آيه (7)
وَ هُمْ عَلى ما يَفْعَلُونَ بِالْمُوْمِنِينَ شُهُودٌ
ترجمه :[1]
تفسير :
اين اصحاب اخدود كه اطراف نشسته بودند تماشا مىكردند آنچه را كه با مومنين مىكردند خشنود و خرم بودند.
اشكال:
چرا مومنين تقيه نكردند با اينكه تقيه در شريعت واجب است بالاخص براى حفظ نفس، چنانچه از حضرت صادق 7 است فرمود: «التَقيّةُ دِيني وَ دِينُ آبائي»[2] .
و آيه شريفه در شأن عمار كه پدر و مادرش تقيه نكردند، مشركين آنها را كشتند و او تقيه كرد او را رها كردند. سپس آمد خدمت پيغمبر مضطربانه و گفت: من كافر شدم، آيه نازل شد: (مَنْ كَفَرَ بِاللهِ مِنْ بَعْدِ إِيمانِهِ إِلّا مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالاِْيمانِ)[3]
الآية[4] .
جواب:
وجوب تقيه براى حفظ اسلام و مسلمين است در جايى كه به تقيه حفظ مىشود واجب است، و اما اگر به تقيه اسلام و مسلمين از بين مىرود، حرام است تقيه، وَلَو او را قطعه قطعه كنند. و از اين بيان دفع يك شبهه هم مىشود كه بعض جهّال اعتراض مىكنند كه چرا حضرت ابى عبدالله الحسين 7 مثل برادرش حضرت مجتبى 7 صلح نكرد و جان خود و اهل بيت خود را و اصحابش را حفظ كند. جواب اينكه: حضرت مجتبى 7 اگر صلح نكرده بود معاويه به كلى اساس اسلام را برچيده بود و تمام شيعيان اميرالمومنين 7 را مىكشت، چنانچه خود حضرت فرمود كه اگر من نظرى بگيرم كه جان شما محفوظ شود بايد اطاعت كنيد[5] ولى ابى عبدالله 7 اگر تسليم شده بود، يزيد
به كلى دين اسلام را برچيده بود و از ابى عبدالله صلح نمىخواستند، بلكه برود تحت حكم يزيد و ابن زياد و معلوم بود كه حكم آنها اين است كه گردنشان را بزنند، لذا در خبر دارد: «لَوْلا صُلحُ الْحَسَنِ وَ حَرْبُ الْحُسَينِ لاَنْدَرَسَ الدِّينُ»[6] .
سوال:
چرا ميثم تمّار تقيه نكرد؟
جواب:
اينكه ابن زياد ملعون در مقام مذّمت اميرالمومنين 7 بود و نسبتهايى مىداد ميثم خواست فضائل اميرالمومنين 7 را حتى بر سرِدار بر تمام[7] بيان كند و كفر و خبائث
ابن زياد و يزيد را گوشزد مردم كند[8] .
تنبيه: ]وجوب مقابله با تفكرات مخالف مذهب تشيع[
امروز هم جماعتى پيدا شده و ميانه مردم افتاده كه اساس تشيع را خراب كنند و سنّىگرى را رواج دهند. تكليف شيعه، بالاخص دانشمندان آنها اين است كه قلماً و قدماً و لساناً به قدر توانايى خود در دفع آنها بكوشند.
* * *
[1] . و خود بر آنچه بر سر مؤمنان مىآوردند، گواه بودند.
[2] . تقيه، دين وروش من وروش پدران من است. المحاسن: ج1، ص255؛ دعائم الاسلام: ج1،ص110؛ وسائل الشيعة: ج16، ص210، ح24 و بحار الأنوار: ج2، ص73، ح41.
[3] . هر كس پس از ايمان آوردن خود، به خدا كفر ورزد ]عذابى سخت خواهد داشت [مگر آن كس كهمجبور شده ولى قلبش به ايمان اطمينان دارد. سوره نحل: آيه 106.
[4] . ر.ك: تفسير قمى: ج1، ص390؛ السنن الكبرى «بيهقى»: ج8، ص208 و تفسير روض الجنان: ج7،ص378.
[5] . ر.ك: أنساب الأشراف: ج3، ص43؛ تنزيه الأنبياء «سيد مرتضى»: ص224؛ مناقب آل ابى طالب :ج4، ص39 و بحار الأنوار: ج44، ص30.
[6] . اگر صلح و سازش امام حسن 7 و جنگ و پيكار امام حسين 7 نبود، قطعاً دين اسلام نابودمىشد. اين روايت در منابع دردسترس يافت نشد.
[7] . به تعبير ديگر: بر همه.
[8] . شايان ذكر است، حضرت اميرالمؤمنين 7، طريق در كجا تقيه كردن و يا نكردن را در گفتارىاستوار و روشن به شيعيانش ياد آور شده و در روايتى فرمود: «سَتُدعَونَ إلى سَبّي فَسَبّوني ،وَتُدعَونَ إلى الْبراءَةِ مِنّي فَمُدّوا الرِّقَابَ فإنّي عَلى الْفِطْرَةِ؛ اگر به سبّ من مجبور شديد مرا سبكنيد ولى اگر به برائت من مجبور شديد پس گردن خود را آماده قطع شدن كنيد، زيرا من بر فطرتپاك خداوندى هستم وهرگز بت نپرستيدم». ر.ك: كافى: ج2، ص219، ح10؛ امالى طوسى :ص210، ح12 و وسائل الشيعة: ج16، ص225، ح2.
آیه 7 «وَ هُمْ عَلى ما يَفْعَلُونَ..»
- بازدید: 501