آيه (8)
(وَ وَجَدَکَ عائِلاً فَأَغْنى)
ترجمه :[1]
تفسير :
و خداوند تو را تهيدست يافت، تو را چنان توسعه داد كه تمام دست احتياج به سوى تو دراز كردند. و جهات غناى حضرت: يكى از صفات بارزه[2] آن حضرت
قناعت بود كه به آنچه به او عنايت شده راضى بود، حتى دارد: «عُرِضَ عَلَيْهِ مَفاتِيح الدُّنيا فَلَمْ يَقْبَلْها»[3] . و فرمود: مىخواهم يك روز گرسنه باشم صبر كنم و يك روز سير
باشم شكر كنم، حتى در جنگ خندق سنگ به شكم مبارك بسته بود كه ديگران نفهمند گرسنه است كه بالاترين غنا قناعت است و اين قضيه را حقير در شبى كه در عالم رويا خدمت حضرت سليمان مشرف شدم از قول يكى از علما عرض كردم كه گفته: «كَمْ فَرْقٌ بَيْنَ مَنْ عُرِضَ عَلَيهِ مَفاتيحُ الدُنيا فَلَمْ يَقْبَلْها وَبَيْنَ مَنْ قَالَ: (وهَبْ لِى مُلْكاً لا يَنْبَغى لاَِحَدٍ مِنْ بَعْدِى)»[4] فرمود: ما هم براى دنيا نخواستيم، و شرح اين رويا و مذاكرات
مفصل است و فعلاً مجال ندارم. ديگر، خداوند به مال خديجه كه اول ثروتمند حجاز بود خدمت حضرتش تقديم كرد و حضرت تمام آنها را صرف اسلام كرد و بذل فرمود كه گفتند: دين اسلام به سه چيز رونق گرفت و عظمت پيدا كرد: به اخلاق پيغمبر 9 و مال خديجه و شمشير اميرالمومنين 7[5] . به علاوه فىء و انفال و قطايع
ملوك و غنائمى كه بدون خيل و ركاب به دست آورده كه مىفرمايد: (ما أَفاءَ اللهُ عَلى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَما أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَ لا رِكابٍ)[6] الآية، و مىفرمايد: (ما أَفاءَ اللهُ عَلى
رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرى)[7] الآية، و تمام را صرف دين فرمود و اندوختهاى بر خود ذخيره
نفرمود. معناى سوم كه به نظر اقرب مىآيد اينكه عائل به معنى كثرت عيال است كه مىگويند: فُلان معيل است يعنى كثير العيال[8] و اين امت مرحومه تمام عيال پيغمبر
هستند و حضرت، طالب بود كه اينها را از تيه ضلالت و گمراهى نجات دهد خداوند به معجزات و آيات و توفيق و هدايت آنهايى كه قابليت داشتند ارشاد و هدايت نمود و فرداى قيامت هم به شفاعت او نجات مىدهد.
* * *
[1] . به تعبير ديگر: عيال وار.
[2] . ترجمه ديگر: و اما تو نيز به پاس نعمت ما يتيم را ميازارƒ 9 و گدا را مَرانƒ 10 و از نعمتپروردگار خويش با مردم سخن گوىƒ 11.
[3] . در حقيقت مؤمنان با هم برادرند. سوره حجرات: آيه 10.
[4] . اين عبارت كه موزون است، واحتمالاً مصراعى از يك بيت شعر است، بسيار قديمى است،وچون ابن عباس به آن استشهاد كرده، مىتوان گفت از امثال يا اشعار زمان جاهليت است. معناىاين مثل چنين است «روى سخنم با توست، اما اى همسايه تو بشنو». ربط قرآنى اين مثل با بعضآيات آنجاست كه بعضى عتابها وخطابهايى در قرآن هست كه ظاهراً متوجه رسول اكرم استولكن چون ساحت مقدس رسول اكرم 9 از هر گناه وتقصيرى پاك است لذا مفسران در اينگونه موارد، خطاب را از باب اين مثال كه معادل فارسىِ آن «به در مىگويم تا ديوار بشنود»استعمال كردهاند كه خطاب واقعى اين آيات مردم عادى هستند مانند آيات نخست سوره عبس ياسوره زمر، آيه 65. ر. ك: دانشنامه قرآن: مدخل «اياک اعني واسمعي يا جارة ».
[5] . يتيم آن كس نيست كه پدر از دست داده باشد، بلكه يتيم واقعى آن كس است كه علم و ادبنياموخته باشد. ر.ك: ديوان اميرالمؤمنين 7: ص48. (در اين منبع مصراع اول به اين صورتآمده: «ليس اليتيم الذي قد مات والده». و بيت شعر قبلى چنين آمده است كه ادب و عمل هرانسانى به خودش برمىگردد، نه به حسب و نسب خود :كُنْ ابنَ مَن شِئتَ واكتَسِبْ أَدَبَاًيُغنِيکَ مَحمُودُهُ عَن النَسَبِليسَ اليتيمُ الّذي قد ماتَ والِدُهُإنّ اليتيمَ يتيمُ العِلمِ والأَدبِ
[6] . تفسير اين سوره تمام شد و بعد از آن تفسير سوره شرح و بقيه سورهها مىآيد به كمك خداوند وتوفيق او و سپاس مخصوص خداست. و من سيد عبدالحسين، مشهور به طيّب هستم.
[7] . سوره مباركه شرح نود و چهارمين سوره قرآن مجيد در ترتيب فعلى مصحف شريف و به ترتيبنزول، دوازدهمين سوره نازل شده بر پيامبراكرم 9 است كه بعد از سوره ضُحى و قبل ازسوره عصر نازل گرديد. در مكى يا مدنى بودن اين سوره اختلاف است ولى مشهور مفسريناين سوره را مكى مىدانند.تعداد آيات اين سوره به اتفاق همه مفسران و قرّاء 8 آيه است. بنا به نقل تفسير خازن داراى27 كلمه و 103 حرف و از نظر حجم از قصار الْمُفصلات است. نام گذارى اين سوره به شرحبرگرفته از آيه اول آن است. نامهاى ديگر اين سوره را «شرح» و «الم نشرح» بيان كردند. وجه ارتباط اين سوره با سوره قبل (الضحى) بسيار روشن است، زيرا در هر دو سوره ، خداوندمهربان، الطاف و عنايات خود را بر پيغمبر محبوبش يادآورى فرموده وى را متذكر مىسازد كهچگونه مورد مهر و محبت او بوده و چه نعمتهاى بزرگ به وى بخشيده است و هم او را اميدوارمىسازد كه در آينده نيز بهتر و بيشتر از گذشته مشمول انعام و احسان پروردگارش خواهد بود. واز اين جهت مفسران شيعه آن دو را يك سوره به حساب آورده و بسم الله را در ميان نمىآورندهمچنان كه دو سوره فيل و قريش را يكى دانستهاند و اغلب مفسران اهل سنت نيز يكى بودن ايندو سوره را نقل نمودهاند.ضُحى را با ذكر برخى از نعمتهايى كه به پيامبر عطا فرمود به پايان رسانيد، لذا اين سوره رانيز با ذكر برخى ديگر از نعمتهاى عطا شده به پيامبر شروع كرد.لحن آيات اين سوره آميخته با لطف و محبت فوق العاده پروردگار و تسلّى و دلدارى پيغمبراكرم9 است. در ابتداى اين سوره سه نعمت از نعمتهاى معنوى را كه به پيامبر عطا فرمود بيانمىكند كه عبارتند از: گشاده كردن سينه او، برداشتن بار سنگينى از دوش پيامبر و بلند آوازه كردناو ]1 ـ 4[. سپس به پيامبر اين بشارت را مىدهد كه همراه هر سختى، آسانى است و آن را موردتأكيد قرار مىدهد ]5 ـ 6[.در آيات آخر، پيامبر را به انجام پىدرپى كارهاى مهم و توجه به سوى خداى متعال دعوتمىكند ]7 ـ 8[.
[8] . ر.ك: همين جلد: ص151، ذيل عنوان فضيلت سوره شمس.
آیه 8 «وَ وَجَدَکَ عائِلاً فَأَغْنى»
- بازدید: 427