در قرآن كريم در موارد متعددى موضوعات و احكام تكليفى با گستردگى و روشنى بيان نشده، بلكه مىتوان گفت روش قرآن بيان جزئيات و فروع احكام نبوده است، لذا گاه شده كه به اصل تشريع بسنده شده و گاه اجمالى از احكام آمده، اما در خصوصيات و توضيح آنها سخنى گفته نشده است. 1
ياران پيامبر كه اين فرامين را مىشنيدند، مثلا قرآن كريم كه فرمود: نماز را بپاداريد: أَقِمِ اَلصَّلاٰةَ 2در مىيافتند كه بايد نماز بخوانند حتى در مىيافتند كه اين نمازها را بايد در زمانهاى مخصوص بخوانند، چون در جاى ديگر به اين مسئله تأكيد كرده بود. 3اما نمىدانستند كى و چگونه و با چه ترتيبى. در روزه و حج و زكات و ساير احكام به همين قرار بود كه اصل مسئله يا مواردى خاص از حكم بيان شده بود، اما خصوصيات آن بيان نشده بود، لذا در عهد نبوى بود كه تفصيل و تبيين اين احكام مىآمد يا با دگرگونى شرايط، حكمى مىرفت و حكم جديد منطبق با شرايط جديد مىآمد و آن حضرت بود كه پس از ابلاغ وحى به دنبال سؤالى يا طرح مشكلى (مانند آنچه در سوره مجادله اتفاق افتاد) به توضيح و تفصيل احكام برمىآمد. بىگمان سنت نبوى متكفل بخش زيادى از بيان فروعات احكام و تبيين شرايط و خصوصيات آن بود، مسائلى كه در قرآن بيان نشده بود.
از سوى ديگر اين احاديث در حافظه صحابيان كموبيش وجود داشت، اما تنها اندكى از آنان بودند كه اين دستورات را به كتابت در مىآوردند، زيرا به دليل ناتوانى در كتابت، مشكلات نوشتافزار و ترس از مخلوط شدن با قرآن به نوشتن آن تأكيدى نداشتند. اما پيامبر خدا از اين شرايط غافل نبود و نمىتوانست نسبت به مواردى اين چنين بىتفاوت باشد و املا و ثبت آن را در دستور كار خود قرار ندهد و لذا مىخواست بگونهاى آنچه را بيان كرده و نياز آيندگان است به كتابت در آورده، تا با مراجعه و قرائت روشن شود. 4
از چندين گزارش در باب مصحف امام على به دست مىآيد كه ايشان مسئوليت چنين كارى را به عهده گرفت و در چندين جا به شكل مصحف و كتاب به اين هدف جامعه عمل پوشاند.
در كتاب سليم بن قيس در چند جا به اين مضمون آمده است:
«و كل حلال او حرام او حد او حكم او أتى شىء تحتاج اليه الامة الى يوم القيامة عندى مكتوب باملاء رسول اللّه و خط يدى حتى ارش الخدش» . 5
و تعبيرات ديگرى كه درباره مشخصات مصحف امام آمده يا درباره كتاب على در ذكر احكام و تبيين آنها مطالبى آورده شده است. 6
هم اكنون ما نمونهاى از احاديث نبوى در تفسير و تبيين آيات احكام را در منابع شيعه و سنى به نقل از امير مؤمنان مىبينيم كه گاهى به صورت سؤال ميان پيامبر و حضرت اتفاق افتاده است.
مثلا از على عليه السّلام روايت شده كه چون آيۀ: وَ لِلّٰهِ عَلَى اَلنّٰاسِ حِجُّ اَلْبَيْتِ مَنِ اِسْتَطٰاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً (آل عمران/97) نازل شد از پيامبر خدا پرسيدم آيا اين دستور مربوط به هر سال است. حضرت خاموش ماند، دوباره سؤال را تكرار كردم باز خاموش بود تا سه مرتبه تا آنجا كه فرمود: خير، آنگاه پيامبر مىفرمايد: اگر مىگفتم آرى واجب مىشد. 7
همينطور در توضيح آيۀ: لاٰ يَتَّخِذِ اَلْمُؤْمِنُونَ اَلْكٰافِرِينَ أَوْلِيٰاءَ مِنْ دُونِ اَلْمُؤْمِنِينَ (آل عمران/28) حضرت پس از توضيح آيه كه منظور اين است كه شما با دين آنها همراهى نكنيد «يخالفونهم فى الدين» وگرنه مىتوان با كفارى كه درگيرى ندارند، لطف و دوستى داشته باشيد. 8
و روايات بسيارى كه نشان مىدهد، هم تفسير و توضيح است، هم بيان مصاديق و هم تفصيل احكام و ذكر فروعات احكام مربوط به آيات.
علىالقاعده وقتى آمده است در مصحف امام تفصيل احكام آمده، بايد اين روش در شكل گستردهترى در مصحف حضرت اعمال شده باشد و آنچه حضرت از پيامبر شنيده يا در حوادث و اتفاقات حضور داشته و جايگاه حكم را مىدانسته به كتابت درآورده باشد. و اللّه اعلم.
پاورقی:
1) -درباره شيوه بيان قرآن در احكام نك: ايازى سيد محمد على، فقهپژوهى قرآنى، درآمدى بر مبانى نظرى آيات احكام.
2) -سوره بقره، آيه 43.
3) -سوره نساء/103.
4) -درباره طبقهبندى صحابيان و شدت اهتمام و امانتدارى آنان نسبت به حديث نك: ايازى، سيد محمد على، المفسرون حياتهم و منهجهم/76-81، ط 1، تهران: وزارت ارشاد اسلامى،1373. و اصول كافى، ج 1/62.
5) -كتاب سليم، ج 2/657 و همچنين ص 659 و 898(حديث 58) .
6) -از باب نمونه نك: صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات/144-145.
7) -سيوطى، الدر المنثور، ج 2/273. ذيل آيه.
8) -همان/176.
تفصيل احكام در مصحف امام
- بازدید: 747