قرآن،مدخل«اصحابُ الاُخدود».
[2] . ترجمه ديگر: مرگ بر آدم سوزان خندق.
[3] . در نسخه چاپ تهران «طوسى» آمده كه تصحيح شد. و مراد از غيبت شيخ صدوق كتاب كمالالدين و تمام النعمه مىباشد.
[4] . ابورافع خادم رسول خدا 9، وى در ابتدا غلام عباس بن عبدالمطلب بود كه او را به پيامبر 9هبه نمود. هنگامى كه عباس اسلام آورد پيامبر به يمن اسلامِ عباس او را آزاد كرد. ابو رافع در مكهايمان آورد و سپس به مدينه هجرت نمود. وى در جنگ بدر شركت نداشت، زيرا هنوز از مكهمهاجرت نكرده بود، لكن در بقيه جنگهاى پيامبر با كفار شركت داشت.وى از بزرگان شيعه و اهل فضل و علم بود. در زمان خلافت اميرالمؤمنين 7 ملازم امام و درتمامى جنگها در زمره ياران امام 7 بود. وى مسئول بيت المال كوفه بود و دو پسرانش عبيدالله وعلى، كاتبان اميرالمؤمنين 7 بودند. علامه امينى در كتاب الغدير وى را از راويان حديث غديرشمرده است. از آثار وى كتاب السنن والاحكام والقضايا است. او اولين كسى است كه روايات راجمعآورى نمود و به صورت ابواب، منظم نمود. از جمله كسانى كه از ابورافع روايت نقل كردهاندپسرش عبيدالله، نوهاش فضل، ابوسعيد مقبرى و غيره مىباشند. گفته شده در خلافتاميرالمؤمنين 7 از دنيا رفته و عدهاى معتقدند كه در سال 40 هجرى در كوفه از دنيا رفته است.ر.ك: موسوعة طبقات الفقهاء: ج1، ص35.
[5] . در نسخه چاپ تهران «بيست و شش سال» آمده كه تصحيح شد.
[6] . ر.ك: كمال الدين: ج1، ص226؛ تفسيرالبرهان: ج8، ص252، ح2 و بحار الأنوار: ج14، ص517،ضمن ح4.
آیه 4 «قُتِلَ أَصْحابُ الاْخْدُودِ»
- بازدید: 514