حرکت لشگریان علی(ع) به سوی شام‏

(زمان خواندن: 6 - 11 دقیقه)

 موافق روایت شیخ مفید وقتی آن سرور عازم سفر شام برای جنگ صفّین شدند در مسجد کوفه بالای منبر قرار گرفتند و خطبه غرّای طولانی خواندند که مشتمل بر امر تقوی و نهی از منکر بود و مجدّداً از مردم بیعت گرفتند. پس از حضرت، فرزند عزیزش امام حسن(ع) برخاست و مردم را تحریص بر جهاد نمود و بعد از او امام حسین(ع) مردم را تشویق نمود تا دست از علی(ع) بر ندارند و فرمود خواری و ذلت در ترک جهاد با دشمن است. پس امام(ع) سخنانی که استشمام رایحه وداع از آن می‏شد اظهار نمود لذا هر یک از مردم اظهار جان فشانی نمودند و زنان و کودکان و مریضها و پیران و کسانی که جهاد ازایشان برداشته شد از خداحافظی و حرکت حضرت امیر(ع) ویارانش گریستند و حضرت آنان را تسلی می‏دادند و در حقّ آنان دعا می‏کردند و از منبر پایین آمدند.
حال که وداع امیرالمؤمنین(ع) فی الجمله با اهل کوفه مذکور شد مقداری هم از وداع سیدالشهداء(ع) بشنوید. حضرت امام حسین(ع) فرمودند که پدر بزرگوارم وقتی که اراده جنگ با معاویه لعین داشتند خطبه می‏خواندند و مردم را تحریص بر جنگ می‏فرمودند، جوانی از حضّار برخاست و عرض کرد یا علی مرا از فضیلت شهداء اسلام و مجاهدین در راه رضای خدا خبر ده. حضرت امیر(ع) بسیار مدح و ستایش کردند و فرمودند ای جوان چون از غزوه ذات السّلاسل با رسول خدا مراجعت می‏کردیم و سید انبیاء(ص) بر ناقه خود سوار بود و مرا ردیف خود گردانیده بود پس من از حضرت از مرتبه شهداء و مجاهدان در راه خدا سؤال نمودم حضرت فرمودند:
ان الغزاة اذا هموا کتب اللَّه لهم برائة من النار
وقتی جهاد کننده گان قصد جهاد کنند خداوند کریم برات بیزاری از آتش جهنّم را برای مجاهدان فی سبیل اللَّه صادر می‏کند.
و اذا تجهزوا للغزاء با هی اللَّه لهم الملائکة
و چون مجاهدین در راه خدا ابزار جنگ را آماده می‏کنند خداوند در نزد ملائکه بوجود ایشان مباهات می‏کند.
و اذا ودعوا اهلهم بکت علیهم الحیطان و البیوت و یخرجون من ذنوبهم کما یخرج الحیة من سلخها
چون با اهل بیت خود وداع می‏کنند دیوارهای خانه‏های ایشان برای آن مجاهد مردان می‏گریند و از گناهان پاک می‏شوند و بیرون می‏آیند چنانکه مار از پوست خود بیرون می‏آید. بلی ای حضرات اگر از وداع هر شهیدی در و دیوار خانه او می‏گریند اما در وقت وداع سید و سرور ایشان یعنی مظلوم کربلا، کل ارضین و دریاها و سماوات بلکه همه موجودات گریستند. پس بنابراین حدیث شریف پیامبر(ص) چند مرتبه کاینات گریستند؟ من ذکر می‏کنم شما هم با کاینات در بکاء شریک شوید، سیدالشهداء(ع) که چند وداع در مدینه کردند و چند وداع در کربلا داشتند، اما آن وداع نهایی که در مدینه داشتند اول وداعی بود که وداعی بود که با قبر جدّ بزرگوارش کرد، وداع دوم، وداعی بود که با قبر مادرش فاطمه(ع) کرد و وداع سوم وداعی بود که با اهل مدینه کرد. وداع چهارم وداعی بود که با محمد بن حنفیه برادرش کرد. وداع پنجم وی با امّ السّلمه بود و وداع ششم او با دخترش فاطمه بود و هفتمین وداع آن حضرت با قبر برادرش امام حسن مجتبی(ع) بود اما وداع با قبر جدّش را بشنوید که حضرت اراده سفر عراق نمود شبی به رسم وداع بر سر قبر جدّ بزرگوار خود رفته و نور عظیمی را ساطع یافتند به منزل مراجعت فرمودند و شب دیگر آمدند و بعد از چند رکعت نماز موافق روایت صدوق بعد از نماز دو دست مبارک را به جانب بی نیاز مطلق برداشته و شروع به راز و نیاز نموده و عرض کرد
اللهم هذا قبر نبیک و انی ابن بنت نبیک و قد حضرنی من الامر ما قد علمت.
خداوندا این قبر پیامبر تو است و من فرزند زاده پیغمبر توام و مرا امری پیش آمده که تو می‏دانی بحق صاحب این قبر، اختیار فرما برای من چیزی را که رضا و خوشنودی تو در آن است. پس بسیار گریستند و نزدیک بود که سر مبارک خود را بر قبر گذارده و آن حضرت را خواب ربوده و در عالم واقعه دید که جدّ بزرگوارش با گروه بسیاری از ملائکه دور آن جناب را احاطه کرده‏اند. حضرت رسول(ص) آن جناب را بر سینه خود چسبانید و میان دو چشمش را بوسه زد و فرمودند:
حبیبی یا حسین کانی اراک عنقریب مرملا بدمائک مذبوحاً بارض کرب و بلاء و بین عصابة من امتی و انت مع ذلک عطشان لا تشقی و ظمان لا تروی.
ای حبیب من ای حسین گویا تو را می‏بینم در این نزدیکیهاکه تو را ذبح کرده باشند و بدنت را به خونت رنگین کرده باشند و در زمین کربلا در میان گروهی از امت ظالم و تو در آن حالت تشنه بوده باشی و تو را سیراب نکنند.
یا حبیبی یا حسین ان اباک و امک و اخاک قدموا علی و هم مشتاقون الیک.
ای حبیب ای حسین من، پدر و مادر و برادر تو به نزد من آمده‏اند و همه مشتاق لقای تو هستند و از دوری تو رنج می‏برند
و ان لک فی الجنات لدرجات لن تنالها الا بالشهادة
ای نور دیده از برای تو در بهشت منازلی چند هست که به آنها نخواهی رسید مگر به شهادت. ابا عبداللَّه(ع) عرضه داشت:
یا جداه لا حاجة لی فی الرجوع الی الدنیا فخذ بی الیک و ادخلنی معک فی قبرک
ای جد بزرگوارم مرا حاجت به برگشتن به دنیا نیست پس مرا بگیر و باخود به قبر ببر و مرا از غمها و المهای دنیا خلاص کن. پیامبر(ص) فرمود: یا حسین تو را چاره‏ای نیست از برگشتن به دنیا تا شربت شهادت بنوشی و به درجات مقرّره برسی. پس آن حضرت از خواب بیدرا شدند وبه خانه برگشتند و خواب خود را برای اهل بیت ذکر نمودند و آنان با شنیدن خبر شهادت آن جناب صدا به گریه بلند کردند و چون صدای گریه بگوش اهل مدینه رسید آنان نیز گریستند و بیش از همه، اهل بیت رسالت گریان بودند و هیچ بلدی در آن روز مثل اهل مدینه محزون نبودند و شب بعد حضرت بر سر قبر مادر خود حضرت فاطمه زهرا(س) رفتند و گفتند: السلام علیک یا اماه ای مادر فرزند تو به زیارتت آمده و این آخرین زیارت من است. ناگاه از قبر فاطمه آوازی بلند شد
علیک السلام یا مظلوم الام و یا شهید الام و یا غریب الام
جواب سلام او را مادر داد و فرمود سلام بر تو ای مظلوم مادر و ای شهید مادر وای غریب مادر، پس حضرت به نحوی گریه کرد و غم و اندوه بر او مستولی شد که دیگر طاقت تکلّم نداشتند. سپس برادر بزرگوار را نیز وداع نمود و چون صبح شد امر به خدّام خود فرمودند تا کجاوه‏ها و مَحْلها را بار کنند و چون بار کردند صدای گریه عظیمی از اهل مدینه بلند شد خصوصاً از بنی هاشم و از مردان، بیش از همه محمد حنفیّه بود و از زنان، فاطمه صغری‏ بود و امّ السّلمه. و میان امام و محمد حنفیّه مکالمه بسیار واقع شد. خلاصه رأی حضرت به حرکت قرار گرفت و چون زنان بنی هاشم جزم بیرون رفتن آن حضرت را از مدینه دیدند از هر جانب به سوی آن اشرف اولاد عبدالمطّلب روانه شدند و از هر جانب صدا به نوحه و ناله بلند کردند تا جایی که حضرت فرمود:
انشدکن اللَّه ان تبدین هذالامر معصیة للَّه و لرسوله
شما را به خدا قسم می‏دهم که عنان صبر و آرامش را از دست ندهید و این بی تابیها را اظهار نکنید و معصیت خدا و رسول نکنید جواب دادند:
فلمن نستبقی النیاحة و البکاء
اگر از مفارقت تو گریه نکنیم پس برای که گریه کنیم. در آن اثنا یکی از عمه‏های آن حضرت پیش آمد و معجر از سر کشید و صدای ناله او بلند شد که تو را چه روی داد؟ گفت نوحه جنیّان را در این وقت بر فرزند برادرم شنیدم که می‏گفتند:
فان قتیل الطف من ال هاشم - اذل رقاباً من قریش فذلت
یعنی بدرستی که شهید کربلا از آل هاشم گردنهای قریش را ذلیل گردانید و بعد از او قریش ذلیل شدند و به روایت شیخ مفید صدای ناله از زن و مرد بلند شد دیدند که جناب ام السلمه آمد گریه می‏کرد همانند گریه‏ای که در فراق پیامبر(ص)می‏کرد و می‏گفت ای فرزند به من رحم کن و از رفتن خود امر محزون مکن و از جد بزرگوارت شنیدم که می‏فرمود: یقتل ولدی الحسین فی ارض العراق فی ارض کربلاء کشته می‏شود فرزند مظلومم در عراق در زمینی که آن را کربلا می‏گویند. حضرت ابا عبدالله (ع) فرمودند ای مادر به خدا قسم می‏دانم کدام یک ازاهل بیت و اقرباء من کشته خواهند شد و کدام باقی می‏مانند ای مادر اگر می‏خواهی به تو قبر خودم را بنمایم پس اشاره فرمود به جانب کربلا، زمینها پست شد تا ان که نشان دادند به او تل خیمه گاه و جای افتادن خود را و محل دفن خود را و لشگرهای خود را هم به‏ام السلمه نشان داد. پس ام السلمه بسیار گریست حضرت فرمودند:
یا اماه قد شاء الله ان یرانی مقتولا مذبوحا ظلماً و عدواناً
ای مادر خدا چنین مقدر فرموده که مرا شهید کنند و از روی ظلم و عدوان مرا ذبح نمایند و به روایتی ام السلمه گفت که در نزد من تربتی می‏باشد که جد بزرگوارت به من داده و در شیشه ضبط کرده‏ام حضرت نیز دست دراز کردند و قبضه‏ای از تربت طاهره خود گرفتند و در شیشه دیگر کرده به او دادند و فرمودند ای مادر این دو شیشه را نگاه دار و اگر دیدی خود از این دو شیشه می‏جوشد بدان که مرا شهید کردند و م السلمه تا روز عاشورا آنها را ضبط کرد و در روز عاشورا دید که خود تازه از سر آن دو شیشه می‏جوشد. آن خود را بر روی خود مالیده و با زنان بنی هاشم صدا به گریه بلند کرندند. وقتی حضرت با اهل بیتش از مدینه بیرون آمدند موافق روایت شیخ مفید گروهی از ملائکه به نزد آن حضرت آمدند که همه مسلح بودند و سوار بر اسبهای نجیب بهشتی بودند سلام کردند و عرض کردند ای حجت خدا پروردگار در مواطن بسیار ما را به یاری جد بزرگورات فرستاده و اکنون ما را به یاری تو فرستاد. حضرت فرموده‏اند و عده گاه ما و شما در بقعه‏ای است که مرا در آنجا شهید می‏کنند و قبر من در آن جا خواهد بود که آن را کربلا می‏نامند گفتند اگر اذن می‏دهی در خدمت تو باشیم و تو را محافظت کنیم فرمودند: بروید که کسی را بر من تسلطی نیست تا به محل شهادت خود نرسم. پس گروهی که جنیان آمدند و اظهار یاری کردند و عرض کردند در جای خود بمان و از مدینه حرکت مکن تا تمام دشمنان تو را هلاک کنیم حضرت فرمودند مگر کلام خدا را که بر جدم نازل شده نخوانده‏اید
اینما تکونوا یدرککم الموت و لو کنتم فی بروج مشیده
یعنی هر کجا که باشید و لو در کاخهای محکم هم زندگی کنید مرگ شما را پیدا خواهد کرد. ای گروه جنیان اگر من در جای خود بمانم این مردم به چه چیزی امتحان خواهند شد و چگونه بدنم در مکانی دفن خواهد شد که در عالم ذر و روز دحوالارض خداوند آن مکان را برای قبر من اختیار کرده و آن محل را محل دل بستن شیعیان قرار داده است. ای یاران کردام دل است که میل به آن جا نداشته باشد. حال ای جنیان بروید تا در ظهر روز دوشنبه که روز عاشورا سال 61 هجری است به نزد من در کربلا بیائید که در اواخر آن روز شهید می‏شو و آن زمانی است که برادران و خویشان مرا شهید کرده باشند. جنیان گفتند یابن رسول الله اگر اطاعت تو بر ما واجب نبود هر آینه دشمنان تو را پیش از آن که به تو برسند م‏ی کشتیم. حضرت فرمودند به خدا قسم قدرت ما بیش از شما ملائک و اجنه است ولیکن حجت خدا باید بر خلق تمام شود و اما در روز عاشورا همان جنیان طبق وعده در کربلا به خدمت حضرت رسیدند وقتی که حضرت در میدان تک و تنها ایستاده بودند و اراده استغاثه داشتند که آن گروه از جنها عرض کردند یابن رسول الله ما انصار تو هستیم ما را اذن قتال با این ظالمان بده. حضرت فرودند:
جزاکم الله عنی خیراً و لکنی لااخالف قول جدی
ای جنیان خدا شما را از من جزای خیر دهد و لیکن من مخالفت قول جدم نمی‏کنم ساعتی قبل جد خو را در خواب دیم که مرا بر سینه خود چسبانید و میان دو چشم مرا بوسه زد و فرمود ای حسین خدا می‏خواهد تو را کشته و بخون غلطیده ببیند. حضرت آنان را مرخص کرد تا حکم خدا جاری شود و ملائکه هم رسیدند ولی خاک بر سر عالم و عالمیان شده بود و امام که راضی به قضای الهی بود و با خون خویش خاک گرم کربلا را رنگین ساخت .
الا لعنه الله علی القوم الظالمین

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page